هدایت شده از خبرگزاری فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فرایند گرفتن رمز یکبار مصرف از بانکها چگونه است؟
@Farsna
💫
از جدال با کسی که قدردان محبت های تو نیست بپرهیز اینکه تصور کنی روزی میتوانی او را متوجه اشتباهش سازی درست مثل آب کردن کوه یخ با " ها " است ..
چاره ای نیست! باران هم باشی برای کاسه های وارونه کاری نمیشه کرد
https://eitaa.com/Bayynat
7.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
البته زیر کاسه بود نیم کاسه ای... .
https://eitaa.com/Bayynat
ابلهها میکوشند ثابت کنند حق با آنهاست.
خردمندان میکوشند ببینند کجا در اشتباه هستند.
کتاب "تفکر، هنر زیبا"
#دیکسون_جی_واتز
https://eitaa.com/Bayynat
پدر پرسید: در مدرسه به شما چی یاد میدهند؟
جواب دادم: ساكت نشستن! و این كار آن قدر مشكل است كه، برای یاد گرفتن آن سالها وقت صرف میكنیم!
#یوستین_گردر
https://eitaa.com/Bayynat
ربنا با ني مرتضوي@avazasil_irani.mp3
1.21M
اجرای ربّنا
با ساز ملکوتی( نی )
نی نوازی:سیدحسن مرتضوی .
https://eitaa.com/Bayynat
قدرت ایراد گرفتن
فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت. روزی استاد به او گفت که دیگر شما استاد نقاشی شده ای و من چیزی ندارم که به تو بیاموزم.
شاگرد فکری به سرش رسید، یک نقاشی فوق العاده کشید و آنرا در میدان شهر قرار داد، مقداری رنگ و قلمی در کنار آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد
اگر هرجایی ایرادی می بینند یک علامت × بزنند.
غروب که برگشت دید که تمامی تابلو علامت خورده است و بسیار ناراحت و افسرده به استاد خود مراجعه کرد .
استاد به او گفت: آیا می توانی عین همان نقاشی را برایم بکشی؟ شاگرد نیز چنان کرد و استاد آن نقاشی را در همان میدان شهر قرار داد، و این بار نیز رنگ و قلم نقاشی را کنار تابلو نقاشی قرار داد و در گوشه ای از تابلو نوشت:
"اگر جایی از نقاشی ایراد دارد با این رنگ و قلم اصلاح بفرمائید"
غروب که برگشتند دیدند تابلو دست نخورده مانده است. استاد به شاگردش گفت:
همه انسانها قدرت انتقاد دارند ولی جرات و توانایی اصلاح نه!!!
https://eitaa.com/Bayynat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تمامی رخدادهای جهان درثانيه ها اتفاق می افتند!
زمان ها به يك اندازه ارزشمندند،
به شرط استفاده موثر؛
اميد كه داشته باشی
موفقيت در ثانيه آخر اتفاق می افتد.
https://eitaa.com/Bayynat
پيدايش خرافات
در معبدی گربه ای زندگی می کرد که هنگام عبادت راهب ها مزاحم تمرکز آن ها می شد .
بنابراین استاد بزرگ دستور داد هر وقت زمان مراقبه می رسد یک نفر گربه را گرفته و به ته باغ ببرد و به درختی ببندد.
این روال سال ها ادامه پیدا کرد و یکی از اصول کار آن مذهب شد.
سال ها بعد استاد بزرگ درگذشت و گربه هم مرد. راهبان آن معبد گربه ای خریدند و به معبد آوردند تا هنگام عبادت به درخت ببندند تا اصول عبادت را درست به جا آورده باشند.
بعدها استاد بزرگ دیگری رساله ای نوشت به نام "درباره ی اهمیت بستن گربه هنگام عبادت"!
بسیاری از باورهای ما اینگونه به اصل و قانون تبدیل می شوند...
لئو بوسکالیا
https://eitaa.com/Bayynat