eitaa logo
آرشیوِ ناشناسِ"🇮🇷...به وقت جنون...🇵🇸"
18 دنبال‌کننده
379 عکس
44 ویدیو
8 فایل
راه ارتباطی: @Shahid_Hossein_Sahraiy لینک ناشناسمون: https://harfeto.timefriend.net/17022057345660 کانال اصلی: @Be_vaght_e_jonoon
مشاهده در ایتا
دانلود
1.04M
اگر دین نداری، آزاده باش این یعنی چه؟ - قسمت دوم -
732.3K
اگر دین نداری، آزاده باش این یعنی چه؟ - قسمت سوم -
1.88M
اگر دین نداری، آزاده باش این یعنی چه؟ - قسمت پایانی -
پیرو صحبت بالا👆🏻 اگه کسی نظری داره، نقدی یا سؤالی داره در خدمتم🙂 https://harfeto.timefriend.net/17200095259195
سلام و صبح بخیر و از این حرفا🌚✋🏻
۸ فروردین سال ۱۳۹۰ بود من اون موقع ۱۲ سالم بود و فکر کنم مدرسه راهنمایی میرفتم خلاصه همون شب نشسته بودم تو خونه داشتم شام میخوردم که یهو تلفن خونه زنگ زد مامانم تلفن برداشت از مدل صحبت کردنش فهمیدم بابام پشت خطه
بعد چند دقیقه مکالمه، مامانم گفت زود غذاتو بخور باید بری خونه آقاجون (پدربزرگ پدری) گفتم این موقع شب؟! گفت آره گفتم چخبره مگه؟ گفت ظاهراً از بنیاد شهید اومدن خونه آقاجون، از عموت (عموی شهیدم) عکس نیست اونجا (چون خونه خودمونه عکس عموم) پاشو این تابلو عکسو بردار ببر اونجا
منم زود غذامو خوردم و راه افتادم بنیاد شهید معمولاً سالی یک بار برای تکریم خانواده شهدا میاد خونه آقاجونم فکر میکردم این بار هم مثل همون دفعات قبل با گل و شیرینی و لوح یادبود میان احوال پرسی میکنن و میرن خلاصه با همین افکار داشتم پیاده میرفتم خونه ی آقاجون فاصله خونمون تا خونه ی آقاجون پیاده ۱۵ دقیقه راه بود
تا رسیدم دم در و خواستم دکمه زنگو بزنم، همون لحظه یهو یکی دستشو از پشت گذاشت رو شونه سمت راستم و منو به طرف خودش برگردوند منو میگی؟! مثل چی ترسیدم😂 آخه فکرشو بکن طبق معمول هر بار میری خونه ی آقاجونت خیلی عادی و طبیعی بعد یهو غیر منتظره دم در یکی این کارو کنه😂 من که قلبم واستاد
رومو برگردوندم دیدم یه مرد کچل، چهارشونه، درشت هیکل پشت سرمه کاپشن چرم مشکی و البته قیافه نسبتاً مهربون یه بیسیم هم دستش بود سلام کرد، جوابشو دادم گفت اینجا با این خونه چیکار داری؟