کفش های واکس خورده
بچه ها می گفتند:
"ما صبح ها کفش هایمان را واکس خورده می دیدیم و نمی دانستیم چه کسی آن ها را واکس میزند...؟ "
بعدا فهمیدیم که وقتی نیروها خوابند واکس را بر میدارد و هر کفشی که نیاز به واکس داشته باشد را واکس میزند.
مشخص شد این فرد همان فرمانده ما ' شهید عبد الحسین برونسی ' بوده است.
#شهید_عبدالحسین_برونسی
🌹بهشت ایران
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
💠نامحرم💠
چند سالی بود که با محمدحسن هم سرویس بودم و چون مسافت محل سکونت ما تا محل کار تقریبا زیاد بود فرصت مناسبی بود که همدیگر رو خوب بشناسیم...
طی این مدت از اخلاقش لذت میبردم.
با اینکه مجرد بود و مسیر سرویس ما هم از مناطق بالا شهر تهران میگذشت، بارها توجه کردم که خیلی تلاش میکرد مسائل شرعی رو تو نگاه به نامحرم رعایت کنه!
رسول همیشه سر به زیر بود و از نگاه به نامحرم إبا میکرد.
ازش پرسیدم تو رسول چی دیدی که فکر میکنی شد عامل شهادتش؟
گفت: به جرات میتونم بگم دوری از نامحرمش... بین رفقا دائما میگیم این صفت رسول باعث شد شهادت رو از خدا بگیره...
شنیدم از اطرافیان که گفتن: تو صحبت با نامحرم حتی بستگان هم همیشه سرش پایین بود.
🖊به نقل از دوست شهید
شهید مدافع حرم🕊🌹
#رسول_خلیلی
🌹بهشت ایران
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
یادداشت شهید مدافع حرم #فاطمیون "سید ابراهیم سادات" برای همسرش
همسر مهربانم، دسته گلهایم (فرزندانم) را به تو و تو را به خداوند منان میسپارم. دعا کن شهید شوم.
وقتی با پیکرم روبرو شدی، لبخندی بزن و به من تبریک بگو. شهادت بزرگترین آرزوی قلبی من است.
شهید مدافع حرم🕊🌹
#سیدابراهیم_سادات
🌹بهشت ایران
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥صحبت های کمتر شنیده شده رهبری در مورد شهید چمران...
شهید دکتر #مصطفی_چمران🕊🌹
🌹بهشت ایران
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
#متن_خاطره🌹
💠نصف حقوقش را صرف خیریه
میکرد
💠 عباس نصفی از حقوق ماهانهاش را صرف امور خیریه میکرد. در واقع او بخشی از حقوقش را به دو خانوادهای میداد که یکیشان بیمار سرطانی و دیگری بچه یتیم داشتند. باقی حقوقش را هم بخشی صرف امور روزمرهاش و بخشی را خرج هیئات و مراسم مذهبی میکرد. در طول ماه شاید 20 روزش را روزه میگرفت و غذایی که محل کارش به او میدادند، به خانوادههای مستمند میداد. یکبار که میخواست به مأموریت برود، دو، سه غذا توی خانه گذاشت و به پدرمان گفت شما برای فلان خانواده ببر. بابا گفت من خجالت میکشم دو غذا دستم بگیرم و ببرم. اما عباس اصرار داشت که اگر کم هم باشد باید به مردم کمک کرد و باری از دوش کسی برداشت. راوی:خواهر شهید شهید مدافع حرم🕊🌹 #عباس_آسمیه 🌹بهشت ایران https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
|معرفی کتاب #مجید_بربری📚
📖کتاب حاضر، روایتی جذاب و خواندنی از #حر زمانه ما✨،
جوان دهه هفتادی، شهید مدافع حرم #مجیدقربانخانی است🕊.
بخش اول زندگی او، بخش تاریک و خاکستری آن است.
او در یافت آباد تهران قهوه☕️ خانه دار بوده،
و زندگی او سرشار از مواردی است که این جور آدم ها با آن درگیر هستند🙂.
از درگیری و دعواهای هر روزه تا به رخ کشیدن آمار قلیانهای قهوه خانه اش.
اما بخش دوم زندگی او،
عنایتی است ✨که به او می شود
و مسیر زندگی اش عوض می شود و مهر حر مدافعان حرم بر پیشانی او نقش می بندد🕊
و او گر چه تک پسر خانواده است و قرار نیست که آنها به سوریه اعزام شوند،
ولی عنایت بی بی او را به سوریه می کشاند و می شود مدافع حرم♥️.
مجید قصه ما گرچه ناراحت خالکوبی های بر بازوهای خویش است🙂،
❤️ اما سرنوشتش این طور می شود تا در خانطومان از بدنش هیچی برنگردد تا نه نشانی از خودش باشد نه خالکوبی هایش✨🕊.
🌿قصه مجید بربری، قصه ای از جنس #شاهرخ ضرغام حر انقلاب است.🕊
شهید مدافع حرم🕊🌹
#مجید_قربانخانی
🌹بهشت ایران
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
با اختراعش جواز مدافع حرمیاش را گرفت
باز پیش من آمد و به او گفتم: برو چیزی بساز که در کشورهای مقصد بدون اینکه نیاز به ایران داشته باشند، بتوانند از آن بهره ببرند. البته یک کمی هم راهنماییش کردم و به بچههایی که مرتبط با این موضوع بودند، آشنایش کردم.
تا اینکه یک روز با من تماس گرفت و گفت: بابا امروز حاج قاسم به محل کار شما میآید. سفارش من را بکن! تعجب کردم و گفتم: تو از کجا میدانی، در حالی که من خبر ندارم. گفت: بماند! وقتی حاج قاسم آمد، به او گفتم: پسرم میخواهد به سوریه برود. این هم نوآوریاش که با آن میشود در آنجا عملیات کرد. حاج قاسم، بعد از شنیدن سخنانم نامهای نوشت و تأکید زیادی کرد که آقامرتضی جذب شود، چون به او نیاز داریم. بعد از این نامه، زمینه جذب و استخدام آقامرتضی فراهم شد و به این ترتیب مدافع حرم شد.
شهید مدافع حرم🕊🌹
#مرتضی_عبداللهی
🌹بهشت ایران
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
🌹امام خامنه ای: شهید چمران،هم علم است، هم ایمان؛هم سنت هست،هم تجدد؛هم نظر هست، هم عمل؛هم عشق هست،هم عقل.
گرامیباد ۳۱ خرداد سالروز شهادت عارف زاهد دکتر چمران
🌹بهشت ایران
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
🌷 شهید همت:
🌿 من #زندگی را دوست دارم ولی نه آنقدر که آلوده اش شوم و خویشتن را گم و فراموش کنم.
علی وار زیستن و علی وار شهید شدن، حسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن را دوست می دارم.
📚کتاب طنین همت
🌹بهشت ایران
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
من سختترین کار زندگیام درس خواندن است
از درس متنفرم! اما چه می شود کرد که این درس خواندن تکلیف من است و قطعاً همه تکلیفهای انسان سخت و طاقتفرساست پس من برای مبارزه با نفسم، میجنگم و درس میخوانم و این تلخی و سختی را تحمل میکنم تا تکلیفم را انجام داده باشم
#شهید_مصطفی_چمران
🌹بهشت ایران
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از #شهید_مجید_رمضان
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی
🌹بهشت ایران
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
💢به خواندن وصیت نامه شهدا اکتفا نکنید!
تنها به خواندن وصیت نامه های شهداء و گریه کردن برای آنها اکتفا نکنید، شما بیندیشید که آن شهید به چه راهی رفته و چه وصیتی کرده است و به وصیت نامه ها عمل کنید زیرا که امام امت فرموده است این وصیت نامه ها انسان را می لرزاند و بیدار می کند و خواندن وصیت نامه بهتر از هفتاد سال عبادت است.
#شهید_محمدحسین_عدالتخواه
🌹بهشت ایران
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
❣یادی از یک چریک...
شهید محمد کاوه معروف به چریک
🌷 محمد آشپز بود ، در شیراز آش فروشی داشت و از مبارزین قبل از انقلاب بود. بعد از انقلاب جذب سپاه شد. در کارهای نظامی, اعتقاد به کارهای نامنظم داشت, برای همین معروف شد به چریک...
سال اول انقلاب بود. منافقین به ساختمان سپاه در خیابان فردوسی حمله کرده بودند, سریع خودمان را رساندیم و حایل بین مردم و منافقین کردیم. دیدم چریک نشست وسط خیابان و شروع کرد با تفنگ ژ ۳، چند رگبار هوایی شلیک کرد.
گفتم چریک چکار می کنی؟
گفت این نامردا دارن مردم را می زنند, با این صدا می ترسن, بر میگردن, مقرشون!
همین طور هم شد, منافقین با شنیدن صدای رگبار فرار کردند...
🌷غائله کردستان شروع شده بود. به اتفاق جمعی از پاسداران فارس رفتیم مهاباد. رفتن ما همزمان شد با مذاکره دولت و گروه های ضد انقلاب, به ما دستور داده شد از مقر(که کاخ جوانان مهاباد بود) خارج نشویم.
چریک در محوطه یک چادر به پا کرده بود و هر روز به بچه ها کارهای چریک آموزش می داد و بعد به همه چایی می داد. اخر شب هم همه چیز را بهم می ریخت می گفت از چریک نباید چیزی بماند. صبح های جمعه هم همان جا یک اش شیرازی درست می کرد که طعمش نظیر نداشت..
شهید#محمد_کاوه🕊🌹
🌹بهشت ایران
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 از عزا درآوردن مادر شهید مدافع حرم، شهید مجید قربانخانی پس از ۸ سال
شهید مدافع حرم🕊🌹
#مجید_قربانخانی
🌹بهشت ایران
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
🌱 همیشہ همسرداریش خاص بود؛
وقتی مےخواستیم با هم بیرون برویم، لباسهایش را مےچید و از من مےخواست تا انتخاب ڪنم؛
از طرف دیگر توجہ خاصی بہ مادرش داشت.
هیچ وقت چیزی را بالاتر از مادرش نمےدید،
تعادل را رعایت مےڪرد؛
بہ خاطر دل همسرش دل مادرش را
نمےشڪست؛
و یا بہ خاطر مادرش بہ همسرش بےاحترامی نمےڪرد...
✍ بہ روایت همسر ...
شهید مدافع حرم 🕊🌹
#مهدی_نوروزی
🌹بهشت ایران
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
❣خاطره همسر شهید چمران از شب آخر حیات دنیوی #شهید_چمران:
هر وقت می رفت تهران (از اهواز)روز بعد بر می گشت امروز (٣٠خرداد۶٠) صبح رفت و عصری آمد تعجب کردم.
گفتم چرا زود آمدی
گفت ناراحت شدی؟
- نه فقط تعجب کردم.
گفت تا حالا دیده بودی من با هواپیمای خصوصی سفر کنم؟
ندیده بودم..
+ به خاطر شما آمدم امشب پیشت باشم.
رفت دراز کشید. داخل اتاق شدم او را بوسیدم، آرام و به سقف مینگریست.
گفت: بشین، من فردا شهید می شوم. دو وصیت به شما دارم.
بعد از من در ایران بمان کشور شما حکومت الهی ندارد.
دوم ازدواج کن.
گفتم زنان پیامبر الگو هستند آنان ازدواج نکردند.
از این مقایسه ناراحت شد.
شب به فکر بودم که این حرفها چیست؟
صبح زود که درب منزل داشت سوار ماشین میشد کلت کمری داشتم خواستم به پایش شلیک کنم که نرود اما جرأت نکردم. رفت و من به منزل تنها دوستم در اهواز خانم خراسانی رفتم و داستان شب را تعریف کردم. دلداری ام میداد تا اینکه تلفن منزلش زنگ خورد و او مرتب "نه" می گفت. گفتم چه شده؟ گفت چمران زخمی شده. گفتم خیر او #شهید شده است و باهم به سردخانه رفتیم و جنازه مصطفی را دیدم و گفتم: خدایا این قربانی را از ما بپذیر!
اون روز چمران از اهواز تا دهلاویه (٧٢کیلومتر) فقط مینویسد. با اعضاي بدنش خداحافظی می کند و...
همسر شهید چمران می گوید ۶ ماه بعد از شهادت چمران، امام متوجه شد ما خونه نداریم به بنیاد شهید گفت. خونه ای به من دادند، اما هیچ وسیله ای نداشتم. یکی از دوستان مصطفی مقداری لوازم اولیه زندگی برایم آورد. جاودانه باد
شهید دکتر#مصطفی_چمران🕊🌹
🌹بهشت ایران
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca