eitaa logo
بیّنات
1.4هزار دنبال‌کننده
64.3هزار عکس
49.6هزار ویدیو
437 فایل
این کانال بر اساس اعتقاد به توحید و تحول بدون مرز کمال گرا، تحت لوای ولایت، تعقل و تدین ایجاد شده است. (کپی و انتشار، فقط با ذکر یک صلوات) (با عرض پوزش تبادل و تبلیغات نداریم)
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴قیمت گذاری خانم‌ها در ویترین‌ها و نمایشگاهها بعنوان یک کالای جنسی😞 ⚠️ و کنار گذاشتن شرافتهای انسانی سرانجام اینگونه خواهد شد. 📣حتما ببینید ونشر دهید☝️
همیشه امیدی هست
این تنه درخت رو چند وقت پیش بریدن با گازوئیل شستنش و روش روغن جلا زدن بهار امسال برگ دراورده..! خواستم بگم امیدوار باشید همیشه راه حلی برای دوباره سبز شدن هست👌 ☝️
هدایت شده از روشنگری
ولی راست میگن!.. #رضاشاه عجب پدر زحمتکشی بوده واسه ایران مثلا اینجا: "عشایر لُر" رو خروار خروار شُسته، از طناب آویزون کرده، جلو آفتاب که خشک شَن...#رضاشاه_روحت_شاد 🆘 Eitaa.ir/Roshangari_ir
هدایت شده از روشنگری
🔴دلیل افسردگی مردم #غارت بیت المال و #تبعیض و عدم توجه به #مسائل_اصلی زندگی مردم و وجود #بیکاری است. 🔻با #کنسرت_ها ومجلس شاد همراه #گناه مشکل حل نخواهد شد.. 🆘 Eitaa.ir/Roshangari_ir #ایتا 👆
هدایت شده از روشنگری
سلبریتیهای وطنی یاد بگیرید محمدصلاح از بهترین های فوتبال جهان ظاهری ساده وغیر غربی دارد،از هر فرصتی برای قرآن و نماز استفاده می‌کند حتی درهواپیما،برای تقویت اقتصاد کشورش کمک می‌کند 🆘 @Roshangari_ir
✅ حجت الاسلام رنجبر: مرحوم آقای صفايی حقيقتا بود. سِر تأثيرگذاريش هم اين بود كه خودش را به خدا سپرده بود. 🔗 http://urly.ir/epDq 🌿 @einsad
نقد اندیشه های کفرآمیز محمد مجتهد شبستری در کانال نقد و نظر اطلاع رسانی فرمایید https://eitaa.com/naghdnazar
گویند در عصر سليمان نبی پرنده اى براى نوشيدن آب به سمت بركه اى پرواز كرد، اما چند كودک را بر سر بركه ديد، پس آنقدر انتظار كشيد تا كودكان از آن بركه متفرق شدند. همين كه قصد فرود بسوى بركه را كرد، اينبار مردى را با محاسن بلند و آراسته ديد كه براى نوشيدن آب به آن بركه مراجعه نمود . پرنده با خود انديشيد كه اين مردى باوقار و نيكوست و از سوى او آزارى به من مُتصور نيست. پس نزديک شد، ولی آن مرد سنگى به سويش پرتاب كرد و چشم پرنده معيوب و نابينا شد. شكايت نزد سليمان برد. پیامبر آن مرد را احضار کرد، محاكمه و به قصاص محكوم نمود و دستور به كور كردن چشم داد. آن پرنده به حكم صادره اعتراض كرد و گفت: چشم اين مرد هيچ آزارى به من نرساند، بلكه ريش او بود كه مرا فريب داد! و گمان بردم كه از سوى او ايمنم پس به عدالت نزديكتر است اگر محاسنش را بتراشيد تا ديگران مثل من فريب ريش او را نخورند... علامه دهخدا
هدایت شده از خبرگزاری فارس
اشد مجازات برای متجاوزان به حریم خصوصی مردم از طریق پیام رسان‌های داخلی دادستان کل کشور: 🔹از یک سو باید به تقویت پیام رسان‌های داخلی پرداخت و از سویی دیگر باید به جامعه این اطمینان داده شود که به هیچ وجه هیچ مقام و دستگاهی حق ورود به عرصه زندگی خصوصی اشخاص را ندارد. 🔹مردم هرجا دیدند از طریق پیام رسان‌های داخلی ورودی به حریم خصوصی آنها صورت گرفته است سریعاً مراجعه کنند تا ببیند که قوه قضاییه در دفاع از حق آنها ورود پیدا می‌کند و متخلفان و مجرمان را به اشد مجازات می رساند. 🔸دشمن حتی در بین حوزه های علمیه هم برای نفوذ تلاش و برنامه دارد، بنده به اعتبار مسئولیت در دادگاه ویژه می بینم که گزارشات غیر قابل تردیدی در این رابطه ارائه می شود. 🔸در شهر مقدس قم عده‌ای روحانی نما در قالب تشکل هایی، تشکیل جلسه می دهند و موضوع جلسه این آقایان این است که چگونه موضوع ولایت فقیه را از قانون اساسی و نظام حذف کنیم. 🔹موضوع مواجهه مامور نیروی انتظامی با یک زن بدحجاب در پارکی در تهران، قرائن نشان می دهد که این برخوردی که به واسطه این ماجرا با نیروی انتظامی صورت گرفت، برنامه ریزی شده بود و این موضوع از نوع فیلمبرداری این ماجرا مشخص بود. 🔹البته ممکن است در نحوه تذکر دادن مامور نیروی انتظامی نیز اشتباه و تخلفی صورت گرفته باشد که ما از این موضوع دفاع نمی کنیم اما مشاهده کردید در این ماجرا عده ای با هدف تخریب نیروی انتظامی وارد شدند. 🔹باید به سازمان قضایی نیروهای مسلح مراجعه کرد تا موضوع رسیدگی شود اما اینکه بدون بررسی موضوع عده ای در مجلس و روزنامه ها سر و صدا کنند قابل قبول نیست. 🔸در موضوع توهین یک فرد نانجیب به ساحت مقدس امام رضا (ع) این فرد به محض اینکه متوجه شد دستگاه قضایی پیگیر موضوع است به قصد فرار به فرودگاه امام مراجعه کرد که خوشبختانه توسط دادستانی تهران در همانجا دستگیر شد. 🔸من به دادستان تهران گفتم که این جریان را فقط در اختیار دادسرای فرهنگ و رسانه نگذارد و آن را از بعد امنیتی هم پیگیری کند. fna.ir/blzswh @Farsna
دادستان کل کشور: 🔹در شهر مقدس قم، عده‌ای روحانی نما تشکیل جلسه می‌دهند که چگونه ولایت فقیه را از قانون اساسی حذف کنیم پیش ازاین رهبر معظم انقلاب درباره خطر سکولاریسم در حوزه های علمیه از جمله در شهر قم هشدار داده بودند. با افزایش آگاهی های صحیح دینی بویژه ازمنظر قرآن خود را در برابر خطرات روحانی نمایان اهل قلم و منبر و تریبون محافظت کنیم.
💢در منطقه شمیرانات تهران ؛ از هر ۱۰۰ ازدواج ۶۷ مورد به #طلاق منتهی می شود. 🌍 eitaa.com/ebratha_ir 🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش
[Forwarded from ✳️] 👈 میزان اختلاس‌ها از ادعا تا واقعیت 🔗مدتی است که ارقامی به عنوان اختلاس ها ذکر می‌شود که هزاران برابر واقعیت بوده و منتشر شده و افرادی بدون دقت در آن، متن را برای دیگران در شبکه‌های اجتماعی فوروارد می‌کنند. 👈به ارقام ادعایی زیر توجه فرمایید: پدیده شاندیز ۹۶٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ بابک زنجانی ۸۵٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ فساد بانکی ۳٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ منصور آریا ۱٫۲۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ دانشگاه ایرانیان ۱٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ تامین اجتماعی ۳۷۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ صادق محصولی ۳۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ معاون بانک مرکزی ۲۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ رحیمی معاون اول ۱۷۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ بنیاد شهید ۵۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ هر نماینده مجلس ( × ۳۰۰): ۱۵۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ مجموع: ۱۹۹٫۳۹۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ جمعیت ایران: ۸۰٫۰۰۰٫۰۰۰ یعنی سهم هر ایرانی میشه : ﷼ ۲٫۴۹۲٫۳۷۵٫۰۰۰ ملاحظات: 👈در انجام مقایسه ادعای اختلاس‌ها در مواردی با درآمد نفت پیش‌بینی شده برای سال 97 که مبلغی حدو 96 هزار میلیارد تومان است مقایسه شده است. این رقم از نظر ریالی بیش از درآمد پیش‌بینی شده در هر یک سال‌های بعد از انقلاب است یعنی به ازای هر ایرانی ماهیانه 99 هزار تومان (با تقسیم عدد فوق بر جمعیت کشور و بر 12 ماه). 👈مقایسه دیگر مربوط به اختلاس معروف سه هزار میلیارد تومانی امیر منصور آریا است. او کسی است که اختلاس 3000 میلیاردی را مرتکب شد. وی دستگیر، محاکمه و اعدام شد و 5000 میلیارد تومان از اموالش مصادره گردید. ✅در ادعای مطرح شده رقم 120میلیون میلیارد تومان برای اختلاس امیر منصور آریا ذکر شده که بیش از 1250 برابر درآمد نفت ایران و 40 هزار برابر رقم واقعی اختلاس او ذکر شده است. ✅نوشته رحیمی 17000 میلیارد تومان اختلاس کرده (حال آنکه اتهام او فقط حدود 7 میلیارد تومان بوده - یعنی رقم را 2428 برابر عنوان کرده‌اند). ✅همه نمایندگان مجلس اختلاس کردند و هر کدام هم 15000 میلیارد تومان یعنی هر کدام 5 برابر سه هزار میلیارد تومان) ✅صادق محصولی 30 هزار میلیارد تومان (یعنی ده برابر 3000 میلیارد تومان)، حال آنکه اتهام اختلاسی متوجه او نبوده است. ✅دانشگاه ایرانیان 100 هزار میلیارد تومان (یعنی بیش از درآمد یک سال نفت ایران (حال آنکه مبلغ پرداختی به دانشگاه 16 میلیارد تومان بوده که به بیت‌المال برگردانده شد - رقم را 6250 برابر عنوان کرده) ✅بابک زنجانی 8 و نیم میلیون میلیارد تومان (یعنی بیش از 88 برابر درآمد نفت ایران یا بیش از 2833 برابر اختلاس 3000 میلیارد تومانی) ✅پدیده شاندیز را 9600000 میلیارد تومان یعنی معادل 100 سال درآمد نفت ایران یا 3200 برابر اختلاس 3000 میلیارد تومانی مطرح کرده‌اند که تازه آن هم اختلاس از بیت‌المال عمومی نبوده و بلکه ترفندهایی برای گرانفروشی سهام پدیده شاندیز به مردم بوده است. ✅فساد بانکی را 300 میلیون میلیارد تومان عنوان کرده اند که معادل بیش از سه برابر درآمد نفتی یک سال کشور است. ✅ اختلاس در سازمان تأمین اجتماعی را 37000 میلیارد تومان یعنی بیش از 12 برابر اختلاس 3000 میلیارد تومانی مطرح کرده اند. ✅ اختلاس معاون بانک مرکزی 20000 میلیارد تومان یعنی بیش از 6 برابر اختلاس 3000 میلیارد تومانی. ✅ در نهایت جمع اختلاس‌ها را رقم 19939000 میلیارد تومان یعنی قریب به 20 میلیون میلیارد تومان ذکر کرده که معادل 207 سال درآمد نفت ایران در صورت لحاظ کردن درآمد پیش‌بینی شده برای صادرات مجموع نفت، گاز و میعانات گازی سال 97 می‌باشد و این در حالی است که رقم پیش‌بینی شده برای سال 97 از نظر ریالی بیش از هر سال در سال‌های انقلاب بوده و این در حالی است که 110 سال قبل نفت در ایران کشف گردید. 👈معلوم شد که دروغ‌پردازی توسط ضد انقلاب در مورد اندازه اختلاس‌ها با انگیزه فریب مردم انجام می‌گیرد. 👈اما غلو، آن هم در این حد، نشانه این است که ضدانقلابیون در طرح این ادعاهای کذب، مخاطبین خود را احمق فرض کرده‌اند و البته این تلقی در مورد کسانی که ادعاهای فوق را می‌خوانند و باور می‌کنند و برای دیگران منعکس می‌سازند و خواستار فوروارد برای دیگران می‌شوند صدق می‌کند. 👈حالا می‌توان به عمق خباثت دشمن و احیاناً حماقت باورکنندگان آن پی برد. 👈ضد انقلاب با انتشار ارقام،جعلی مدعی شده به ازای هر ایرانی 249 میلیون تومان اختلاس شده است. 👈این رقم معادل 207 برابر درآمد نفتی پیش‌بینی شده برای سال 97 است. لازم به ذکر است که اختلاس باید با مجازات شدید روبرو شود حتی اگر مبلغ آن کم باشد، چه رسد به ارقام نجومی میلیاردی، ده‌ها، صدها و یا چند هزار میلیاردی. خساراتی که این اختلاس‌ها ایجاد می‌کنند هزاران برابر رقم مادی آن است و سرمایه اجتماعی و به عبارتی اعتماد عمومی را خدشه‌دار می‌کند که زیان آن، گاه جبران‌ناپذیر است. محمدحسن قدیری ابیانه.تحلیلگرسیاسی سروش: sapp.ir/saraer ایتا eitaa.com/saraer
🔶 فرهنگ دکوری! امروز پیامی از دوستی که در بازار وسایل دکوری فعالیت می‌کند، دریافت کردم. عکس چند کتاب حجیم لاتین و یک سوال؛ «اگه گفتی اینا چیه؟» اولش فکر کردم قصد شوخی دارد. خواستم چیزی بنویسم که نوشت: این کتاب‌ها کتاب دکوری‌اند. جنس‌شان از MDF و مقواست. یک کانتینر از چین آورده بودم، روی هوا رفت! بله. درست متوجه شدید. آن کتاب‌ها واقعاً کتاب نبودند بلکه ماکت بودند. کتاب‌هایی در ابعاد واقعی با نام‌های لاتین و البته قیمت‌هایی بسیار گران‌تر از کتاب واقعی! دوست من موفق شده بود یک سری چند هزار تایی از این «کتاب‌های دکوری» را ظرف چند روز بفروشد. بعد هم وقتی جنس‌ها تمام شده بود و در پاسخگویی حجم بسیار درخواست ‌مشتریان عاجز مانده بود، دلش به حال اهالی کتاب سوخته بود و یاد من افتاده بود. اول صبح من مانده بودم و یک غمباد بزرگ. یعنی بسیاری از مردم ما حاضرند «چیزی» را بخرند که شبیه کتاب است و اتفاقاً بسیار هم گران‌ است اما کتاب نخرند. واقعاً پارادوکس عجیبی بود. اما این وارونگی موقعی در ذهنم حل شد که دیدم نه تنها در این مورد، بلکه تقریباً در همه موارد، صنعتی به نام «جلو پنجره‌سازی» رونق گرفته است. صنعت بزرگی برای فریب «دیگری» در مورد زندگی‌‌ای که فقط برای خود ماست. بسیاری از ما دوست داریم جلوپنجره دلفریبی داشته باشیم. دکوری پرشکوه و توخالی، درست مثل کتاب‌های مقوایی. به هر دری می‌زنیم تا خودرویی جدیدتر، وسایل خانه‌ای باکلاس‌تر، لباسی گرانتر و ... از آنچه که واقعاً داریم داشته باشیم. زیر سخت‌ترین قرض‌ها، وام‌‌ها و قسط‌ها می‌رویم تا دکوری زیباتر، باشکوه‌تر و مجلل‌تر از خود برای دیگران نمایش دهیم. غافل از اینکه ما برای نمایش به این دنیا نیامده‌ایم. ما به این دنیا نیامده‌ایم که به خودمان زجر و سختی بدهیم تا دیگران فکر کنند از آنچه هستیم «مثلاً» بهتر زندگی می‌کنیم. هزاران عنوان کتاب در شمارگان‌های هزار و پانصدتایی، سال‌ها در قفسهء کتابفروشی‌ها خاک می‌خورند اما چند هزار کتاب‌ توخالی مقوایی ظرف دو روز تمام می‌شوند. شاید برای اینکه عادت کرده‌ایم از هر چیزی تنها «دکور» بسازیم. دکوری از فرهنگ، دکوری از اقتصاد، دکوری از اجتماع یا -زبانم لال- دکوری از سیاست! عبدالله مقدمی/روزنامه همشهری
هدایت شده از خبر ناب
داستان کاوه مدنی و دختران مظلوم ۱-کاوه مدنی یک نفوذی تمام عیار امنیتی بود که آمد و معاون سازمان حفاظت از محیط زیست شد و هرچه توانست و خواست(به سفارش سرویس‌های بیگانه)انجام داد؛از جمع آوری اطلاعات مهم کشور تا تلاش برای ایجاد انحراف در برنامه ریزی‌های ملی و...،سرانجام پس از انجام ماموریتش، به ناکجاآباد گریخت! ۲-طبعا لاپوشانی چنین فضاحتی برای یک دولت که بزرگانش عموما امنیتی‌اند، کار ساده‌ای نبود و برای همین منظور سناریویی با عنوان"برخورد مامور خاطی ناجا با دختران بی‌حجاب"را علم کردند! آن هم با این پیش فرض که این سناریو آن چنان بازتابی در جامعه ایجاد خواهد کرد که ماجرای کاوه مدنی را بپوشاند و مقصران و همکاران کاوه مدنی را از بازخواست و تعقیب مصون و محفوظ بدارد. ۳-متاسفانه رحمانی فضلی وزیر کشور هم نادانسته قربانی این سناریو شد و در زمین اصحاب کاوه مدنی بازی کرد! ۴-جنجالی که در محفل نفوذ برای لاپوشانی فضاحت کاوه مدنی به راه انداختند یک سناریو سینمایی بود.از یک برخورد انتظامی که چند دختر به خوبی نقش بازی می کنند فیلمی ماهرانه تهیه می شود(در تاریخ۲۰فروردین۹۷)و با فاصله ۱۰ روز فیلم در فضای مجازی منتشر می شود و رفقای کاوه مدنی که در دولت مستقرند،شروع به فضاسازی و مظلوم نمایی می کنند و وزیر کشور هم با فشار همین گروه وارد سناریو شده و علیه"مامور خاطی"موضع می‌گیرد و تنور لاپوشانی پرونده"مدنی"را گرمتر می کند. ۵-جای تعجب است که وزیر کشور علیرغم تجربه چگونه توسط«یاران مدنی»بازی خورده است؟براساس قوانین جمهوری اسلامی"بی حجابی"جرم است و"مقاومت در برابر مامور قانون"و "اهانت به مامور قانون حین انجام وظیفه"هم جرم است! در چنین فضایی وزیر محترم کشور بدون اشاره به افراد مجرمی که براساس فیلم مذکور مرتکب سه جرم پی در پی شده اند، گریبان مامور قانون را می‌گیرد و او را "خاطی"خطاب می‌کند و دستور برخورد و تنبیه او را می‌دهد؟ جای تعجب است که وزیر کشور علیرغم سابقه و تجربه چگونه توسط«یاران مدنی»بازی خورده است؟براساس قوانین جمهوری اسلامی "بی حجابی" جرم است و "مقاومت در برابر مامور قانون" و "اهانت به مامور قانون حین انجام وظیفه"هم جرم است! آیا ایشان نمی‌داند که اثبات خاطی بودن مامور ناجا صرفا در دادسرای نظامی و پس از طی سلسله مراتب قانونی ممکن است؟و آیا التفات ندارند که"خاطی"خطاب کردن مامور ناجا در شرایطی که هنوز دادگاهی برای بررسی رفتار ایشان تشکیل نشده،خود جرم است؟ ۶-در همه دنیا پلیس و ضابطین قضایی مصداق قوه قهریه مشروعند و عموم متهمین و مجرمین در زمان بازداشت توسط مامورین قانون،اقدام به"گریه و زاری"نموده و تسلیم ماموران نمی‌شوند! و در چنین مواردی ماموران قانون هم با توسل به قوه قهریه،مجرمین و متخلفین را بازداشت می‌نمایند.تا آنجا که در برخی موارد کار به استفاده از اسلحه می‌کشد و آنانی که وزیر کشور هم نیستند به خوبی به این مساله واقفند! ۷-آیا وزیر محترم کشور توقع دارند ماموران ناجا با التماس متخلفان و متهمان نافرمان را بازداشت کنند؟اگر در فیلم مذکور دختران بی حجاب در برابر ماموران مقاومت نمی‌کردند،مشکلی پیش می‌آمد؟به راستی اگر شخص وزیر محترم کشور به جای مامور ناجا در مورد فوق بودند، چه می‌کردند؟ ۸-ورود وزیر کشور به پرونده فوق از ایشان بسیار بعید بود!هم از این بابت که ناخواسته وارد یک بازی امنیتی برای لاپوشانی پرونده یک شاه‌مهره نفوذی شدند و هم از این بابت که با این اقدام خود،عملا از قانون‌شکنان بی‌حجاب و متجاهر به فسق حمایت کردند و هم باعث دلسردی ماموران وظیفه شناس ناجا شده‌اند. ۹-اگر آن نیروی ناجا مانند برخی از همکاران خود در برابر قانون‌شکنی متجاهران به فسق بی اعتنا بود و دغدغه انجام وظیفه نداشت،هیچ گاه از سوی وزیر کشور"خاطی"خوانده نمی‌شد. اگر این اتفاق در هرجای دیگر دنیا رخ می‌داد، مامور پلیس به عنوان وظیفه شناسی مورد تشویق قرار می‌گرفت.آیا وزیر کشور مایلند که از این به بعد ماموران ناجا در عوض برخورد با جرایم مشهود(مانند بی حجابی که بنا بر نص صریح قانون،جرم مشهود است)راهشان را کج کنند و خود را به ندیدن بزنند؟ و اگر مایل نیستند پس چرا چنین اقدام نسنجیده‌ای از ایشان سر زده است؟ ۱۰-اگر این اتفاق در هرجای دنیا رخ می‌داد،مامور پلیس به عنوان وظیفه شناسی مورد تشویق قرار می‌گرفت(چه آن که دخترکان مجرم و به ظاهر مظلوم فیلم فوق الذکر موفق به شکستن انگشت مامور پلیس هم شده‌اند)اما تنها در ایران است که در هر پرونده‌ای رسانه‌های نفوذی و دولتمردان نفوذی طرف مجرمان را می‌گیرند.(ماجرای دروایش و دستور مافوق ها برای خلع سلاح)و پلیس است که بدون محاکمه و از قبل، محکوم و"خاطی"نامیده می‌شود. محمدصادق کوشکی.تحلیلگرسیاسی سروش: sapp.ir/saraer ایتا eitaa.com/saraer گپ Gap.im/saraer
دل باید پاک باشه
هدایت شده از نقد و نظر
قطعه ای از مهمدمجتحدشبستری: کتابهای مقدس در پی دانا کردن ما نیستند ، می خواهند به ما فهمی - روحیه ای - زاویه ای دیگر ببخشند ، برای فهمیدن چیزی لازم است خود را در آن بریزیم ، با آن بیامیزیم ، سهراب می گفت : « الاغی دیدم که ینجه را می فهمید » چرا که الاغ ینجه را می خورد ، با دانستن کتابهای مقدس - حظ معنوی نمی بریم ، با تلاش برای فهم جهان کتابهای مقدس که از معبر ریختن خود در لحن و آوای آن ممکن می شود ، می توانیم مایه های معنا را شکار کنیم ، منبع : معنا گرا زیستن ، از درس گفتار محمد شبستری ، آقای شبستری! وجدانا خودت می فهمی چی میگی؟! شما که میگی از کلام خدا تجربه نداریم چطور میخواهی لایه های معنا را آشکار کنی؟! شما که میگی کتاب مقدس گفتار یک انسان جایز الخطاست چرا خودت را برای معنای خطای یک انسان هزار و چند سال پیش به زحمت میندازی؟! شما که میگی بدون داشتن روش هرمنوتیک نمیشود کلام مقدس را فهمید و مفسران اول باید روش خود را تبیین کنند... شما خودت با کدام روش ادعای فهم کلام مقدس را داری؟! وجدانا خودت می فهمی چی میگی؟! بعد از عمری تلاش کتاب مقدس را با ینجه ( لابد منظورت یونجه است!) مقایسه میکنی؟! این اوج ادب ورزی شماست؟!!! شما بقول خودت چطوری خودت رو در لحن و آوای کلام مقدس میریزی؟! اینها که میگی شعراست پدرجان نه فلسفه!!! شعر و فلسفه را قاطی پاطی کردی باباجان!!! اینهاست نتیجه یک عمر دم از منطق و فلسفه زدن و کباده منطق کشیدن؟! اینهاست نتیجه منطق آآآآآآلمانی خواندن؟! این شعرها را در اشعار جوانک هایی که جیغ بنفش می کشیدند بیشتر و پیشتر خوانده بودیم.... حرف علمی و منطقی چی داری پدرجان؟!
امیر اباذری از مشکلات این سبک کتاب فروشی می گوید: «از نظر آب و هوا برای ما که مغازه نداریم سخت است مخصوصا روزهایی که بارندگی باشد یا هوا خیلی سرد باشد کار سخت می شود و ماندن در بیرون بدون سرپناه بسیار دشوار می شود. مشکل دیگر مردمی هستند که فکر می کنند چون اینجا مغازه شیکی نیست می توانند خیلی ارزان کتاب بخرند درصورتی که من هم این کتاب ها را می خرم اما توقع خیلی ارزان تر از قیمت واقعی دارند. اما باز هم این دسته آدم ها خیلی نیستند و بیشترین مشکل همان آب و هواست.» به هر حال کتاب فروشی دیواری حسن هایی هم دارد که اباذری پسر از حسن هایش هم می گوید: «اینجا آدم های رهگذر وقتی می بینند که سرراهشان یک کتاب فروشی هست و قفسه هایی وجود دارد که تمام آنها در اختیارشان قرار می گیرد و می توانند بیاستند و کتاب ها را ورق بزنند پاخورتر می شود و مشتری آزادی لازم را در خود می بیند و کتاب ها را نگاه می کند. از این نظر مشتری راضی است و ما هم راضی هستیم.»
از آنجایی که این کتاب فروشی به دادگستری نزدیک است به همین خاطر بیشتر مشتری های اینجا را وکلا دربرمی گیرد؛ اما نه فقط برای خرید کتاب های وکالت:«به خاطر اینکه این کتاب فروشی به دادگستری نزدیک است مشتری هایی که کتاب حقوقی می خواهند زیاد است. بعلاوه وکلایی که کتاب های مربوط به تاریخ، فلسفه، فن بیان، خطابه و دیوان های شاعران گذشته را می خواهند زیاد هستند و مشتری های ثابت اینجا به حساب می آیند. از طرف دیگر به خاطر نزدیک بودن به ایستگاه مترو امام خمینی رهگذرهای زیادی هم از این خیابان عبور می کنند که برای یک لحظه هم شده کنار این کتاب فروشی دیواری می ایستند و کتاب ها را ورق می زنند.» اباذری پسرمی گوید اکثر کتاب هایی که اینجا به فروش می رسد تاریخی و ادبی هستند: «از همان زمان که پدرم اینجا را راه انداخت موضوع اکثر کتاب ها تاریخی و ادبی بود. الان هم اکثر کتاب هایی که در قفسه می بینید همین دسته از کتاب ها هستند بعلاوه رمان که خانم ها بیشترین طرفدارهای این دسته از کتاب هایند و کتاب های وکالت که مشتری های خودش را دارد. البته کسانی هم کتاب می خواهند اگر بخواهند سفارش می دهند و ما آنها را هم تهیه می کنیم. کتاب های قدیمی هم در میان کتاب های اینجا زیاد است.» پدرم معلوماتش بیشتر از سطح سوادش بود به گفته امیر باذری پدرش تا زمانی که زنده بوده عاشق کتاب و کتاب خوانی به ویژه کتاب های تاریخی و ادبی بوده و همیشه بخشی از روز را به خواندن اختصاص می داد و به اتاقش می رفت و کتاب می خواند: «پدر من عاشق کتاب خواندن بود و آنقدر با لذت کتاب می خواند که ما را هم به کتاب خوانی تشویق می کرد. حتی به قول خودش به دیگران راهنمایی رایگان هم می کرد چون اطلاعات زیادی درباره انواع آرایه های ادبی داشت و با وجود اینکه از نظر تحصیلی ۶ کلاس سواد داشت اما معلوماتی که از کتاب خوانی به دست آورده بود خیلی بیشتر از سطح سوادش بود. برای همین بسیاری از دوستداران جوان کتاب به او مراجعه می کردند تا پاسخ سوال های فرهنگی و هنری شان را از پدرم بپرسند.» اباذری پسر می گوید خودش آنقدرها که پدرش عاشق مطالعه بوده نیست: «در خانه اگر یک کتاب و یک فیلم باشد ترجیح می دهم فیلم را نگاه کنم تا اینکه کتاب بخوانم اما پدر من اصلا اینطور نبود و خواندن کتاب را به هر کار دیگری ترجیح می داد. کتاب خواندن برای پدر من یک تفریح پرلذت بود. مغازه هم کتاب می خواند و می گفت کتاب خواندن در مغازه لذت خاص خودش را دارد. یادم می آید بعضی شب ها وقتی از خواب بیدار می شدم پدرم را می دیدم که مشغول مطالعه کردن است.» از برف و باران ودزد در امان است با وجود آنکه بیشتر از ۵۰ سال می شود این کتاب فروشی دیواری در اینجاست و سقف و دری ندارد اما تا به حال نه مورد گذرند برف و باران قرار گرفته نه دزدی به این مغازه شبیخون زده است: «درهای متحرکی برای قفسه ها درست شده است که بر روی آنها قرار می گیرد و به صورت ریلی حرکت می کند و قفل و بست می شود. قسمت بالای قفسه ها هم طوری با ورقه های پلاستیکی ضخیم پوشانده شده که پرآب ترین باران ها و برف ها هم توان خیس کردن کتاب ها را ندارد. این کتاب فروشی تقریبا ایمنی لازم را دارد و در این ۵۰ سال نه کتابی از اینجا دزدیده شده و نه کتابی در آن آسیب دیده است. البته در طول روز بالاخره کسانی هستند که از غفلت من سواستفاده کند و کتابی را از قفسه کش برود اما اینکه تا به حال شبانه اینجا را خالی کنند اتفاق نیفتاده است.» اینجا کار نکنم سرمایه دیگری ندارم چهارپایه کوتاه برزنتی پای دیوار، محل استراحت کتاب فروش حریم مغازه اباذری است که در همان جا می نشیند، ناهار می خورد، کتاب و روزنامه ورق می زند و در انتظار روزی می ماند و از رزق و روزی که از این چند قفسه کتاب در می آید هم راضی است و خدارا شکر می کند: «نسبت به موقعیت و کاری که می کنم خوب است و توقع زیادی ندارم برای همین راضی هستم. موقعیت را باید نگاه کرد اینجا کار نکنم سرمایه دیگری ندارم که بخواهم کاری پردرآمدتر از این کار را داشته باشم.» آب و هوا بد باشد برای ما هم سخت می شود
عجیب‌ترین کتاب فروشی تهران کتاب فروشی دیواری مجله مهر > گزارش ویژه کتاب فروشی دیواری خیابان خیام، نیم قرنی می شود که در دل دیوار قورخانه جا خوش کرده است و هنوز پاربرجاست. مجله مهر - آزاده باقری: تقریبا تمامی کسانی که اهل کتاب هستند و کتاب خوان اند اعتقاد دارند یک کتاب خوان موفق، کتاب خر خوبی هم باید باشد. پس کتاب خر خوب هم باید مکان هایی که در آنجا کتاب به فروش می رسد را مانند کف دست بشناسد. تهران به همان اندازه که بزرگ است و پرجمعیت؛ به همان اندازه در دل خود مکان های عجیب و جذاب را هم جا داده است. کتاب فروشی های قدیمی و متنوع هم در تهران کم نیستند. زمان قاجار که تهران پایتخت شد و از طرف دیگر عده کسانی که خواندن و نوشتن بلد بودند افزایش پیدا کرد کنار مغازه های بقالی، عطاری، قصابی و... کتاب فروشی هایی هم باز شد تا کسانی که اهل مطالعه اند بتوانند کتاب های مورد نیاز خود را تهیه کنند. از آن زمان تا به امروز در گوشه و کنار شهر هنوز آثاری از آن کتاب فروشی های قدیمی باقی مانده است که با گذشت چندین دهه از عمرشان پابرجا هستند و در قفسه های آنجا همچنان کتاب ها جا خوش کرده اند. یکی از این مغازه های کتاب فروشی که البته کمی با کتاب فروشی های معمول از نظر ظاهری متفاوت است، کتاب فروشی بی ویترین و تابلویی است که بیشتر از ۵۰ سال می شود بر دیوار قورخانه تکیه زده است. کتاب فروشی دیواریی که بعد از پدر به پسر رسیده و او هم مانند پدر سعی در روشن نگه داشتن چراغ مغازه دیواری شان را دارند. با امیر اباذری صاحب این کتاب فروشی دیواری گفت و گویی کرده ایم که می توانید بخوانید. از پله های متروی امام خمینی به سمت پارک شهر بالا بیایید و کمی جلوتر بروید با کتاب فروشی دیواری روبرو خواهید شد که کمی با کتاب فروشی های معمول دارای قفسه های شیک و تر و تمییز فرق می کند. این مغازه تنها از یک قفسه کتاب در دل دیوار تشکیل شده و صندلی برزنتی برای نشستن صاحب این کتاب فروشی در کنار همان دیوار قرار دارد. امیر اباذری تنها پسر مرحوم اباذری صاحب این مغازه دیواری می گوید: «۹ اردیبهشت ۱۳۸۸ بود که پدرم فوت کرد و بعد از آن من به جای او اینجا می آیم و چون تنها پسر خانواده هستم کارهای اینجا هم بر عهده من است.» اولین سوالی که از او می پرسیم با وجود اینکه ۳۶ سال از عمرش می گذرد تا امروز این سوال پیش نیامده بود که این سبک کتاب فروشی چطور به ذهن پدرش رسیده: «پدرم وقتی من به دنیا نیامده بودم این کتاب فروشی را راه انداخته بود و نمی دانم چطور این سبک کتاب فروشی دیواری به ذهنش رسیده است و اصلا پیشنهاد این نوع کتاب فروشی را چه کسی به او داده و تا زنده بود هیچ وقت هم پیش نیامد از او بپرسم.» سه گانه کتاب فروشی های دیواری غیر از این کتاب فروشی که در خیابان خیام، جنب دیوارقورخانه، روبروی ساختمان قدیم روزنامه اطلاعات به سبک دیواری است دو کتاب فروشی در تهران به همین سبک وجود داشته که یکی از آنها در میدان فردوسی پایین تر از خیابان شهید تقوی کوشک قرار دارد و دیگری سر چهارراه یوسف آباد دیواری را به خود اختصاص داده است. اما از این سه کتاب فروشی دیواری دوتای آنها پابرجاست و هنوز به کار خود مشغول هستند و کتاب فروشی سرچهارراه یوسف آباد تعطیل شده است. از بازمانده مرحوم اباذری وقتی می پرسیم که شما قصد تعطیلی این کتاب فروشی را ندارید می گوید:«شغل پدرم را خیلی دوست دارم و قبل ازاینکه ایشان فوت کند من در کنار ایشان بودم و الان هم که از پیش ما رفته است می خواهم تا زمانی که در توان دارم این مغازه را با همین شکل و شمایل حفظ کنم. چون شغل پدرم را خیلی دوست دارم.» مشتری هایی از جنس وکیل و موکل
عجیب ترین کتابفروشی تهران
«انقلاب جنسی۲» در بایکوت خبری رسانه‌هاست حسین شمقدری - محمد دلاوری مجله مهر > گزارش ویژه خبر انتشار مستند «انقلاب جنسی ۲» در فضای مجازی و رکوردزنی فروش این مستند در روز اول باعث شد سراغ عوامل این مستند برویم تا درباره این مستند و محتوای آن بیشتر حرف بزنیم. مجله‌مهر: «میراث آلبرتا ۱،۲،۳»،« ۳۳ سال سکوت»،«الف الف پاریس»،« انقلاب جنسی۱ و ۲» فهرست فیلم‌های مستندی است که «حسین شمقدری»‌را در چندسال اخیر به مستندسازی برای زدن حرفهای مگو تبدیل کرده‌است. مستندهایی که مدیران سازمانی برای پخش آنها کمتر رغبت نشان دادند. مستند انقلاب جنسی ۱ در سال ۹۶ با استقبال خوبی در شبکه‌های اجتماعی روبرو شد. مستندی که از خط قرمزهای کلیشه‌ای زیادی عبور کرد و به روابط عاطفی، بلوغ، آزادی و رفتارهای جنسی در غرب پرداخت. در مستند دوم با تغییر راوی و حضور «محمد دلاوری» تمرکز خود را روی رفتار غرب با زنان در گذشته، موج‌های فمنیستی و تاثیر آن در جامعه غربی گذاشت. موجی که به گفته سازندگان انقلاب جنسی، کشور ما در ابتدای راه آن قرار دارد. موضوعاتی که همواره رسانه ملی از آنها فرار کرده و هیچگاه نتوانسته در این موارد محتوای درستی را به مخاطب منتقل کند. انقلاب جنسی ۲ از موضوعات مورد بحث کاربران در شبکه‌های اجتماعی است و سازندگان آن بارها روی خرید قانونی آن تاکید کرده‌اند و این موضوع بهانه خوبی برای گفتگو با «حسین شمقدری» کارگردان و «محمدرضا دلاوری» راوی این مستند شد. حاصل این گفتگو را بخوانید. چند روز گذشته خبر انقلاب جنسی ۲ بعد از انقلاب جنسی ۱ دوباره خبرساز شد. ما شما را بیشتر با میراث آلبرتا می شناسیم. دغدغه انقلاب جنسی از کجا شروع شد؟ مستندی که خط قرمزهای زیادی را رد کرده است. شمقدری: بعد از میراث آلبرتا ما مستند ۳۳سال سکوت را هم ساختیم. بعد از انقلاب جنسی ۱ هم مستند حمزه غالبی را راجع به فتنه ۸۸ را ساختیم که مستند متفاوتی بود. در بحث مهاجرت نخبگان ما همه حرف هایمان را زدیم و می‌خواستیم درباره آمریکا حرف بزنیم که خود آمریکا هم موضوع مهمی است. اما نتوانستیم ویزا بگیریم و رد شدیم. ترامپ هم که آمد برای بار سوم هم ریجکت شدیم تا پرونده میراث آلبرتا مختومه شود. بحث بحران جنسی در مستندهای دیگر هم مطرح شد. برای ما هم مهم بود. اما بیان رایج بحران جنسی در مستندات دیگر را دوست نداشتیم. بیانی که می‌خواست بگوید اوضاع خراب است. اما ما می‌خواستیم نوع دیگری بگوییم. ما در سفر به کشورهای مختلف به یک تحلیل و شناختی رسیدیم و فکر کردیم با این شناخت می‌توانیم حرف جدیدی درباره بحران جنسی بزنیم و این شد که این مستند ساخته شد. قبل از ما هم گفتند و ما هم گفتیم و جامعه شناسان هم معتقدند که در زمان فعلی ما یک بحران جنسی شدید را در کشور تجربه می‌کنیم که می‌تواند منجر به انقلاب جنسی شود. عده‌ای می‌گویند انقلاب جنسی شده، عده‌ای می‌گویند هنوز نشده است. در هر صورت شرایط بحرانی است و باید نسبت به آن عمیق شد و کار کرد و فیلم مستند وظیفه‌اش این است که عمیق حرف بزند و به نظرم انقلاب جنسی این کار را کرده‌است. از اینجا به بعد کار شما خبرنگاران و جامعه‌شناسان است که روی این قضیه بیشتر کار کنند و جایش دیگر در مستند نیست. عده‌ای معتقدند در این دو مستند موضوع به صورت خیلی گذرا بررسی شده‌است و جا داشت شما موضوع را بیشتر باز کنید و درباره‌اش حرف بزنید. این نقد را قبول دارید؟ شمقدری: این بحث‌ها جایش توی مستند نیست و جایش بیشتر در همایش‌ها و هم‌اندیشی‌هاست. اینکه به یک سکانس از انقلاب جنسی که درباره حجاب و آرایش است اشاره کنند و این بار آنها بخواهند که درباره موضوع به صورت مفصل حرف بزنند. بازخوردها نسبت به انقلاب جنسی ۱ چطور بود؟ شمقدری: یک دشمن زیاد داشت ولی خط‌شکن خوبی بود. انقلاب جنسی ۱ واقعا در بیان و فرم خود خط شکن بود و توانست حرکت جدیدی ایجاد کرد که انقلاب جنسی ۲ هم بتواند ادامه آن مسیر را برود. عده‌ای معتقدند که فضا به‌گونه‌ای ست که گویا فقط شخص شما می‌توانید به این خط قرمزها نزدیک شوید و این امکان برای بقیه مستندسازها فراهم نیست. شمقدری: بالاخره این هم سوالی ست که باید جواب داد. در نزدیک شدن به خط قرمز یا نزدیک شدن به حرفهای مگو انقلاب جنسی واقعا خط‌شکن بود. اما ما از جایی کسب اجازه نکردیم به غیر از یکسری خط قرمزهای دینی که این اجازه را از مراجع و صاحب‌نظران گرفتیم. از روز اولی که می‌خواستیم میراث آلبرتا را بسازیم خود من تا به حال خارج از کشور نرفته بودم و برایم سوال بود وقتی می‌خواهم با یک خانم مصاحبه کنم چطور این کار را بکنم؟ می‌توانم سرم را بالا بگیرم؟ یا اینکه باید سرم را پایین بیندازم؟ (می‌خندد) یک حکمی گفتند که نشنیده بودیم. گفتند نگاه کردن به زن بی‌باک یعنی زنی که حجاب برایش مهم نیست اشکالی ندارد. البته ریبه جای خودش را دارد. هرکاری کنی که حس می‌کنی به گناه می‌افتی اشکال دارد.