🌹گرامیباد سالروز خاکسپری شهید محمد جواد تندگویان وزیر نفت دولت شهید رجایی
♦️مهندس تندگویان با وجود اینكه امتیاز لازم را برای اعزام به خارج به عنوان سهمیه بانك ملی به دست آورده بود. در مصاحبه به دلیل اینكه مذهبی متعصب شناخته شد كنار گذاشته شد. ایشان با توجه به علاقهای كه داشتند در سال ١٣٥٤به تحصیل در دانشكده نفت آبادان مشغول میشوند و فعالیتهای اسلامی و انقلابی خود را در انجمن اسلامی این دانشكده دنبال میكنند. پس از انقلاب با توجه به سوابق انقلابی مهندس تندگویان ایشان از سوی شهید رجایی به عنوان وزیر نفت به مجلس معرفی شدند
♦️٤٠روز بعد، شهید تندگویان كه به قصد تشویق و تقدیر كاركنان شجاع تاسیسات نفتی از یك راه فرعی عازم آبادان بودند، مورد تهاجم مزدوران صدام قرار گرفته و به اسارت گرفته میشوند كه پس از تحمل سالها اسارت به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
♦️سرانجام پس از پایان گرفتن جنگ و تبادل اسرا و کشتهشدگان میان دو طرف، پیکر شهید محمد جواد تندگویان که در اثر شکنجه جان سپرده بود، به ایران بازگردانده و در آذر ۱۳۷۰ به خاک سپرده شد.
https://eitaa.com/Bayynat
هدایت شده از Haghighi
بخشی از وصیتنامه شهید #مجیدمحمدی:
ما که رفتیم!
مادری پیر دارم و زنی و سه بچه قد و نیم قد!
از دار دنیا چیزی ندارم، الا یک پیام!
یقهتان را میگیرم، اگر ولایت فقیه را تنها بگذارید...
"برای مادر و زن و فرزندش چیزی از ما نمیخواهد، دغدغهاش #فقط ولی فقیه است!!!"
یادش گرامی🥀
https://eitaa.com/Bayynat
هدایت شده از Haghighi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
احیاء قلبی یک گنجشک، توسط یک گنجشک دیگر!!!
اللهاکبر!
https://eitaa.com/Bayynat
5.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیانات طوفانی استاد دانشمند در انتقاد از بی خبری مسؤولان مملکت از مملکت داری
https://eitaa.com/Bayynat
10.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نمونه ای اعجاب انگیز از عزم و همت ایمانی
https://eitaa.com/Bayynat
گفت: سی سال بود تا مرا آرزوی حج بود
و از وصله دوزی، سیصد و پنجاه درهم جمع کردم.
امسال قصد حج کردم تا بروم.
روزی سرپوشیده ای که در خانه است حامله بود
از همسایه بوی طعامی میآمد.
مرا گفت: برو و پاره ای بیار از آن طعام. من رفتم. به در خانه همسایه آن حال خبر دادم.
همسایه گریست و گفت: بدانکه سه شبانه روز بود که اطفال من هیچ نخورده بودند.
امروز خری مرده دیدم. باررا از وی جدا کردم و طعام ساختم، بر شما حلال نباشد.
چون این بشنیدم آتش در جان من افتاد.
آن سیصد و پنجاه درهم برداشتم و بدو دادم.
گفتم: نفقه ی اطفال کن که حج ما این است.
📙 تذکرة الاولیا
✍🏻 #عطار_نیشابوری
https://eitaa.com/Bayynat
نورسکوت پارکینسون، مورخ و نویسنده انگلیسی در سال ۱۹۵۷ «اصل پیشپاافتادگی» یا «قانون علاقه به چرندیات» را مطرح کرد.
او متوجه شد مردم به موضوعات مبتذل و
پیشپاافتاده ارزشی بیشتر از موضوعات تخصصی میدهند.
نظریهی پارکینسون بر اساس مشاهداتش از کمیته مسئول تصویب طرح احداث یک نیروگاه اتمی بود.
ماجرا از این قرار بود افراد کمیته اکثر وقت جلسات را صرف بحث روی موضوعات بیهوده و پیشپا افتاده و غیرمهم، ولی قابل فهم برای عوام کرده بودند.
درباره امضای قرارداد ده میلیون پوندی
ساخت راکتور ظرف ۲.۵ دقیقه گفتگو تصمیمگیری شد، اما کمیته روی پارکینگ دوچرخه ۴۵ دقیقه بحث کرد تا میان پارکینگ «بهتر و راحتتر» یا «سادهتر و ارزانتر» تصمیم بگیرد،
حال آنکه فرق دو حالت حدود ۵۰ پوند بود.
یک راکتور بقدری پیچیده و گرانقیمت است که یک انسان معمولی قادر به درک آن نیست و تخصصی در مورد ساختار و تجهیزات آن ندارد، لذا به راحتی با جمع کنار میآید و برای اینکه احمق به نظر نرسد سکوت میکند. اما همه میتوانند یک پارکینگ دوچرخه ارزان و ساده را در ذهنشان مجسم کنند و
هرکسی میتواند یکی از آنها بسازد.
در نتیجه افراد عادی برای اینکه در بحث حضور داشته و درتصمیمسازی نقش داشته باشند وارد این بحث کم اهمیت شده و برنامهریزی برای این موضوع ساده منجر به بحثهای چرند بیپایان میشود و هرکسی میخواهد چیزی اضافه کند و سهم خودش را در تصمیمگیری کلان نشان دهد.
اصطلاح «ساختن پارکینگ دوچرخه» استعاره از بحثهای بیاهمیتی است که منجر به مذاکرات گسترده میشوند، پای مردم و رسانهها را به میان می کشند و باعث غفلت از موارد مهم و اصلی میشوند، چرا که برای گفتگوی بیخاصیت طولانی در مورد موضوعات پیشپاافتاده مدرک و تخصص خاصی نیاز نیست و میتوان تا پایان دنیا در مورد آن بحث کرد.
https://eitaa.com/Bayynat
وقتی خود خواهی عده اى برای جامعه ای به صورت قانون درآمد، فانوس بردارید و روز روشن به دنبال عدالت و انسانیت بگردید .
#موریس_مترلینگ
https://eitaa.com/Bayynat
#حکایت 📖
قناعت مور و حرص زنبور
زنبوری موری را دید که به هزار حیله دانه به خانه میکشید و در آن رنج بسیار می دید و حرصی تمام میزد. او را گفت:
ای مور این چه رنج است که بر خود نهاده ای و این چه بار است که اختیار کرده ای؟ بیا تا مطعم و مشرب (آب و غذا) من ببین، که هر طعام که لذیذتر است تا من از آن نخورم به پادشاهان نرسد، آنجا که خواهم نشینم و آنجا که خواهم خورم.
این بگفت و به سوی دکان قصابی پر زد و بر روی پاره ای گوشت نشست. قصاب کارد در دست داشت و بزد و زنبور را به دو پاره کرد و بر زمین افتاد.
مور بیامد و پای او بگرفت و بکشید.
زنبور گفت: مرا به کجا میبری؟
مور گفت: هر که به حرص به جائی نشیند که خود خواهد، به جاییش کشند که نخواهد.
و اگر عاقل یک نظر در این سخن تامل کند، از موعظه واعظان بی نیاز گردد.
📙 جوامع الحکایات
✍🏻 #محمد_عوفی
https://eitaa.com/Bayynat