eitaa logo
بصیرت وروشنگری مهدوی
231 دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
8.7هزار ویدیو
189 فایل
مذهبی بصیرتی
مشاهده در ایتا
دانلود
دلِ‌مـابہ‌دورِ رویت‌زچـمن‌فـراغ‌دارد که‌چوسَرو،پایبندست‌وچولالہ‌داغ‌دارد سَرِمافرونیایدبه‌گمانِ اَبروےکَس که‌درونِ‌گوشه‌گیران،زجهان‌فراغ‌دارد "حافظ‌شیرازے" انتظار می‌کشیم آن‌چنان که پرنده پرواز را شب روز را و سکوت فریاد را ... انتظار می‌کشیم آنچنان که خفتگان‌بیداری را و بیداران ظهور را ... پدر مهربانمان تو را چون جان خسته به خواب چون کام تشنه به آب انتظار می‌کشیم ای وعده‌ی تضمین شده‌ی خدا السَّلامُ عَلَیک َ یا وَعدَ اللهِ الَّذی ضَمِنَه
⚘روے خوبت‌، آیتےازلطف‌برماڪشف‌ڪرد.. زان‌زمان، جزلطف‌وخوبےنیست‌درتفسیرِما "حافظ‌شیرازے"⚘ دلم تنگ است... هلاڪ یڪ دیدار... عطشناڪ یڪ لبخند... بی‌قرار یڪ صوت دل‌انگیز... نمی‌شود این جان خستہ را با پایان این انتظارِ طولانے، آرام ڪنے؟... نمےشود این چشمان بہ راه مانده را بہ جمال زهرایےات روشن ڪنے؟... تو آن عزیزترین عزیز مصر وجودے و من آن فقیرترین و بینواترین مشتاقِ منتظر...
سلام بر تو ای مولایی که در شب تیره غیبت، همه از تو نور می‌جویند؛ و در روز ظهورت، همه با آفتاب تو راه بندگی را می‌پویند. السلام علیک فی آنآء لیلک و اطراف نهارک... سلام بر تو! که با آمدنت، مومنین سر از گریبان اندوه برمی آورند و عزتمند خواهند شد. بیا! ای عزت شیعه… 📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُعِزَّ الْمُؤْمِنِينَ الْمُسْتَضْعَفِينَ...
بیـاڪہ‌لعـل‌وگُهـردرنثـارِمَقـدَمِ‌تـو زِگَنجِ‌خانهءدل‌میکِشم‌بہ‌روزنِ‌چشم سحرسرشکِ‌روانم‌سَرِ‌خَرابی‌داشت گَرَم‌نه،‌خونِ‌جگرمیگرفت‌دامنِ‌چشم "حافظ شیرازے" ▪️نسیم جمکرانت با تب ماه محرم به دل ها می نشاند حزن و اندوه غریبی حسین جد عزیرت چه سنگینی کند بر شانه مان مانند یک کوه▪️
مرحباای‌پیکِ‌مشتاقان‌بده‌پیغامِ‌دوست تاڪنم‌جان‌ازسرِرغبت‌فِدای‌نام‌ِ‌دوست زُلفِ‌اودامست‌وخالَش‌دانهءآن‌دام‌ومن براُمیدِدانه‌اےاُفتاده‌ام‌دردامِ‌دوست.. "حافظ شیرازے" سـلام مولای مهربانمان ، مهدی جان چه خوشبخت است قلبی که شما صاحبش باشید ... چه باسعادت است جانی که از آتش فراق شما شعله‌ور باشد ... هرکه در آسمان مهر شما پرواز کرد ، دیگر به دانه‌های قفس دل نمی‌بندد ... هر که در بهاران معطر یاد شما نفس کشید ، دیگر هوایی در سر ندارد ... هرکه شما را دارد ، چه ندارد؟
سینه‌ام‌زآتش‌دلْ‌درغمِ‌جانانہ‌بسوخت آتشےبوددرین‌خانہ‌کہ‌کاشانہ‌بسوخت تَنَم‌ازواسطہ‌ی‌دوریِ‌دلبربِگُداخت جانم‌ازآتشِ‌مِهْرِرُخِ‌جانانہ‌بسوخت حافظ‌شیرازے سلام مولای ما ، مهدی جان شکر خدا که در زلال روشن محبت شما ، سپیده‌دمان دیگری آغاز شد شکر خدا که امروز هم زبانمان با سلام بر آستان پرکبوترتان گشوده شد شکر خدا که قلبمان پر از عطر یاد زهرایی و معطر شماست شکر خدا که با شما زنده‌ایم
روزهای عمرمان چه پرشتاب گذشت ... بی‌آنکه بدانیم و بفهمیم ، روزها و شب‌هایمان ... هفته و ماهمان ... فصل و سالمان ... طی شد ... گرد پیری بر صورتمان نشست و در تمامی این عبورها ... خوش آن دمی که در هوای شما گذشت ... خوش آن اوقاتی که معطر به نام و یادتان بود .. خوش آن لحظه.هایی که بی‌قرارتان بودیم ... ... باقی همه بی‌حاصلی و بی‌خبری بود
سینه‌ام‌زآتش‌دلْ‌درغمِ‌جانانہ‌بسوخت آتشےبوددرین‌خانہ‌کہ‌کاشانہ‌بسوخت تَنَم‌ازواسطہ‌ی‌دوریِ‌دلبربِگُداخت جانم‌ازآتشِ‌مِهْرِرُخِ‌جانانہ‌بسوخت حافظ‌شیرازے سلام مولای ما ، مهدی جان شکر خدا که در زلال روشن محبت شما ، سپیده‌دمان دیگری آغاز شد شکر خدا که امروز هم زبانمان با سلام بر آستان پرکبوترتان گشوده شد شکر خدا که قلبمان پر از عطر یاد زهرایی و معطر شماست شکر خدا که با شما زنده‌ایم
روشن‌از‌پرتوِرویت‌نظری‌نیست‌که‌ نیست منّتِ‌خاکِ‌درت،بربصری‌نیست‌که‌ نیست ناظـرِ روے تو صـاحب‌ نظـراننـد آرے سرِگیسوےتودرهیچ‌سری‌نیست‌ که‌نیست ‌"حافظ شیرازے" خوش آن صبحی که با یاد شما آغاز می‌گردد خوشبخت آن دلی که لبریز از هوای شماست خرم آن چشمی که اشکبارِ فراق شماست چه سربلندند منتظران امیدوار که عمری در انتظار رویت خورشید، در قلب‌ها بذر مهر شما را کاشته‌اند بیچاره آن که دری غیر از سرای مهر شما را کوبید...
روشن‌از‌پرتوِرویت‌نظری‌نیست‌که‌ نیست منّتِ‌خاکِ‌درت،بربصری‌نیست‌که‌ نیست ناظـرِ روے تو صـاحب‌ نظـراننـد آرے سرِگیسوےتودرهیچ‌سری‌نیست‌ که‌نیست ‌"حافظ شیرازے" خوش آن صبحی که با یاد شما آغاز می‌گردد خوشبخت آن دلی که لبریز از هوای شماست خرم آن چشمی که اشکبارِ فراق شماست چه سربلندند منتظران امیدوار که عمری در انتظار رویت خورشید، در قلب‌ها بذر مهر شما را کاشته‌اند بیچاره آن که دری غیر از سرای مهر شما را کوبید...
سرزِمستےبرنگیردتابه‌صبحِ‌روزِحَشر هرڪہ‌چون‌من‌درازل‌یک‌جرعہ‌خورد‌ ازجامِ‌دوست "حافظ شیرازے" یک روزِ خوب نزدیک، خورشید ظهورتان، جهان را پر از گرمای امید می‌کند و بر خالیِ غمناک و سرد دل‌هایمان، شکوفه‌های شادی لبخند می‌زند یک روزِ خوب نزدیک، شما بازمی‌آیید و زندگی را یادمان می‌آورید و آرامش و صلح و عدالت را به انسان‌ها هدیه می‌دهید یک روزِ خوب نزدیک....
روشن‌از‌پرتوِرویت‌نظری‌نیست‌که‌ نیست منّتِ‌خاکِ‌درت،بربصری‌نیست‌که‌ نیست ناظـرِ روے تو صـاحب‌ نظـراننـد آرے سرِگیسوےتودرهیچ‌سری‌نیست‌ که‌نیست ‌"حافظ شیرازے" خوش آن صبحی که با یاد شما آغاز می‌گردد خوشبخت آن دلی که لبریز از هوای شماست خرم آن چشمی که اشکبارِ فراق شماست چه سربلندند منتظران امیدوار که عمری در انتظار رویت خورشید، در قلب‌ها بذر مهر شما را کاشته‌اند بیچاره آن که دری غیر از سرای مهر شما را کوبید...