eitaa logo
بیّنات
1.3هزار دنبال‌کننده
65.1هزار عکس
50.2هزار ویدیو
441 فایل
این کانال بر اساس اعتقاد به توحید و تحول بدون مرز کمال گرا، تحت لوای ولایت، تعقل و تدین ایجاد شده است. (کپی و انتشار، فقط با ذکر یک صلوات) (با عرض پوزش تبادل و تبلیغات نداریم)
مشاهده در ایتا
دانلود
♨️سوال: 🔰آیا حقيقت داره کسي رو که خاک کنند سوال و جواب شب اول قبر نداره؟ ✍پاسخ: 👈شب و روز جمعه در بین ایام هفته از یک امتیاز و شرافت خاصی برخوردار است که یکی از آنها این است که اگر انسان مؤمنی در این وقت از دنیا رفت به برکت و شرافت آن برخی از مشکلات و حوادث عالم قبر و برزخ از او برداشته می شود. 👈از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است که جمعه سرور ایام است و خداوند در آن حسنات را مضاعف و گناهان و معاصی را محو می کند، درجات مؤمنان را بالا می برد، دعاها را مستجاب می کند، حوایج را بر می آورد و ...[1] در این باره روایاتی در منابع دینی آمده است که به عنوان نمونه به چند مورد اشاره می شود: 👈و قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ مَاتَ یَوْمَ الْجُمُعَةِ أَوْ لَیْلَةَ الْجُمُعَةِ رَفَعَ اللَّهُ عَنْهُ عَذَابَ الْقَبْرِ. 👈پیامبر اکرم (ص) فرمود: کسی که در شب یا روز جمعه بمیرد، عذاب قبر از او برداشته می شود.[2] 👈همین طور از امام صادق (ع) روایت شده است: 👈قالَ الصَّادِقُ ع مَنْ مَاتَ مَا بَیْنَ زَوَالِ الشَّمْسِ مِنْ یَوْمِ الْخَمِیسِ إِلَى زَوَالِ الشَّمْسِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَةِ أَمِنَ مِنْ ضَغْطَةِ الْقَبْرِ. 👈 کسی که بین ظهر روز پنج شنبه تا روز جمعه از دنیا برود، از فشار قبر در امان خواهد بود.[3] به همین مضمون نیز روایاتی وارد شده است؛ 👈و قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع...وَ مَنْ مَاتَ یَوْمَ الْجُمُعَةِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بَرَاءَةً مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ وَ مَنْ مَاتَ یَوْمَ الْجُمُعَةِ أُعْتِقَ مِنَ النَّارِ. کسی که در روز جمعه از دنیا برود عذاب قبر از او برداشته و از عذاب جهنم آزاد می شود.[4] 👈با وجود این روایات؛ به جهات مختلف نمی‌توان این روایات را به صورت کلی پذیرفت، بلکه باید آنها را مشروط به وجود شرایط مختلف کرد؛ زیرا اصل و قوام امور بر اعمال و اعتقادات انسان‌ها پی‌ریزی شده است و اگر امور دیگری دخیل می‌باشند؛ بر اساس این اصل هستند. مرگ در زمانی مشخص، یک امر اختیاری برای انسان نیست و انسان در آن نقشی ندارد؛ حال چگونه می‌توان پذیرفت که امری غیر اختیاری چنین ثمراتی برای انسان داشته باشد. علاوه بر این؛ بسیاری از انسان‌های فاسد و فاسق در شب و روز جمعه مرده‌اند؛ حال چگونه می‌توان تنها به جهت مرگ در این زمان خاص، امتیازات مطرح شده در روایات را برای آنان نیز عمومیت داد. 👈حال که مشخص شد منظور از این روایات، مطلق انسان‌ها نیستند؛ باید به دنبال مراد این دسته از احادیث باشیم. 👈امام باقر(ع) می‌فرماید: «شخصی که در روز جمعه بمیرد، در حالی‌که به حق ما اهل ‌بیت آگاه باشد؛ خداوند او را از آتش جهنم رهایی می‌بخشد و او را از عذاب دور می‌کند».[5] این روایت که برخی آن‌را از امام صادق(ع) نیز نقل کرده‌اند[6] نشان می‌دهد که مرگ در این زمان، تنها کمک‌کننده می‌باشد. 👈 اگر انسان در زندگی خود راه درست را پیموده باشد و در عین حال خطاهای اندکی از او سر زده باشد، مردن در این ایام به او کمک خواهد کرد. طبیعی است که برخی ایام دارای شرایطی هستند که خداوند آنها را مبارک گردانیده و در آن زمان‌ها رحمت الهی، شامل افراد بیشتری می‌شود؛ لذا پیامبر اسلام(ص) فرمود: «براى پروردگار شما در دوران عمرتان، نسیم‌هاى رحمتى است ...».[7] 📚منابع: [1] الکافی، ج 3، ص 414، [2]من‏لایحضره‏الفقیه، ج 1، ص 138، ح 371 [3] همان، ح 372، [4] همان، ح 373. [5]. کافی، ج 3، ص 415. [6]. الاختصاص، ص 130. [7]. کشف الأسرار، ج 8، ص 116، https://eitaa.com/Bayynat
بیّنات
https://eitaa.com/Bayynat
🔻شما که در ناز و شده اید! خاطرات ما را مسخره نکنید خانم! حامد عسکری(شاعر و ترانه‌سر) نوشت: چهار سالم بود . محرم ها با مادرم می رفتیم روضه خانه خوشروها ؛ یک خانه با معماری قاجاری. منبر وسط قسمت زنانه بود . دور تا دور منبر زن ها می نشستند و همه طبیعتا با چادرهای مشکی . سید می‌رفت روی پله دوم منبر می‌نشست و تمام مدت با چشم بسته حرف می‌زد. من از حرف‌های سید هیچ نمی‌فهمیدم و مدام چشم می گرداندم تا ببینم پیرمرد چای‌گردان کی به ما می‌رسد . به من که می‌رسید می‌نشستم. خم می‌شد یک سینی مربعی برنجی کهنه با یک قندان کوچک که فقط سه حبه قند تویش جا می‌شد و یک غنچه گل محمدی تزئینش بود می‌گذاشت جلویم . قندها را می‌انداختم توی چای و داغی چای حلشان می‌کرد . بعد هم می‌زدم و نوبت مادرم بود که چای را در نعلبکی بریزد و جرعه جرعه به کامم بنشاند . آقا که می‌رفت توی روضه ، همه زن ها چادرهاشان را می‌کشیدند روی صورتشان و پرهیجان‌ترین صحنه چهارسالگی‌ام گر می‌گرفت. یک همهمه غریبی از خیمه خانه خوشروها شروع می‌شد و می‌رفت توی عرش ؛ همان جایی که سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است . این صحنه سوررئال ترین صحنه عمرم بود . چهارسالگی من می‌ایستاد و همه زن‌ها نشسته بودند و من زل می‌زدم به این رشته کوه‌های کوچولوی سیاه که گویی متراکم و فشرده از زمین روییده بودند و با زلزله کلمه‌های روضه سید ، تکان می‌خوردند و جلو و عقب می‌رفتند . یک وقت‌هایی هم در خانه خوشروها خوابم می‌برد و چادرم می‌شد خیمه‌ای که سایه‌اش روی شیطنت به خواب رفته‌ام می‌افتاد . یک وقت‌هایی پلک وا می‌کردم و می‌دیدم روی شانه مادرم در تاریکی زیر چادر ، انگار عقب عقب راه می‌‌رفتم و همه چیز از پشت سرم در می‌آمد و در پرسپکتیو مقابلم کوچک می شد . کاشوب در تمامی ذرات عالم است ... هشت سالم بود . هر صبح اول بوی نفت می خزید زیر پره بینی ام و مغزم هشیار می شد که نیم ساعت دیگر باید بیدار شوی . بعد صدای سوت و جوش سماور نفتی سوراسرافیل بود برای من و برادر و خواهرهایم برای شروع یک روز دیگر مدرسه . من معمولا با همان بوی نفت بیدار می‌شدم ؛ ولی دوست داشتم مادرم دست روی صورتم بکشد و یک حامدجان بگوید و دلم ضعف برود و بعد بگویم چشم بیدارم. یک لقمه نان و پنیر یا نیمروی خشک و برشته شده جلویم بخزاند و بعد راهی مدرسه ام کند . آن روزها بم ما جولانگاه کاروان های قاچاق مواد مخدر بود . ماشین لخت می‌کردند ، بچه می‌دزدیدند ، آدم گروگان می بردند و هزار ذنب لایغفر دیگر ... یک وقت‌هایی که سوز هوا زیاد بود یا خبر نا امنی‌ای چیزی در بم می‌پیچید ، صبح‌ها می‌آمد مرا برساند مدرسه . تا مدرسه‌مان راهی نبود که تاکسی و سرویس بخواهد . پیاده می‌رفتیم . بال چادرش را وا می کرد من می‌رفتم زیر چادرش و راه می‌افتادیم سمت مدرسه و وای که چه تجربه مهیبی بود . یک لایه چادر مشکی می شد امن‌ترین اتاق ضد گلوله جهان و آرامشی نجیب می خزید زیر پوست هشت سالگی ام. گاهی چادرش ضخیم بود و هیچ نمی دیدم و با کلماتش هدایت می شدم ؛ فقط می گفت جوی آب است یا سنگ است یا جدول است، تا مدرسه صدا می شنیدم و بوی مادرم که توی مشامم هوریز می‌کرد . گاهی هم چادر نازک تری انتخاب می کرد و می‌شد سایه‌هایی گنگ و مواج را دید و فکر را به هزار سمت و سو برد . زن حواسش به غرورم بود . صد دویست متری مدرسه که می‌رسیدیم، به مردانگی‌ام احترام می‌گذاشت، بال چادرش را وا می‌کرد و من دوباره پلک می‌گشودم به دنیای ترسناک و کیف می کردم از این که این قدر من را بلد است. من آزادی نمی‌خواهم که با یوسف به زندانم... . 37 ساله‌ام . سی‌و هفت سالگی‌ام توی روزنامه کار می‌کند . عینک می زند . کتاب می خواند . قسط دارد و شلوغی مترو رنجش می‌دهد . سی و هفت سالگی‌ام از شما چه پنهان یک چادر مادر از سالهای هشت سالگی‌ام را آورده تهران یک وقت‌هایی که خیلی دلش بگیرد، شمد می‌کند رویش و می‌خزد زیر گل‌های حالا بور شده اش و آرام اشک می ریزد . برای منی که چادر مادرش دژ محکم و استواری بوده که پناه همه دلشوره‌هایش بوده، حالا سختش است در همین روزهای سی و هفت سالگی ببیند زنی(تو بخوان دختر یک وزیر که 30 سال است وزیر است) که تا پیش از این به دوربین (بی چادر و البته با حجاب)لبخندهالیوودی می‌زده، به دلیل چنگ زدن به بیت المال و فساد مالی و ربا و ... به چنگ قانون افتاده و حالا که در جلوی دوربین ها و دادگاه و قاضی باید راجع به این 185 میلیارد تومان به مردم توضیح بدهد ، چادر مشکی سر کرده و رویش را گرفته مثل همان زن های نجیب و عاشق خانه خوشروها ... شما که همه چیز دارید! شما که در ناز و شده اید ! ما دلمان به همین خاطرات خوش است. خاطرات ما را مسخره نکنید خانم! https://eitaa.com/Bayynat
https://eitaa.com/Bayynat
audio_2019-09-18_13-06-37.ogg
11.54M
صبح است ساقیا _ استاد شجریان https://eitaa.com/Bayynat
با منِ برنو به دوشِ یاغی مشروطه خواه عشق کاری کرده که تبریز, می سوزد در آه بعدها تاریخ می گوید که چشمانت چه کرد؟ با منِ تنهاتر از ستارخان بی سپاه موی من مانند یال اسب مغرورم سپید روزگار من شبیه کتری چوپان, سیاه هرکسی بعد از تو من را دید گفت از رعد و برق کُنده یِ پیرِ بلوطی سوخت, شد یک مشتِ کاه کاروانی رد نشد تا یوسفی پیدا شود یک نفر باید زلیخا را بیاندازد به چاه آدمیزادست و عشق و دل به هر کاری زدن آدم ست و سیب خوردن، آدم است و اشتباه سوختم دیدم قدیمی ها چه زیبا گفته اند دانه ی فلفل سیاه و خال مه رویان سیاه ح.ع https://eitaa.com/Bayynat
گیسوانت را بیاور شانه پیدا می شود بغض داری؟ شانه ی مردانه پیدا میشود امتحان کن ! ساده و معصوم لبخندی بزن تا ببینی باز هم دیوانه پیدا می شود من اسیر عابر این کوچه ی پاییزی ام ورنه هر جایی که آب و دانه پیدا می شود عصر پاییزی زیبایی ست لبخندی بزن یک دوفنجان چای در این خانه پیدا می شود ح.ع https://eitaa.com/Bayynat
: من نمی‌گویم است، ولی ملتی که به امر خدا، به امر می کنند، خدا اجازه اشتباه به آن و به نوعی به او می بخشد. https://eitaa.com/Bayynat
15.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عزیزان ریه ها تون رو از هوا کاملا خالی کنید و سپس یک نفس عمیق بکشید رو به کربلا... بوی اربعین را حس می کنید؟! https://eitaa.com/Bayynat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضور #گوزن_ها در جنگل‌های هزار جریب شرق مازندران! #آواز آنها یکی از ناب ترین صحنه های جنگل های شمال است که خبر از رسیدن فصل پاییز میدهد... https://eitaa.com/Bayynat
رییس قوه قضاییه لیست اموال و دارایی خود و خانواده‌اش را به رهبری ارائه کرد... 🔹اسماعیلی: ریاست قوه قضاییه به موجب قانون، باید صورت جامع اموال و دارایی خود و خانواده‌اش را به مقام معظم رهبری، دفتر ایشان و یا مرجعی که ایشان مشخص می‌کنند، انعکاس دهد و این کار از ناحیه آقای رئیسی انجام شده است. https://eitaa.com/Bayynat
میوه ى پخته محال است نیفتد بر خاک هرکه‌ دلبسته به‌ این دارفنا نیمرس است #صائب_تبريزى https://eitaa.com/Bayynat
حامد عسكري . . برسد به دست شيخ زكزاكي: برادر عزيز سلام عليكم احتراما خواستم خدمتتون عرض كنم. مگه مجبوري اخوي خب نكن. موهات سفيد شده بشين گوشه مسجدت استخاره تو بگير فقط عقد ازدواج بخون و اندر فوايد انداختن پاي چپ روي پاي راست بعد از ناهار حرف بزن . خنثي باش . منفعل باش . تبليغ اهداف قيام سيد الشهدا ميكني همين ميشه ديگه مشتي. چه كار داري به استكبار ستيزي و روشنگري ؟دوازده ميليون نفر رو در طي ده سال به تشيع مشرف كردي كه چي بشه ؟كه بيان با توپ و تنفگ دم اربعين قيمه قيمه تون كنن.؟ حداقل ميرفتي يه جايي مثه فرانسه! نه چشمات آبيه نه موهات بوره نه دور و بر خونه ت كافه و تالار كنسرت موسيقيه نه شهرتون برج ايفل داره كه آدم دلش بسوزه . بعد توقع دارين ملت ما برن دم سفارتتون شمع دونه اي پنج هزار تومن روشن كنن تو اين سرما؟ مردم ما هنوز چهلم پاريسو نگرفتن باز عكس پروفايلشون مشكي بشه؟ ببين مشتي پاريس قضيه ش فرق مي كرد اونا شيك بودن نسكافه مي خوردن و عطر بولگاري ميزنن و دولچه گاباناي اصل مي پوشن. پرچمشون خوشگل بود .سيصد و خرده اي شيعه ها رو كشتن كه كشتن حتما توقع داري خانم هنرمند متعهد و مردمي مملكت ما عكس لاكهاي جديد ناخناشو حذف كنه عكس جنازه هاي ياران تو رو بذاره و زيرش هشتگ بزنه نيجريه تنها نخواهد ماند. نابينا مطالعه كردي(كورخواندي) خب حالا سيصدتا شيعه رو ارتش نيجريه كشته آسمون كه به زمين نيومده. اينهمه شلوغش ميكني. ما فضاي مجازي مون دغدغه هاي مهم تري داره و فقط فجايع بزرگ مثل غمگين شدن سگ يكي از هنرمندان عزيزمون در اثرخانه نبودن اين هنرمند دوست داشتني رو پوشش مي دهيم. نه مرگ چندتا آدم معمولي شما هم لطفا الكي از سرت خون در نيار و مظلوم نمايي نكن اينهمه جمعيت داره كشورت حالا چارتا پسرتم شهيد كردن كه كردن سعي كن زنده بموني بازم شيعه پرورش بدي بفرستي جلو گلوله. حاجي جون زمونه زمونه اي شده كه ملت واسه دابسمش بيشتر وقت و انرژي دارن تا غصه شما رو خوردن. خدا شهيدت كنه... https://eitaa.com/Bayynat