eitaa logo
بهشت ایران
2.1هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.2هزار ویدیو
1 فایل
🌷🌹گلزار شهدای بهشت حضرت زهرا سلام الله علیها قطعه‌ای از بهشت است که با عطر آسمانی بیش از ۳۴ هزار شهید معطر شده است این رسانه مرجعی برای معرفی قهرمانانی(شهدا، مشاهیر و مفاخر) است که تاریخ و آینده این سرزمین را رقم زدند و اکنون در #بهشت_ایران آرمیده‌اند
مشاهده در ایتا
دانلود
: برای اینکه خدا لطفش و رحمتش و آمرزشش شامل حال ما بشه، باید اخلاص داشته باشیم و برای اینکه ما اخلاص داشته باشیم، سرمایه می‌خواد که از همه چیزمون بگذریم و برای اینکه از همه چیزمون بگذریم باید شبانه‌روز دلمون و وجودمون و همه چیزمون با خدا باشه . بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
دلتان را گرفتار اين پيچ و خم دنيا نكنيد. اين پيچ و خم دنيا انسان را به باتلاق می‌برد و گرفتار می‌كند. از آن هم نمی‌شود نجات پيدا كرد. دلتان را شاد كنيد به رحمت الهی .. دلتان را باز كنيد .. و اميدوار كنيد به رحمت خدا!🤍 بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
لقای یار در سال ۶۵ توفيق تشرف به حج ابراهيمی يافتم، هنگامی که با شهید اربابی خداحافظی می‌کردم نامه‌ای به من داد و سفارش کرد اين نامه را در طول راه بخوانم؛ در نامه نوشته بود: 《در عمليات آينده (کربلای۴) اجازه بده در گردان‌های رزمی انجام وظيفه نمايم. با رزمندگان و همراه آنان بر قلب دشمن زبون حمله کنم. خواهش می‌کنم از حضور من در خط مقدم ممانعت نکن. من می‌دانم تا شش ماه ديگر شهيد خواهم شد. پس اين چند صباح اجازه بده با بسيجی‌ها باشم ..》 دقيقاً سر موعد مقرر، سر شش ماه، در انتهای عمليات کربلای چهار به لقای يار رسيد ..✨ راوی شهید بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
خوب است که انسان چگونه زیستن و چگونه مردن را در معنویّت بیابد! معنویّتی که در آن .. شهادت یک هجرت است به سوی الله .. اگر کسی در عشق به رفتن بماند، این عین کمال است! و کسی که در حال نفرت از رفتن برود این عین سقوط است! پس زندگی این دنیا را خانه اصلی خود مپندارید که زندگی در رفتن است ..🕊 فرازی از وصیت‌نامه 🍃 بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
شهید علی‌محمد اربابی رئیس ستاد لشکر ۸ نجف به روایت یک رزمنده در عمليات والفجر۸ بنده راننده اتوبوس بودم. چون چندين مرتبه نيروها را به منطقه عملياتی انتقال داده بودم کف اتوبوس خيلی کثيف شده بود. خاک و گل کف‌پا و.. . من هم خسته بودم و حوصله تميز کردن آن را نداشتم. هنگام ظهر، ماشين را متوقف کردم و رفتم غذایی بخورم. وقتی برگشتنم، اربابی را ديدم که با جارو‌خاک‌انداز پله‌های اتوبوس را تميز می‌کرد! با خجالت جلو دويدم و گفتم: برادر اربابی شما رئيس ستاد لشکر هستيد نبايد چنين کاری بکنيد. جارو را گرفته، خود داخل اتوبوس رفتم تا تميز کنم ولی ديدم او زودتر تميز کرده بود.🌱 به‌روایت محمدتقی نوحی بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
اوج‌ گرمای اهواز بود. بلند شد، دريچه‌ كولر اتاقش‌ را بست‌. گفت‌ به‌ ياد بسيجی‌هایی كه‌ زير آفتاب‌ گرم‌ می‌جنگند! از کتاب یادگاران ج۴ بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
📸 تصویر زیبا و دیده نشده از شهید والا مقام حاج قاسمِ عزیز بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
در اداره خیلی سعه‌ی صدر در برخورد با مراجعه‌کنندگان داشت. یادمه پیرمردی آمده بود که به سختی گوش‌هایش می‌شنید. علی آقا یکی دو ساعت معطل شد تا کار آن پیرمرد به نحو احسن انجام شود. ذره‌ای اخم و ناراحتی در وجودش نمی‌دیدم. بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
🌷 زمستان بود و دم غروب کنار جاده یک زن و ُیک مرد با یک بچه مونده بودن وسط راه. من و علی هم از منطقه بر میگشتیم. تا دیدشون زد رو ترمز و رفت طرفشون. پرسید: کجا میرین؟ مرد گفت: کرمانشاه. علی گفت: رانندگی بلدی گفت بله بلدم. علی رو کرد به من گفت: سعید بریم عقب. مرد با زن و بچه اش رفتن جلو و ما هم عقب تویوتا. عقب خیلی سرد بود، گفتم: آخه این آدم رو میشناسی که این جوری بهش اعتماد کردی؟ اون هم مثل من میلرزید، لبخندی زد و گفت: آره، اینا همون کوخ نشینایی هستن که امام فرمود به تمام کاخ نشین ها شرف دارن. تمام سختی های ما توی جبهه به خاطر ایناس... 📚 شهید ‌بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
حاجی دنیای نیروهایش بود .. فرمانده بود؛ ولی هیچ‌کس ندید جلوی تویوتا بنشیند. یک تکه ابر داشت عقب تویوتا. هر کجا می‌خواست برود، اگر راننده نبود می‌دوید می‌نشست پشت تویوتا روی همان تکه ابر. کسی هم اصرار نمی‌کرد جلو بنشاندش. چون می‌دانستند فایده ندارد .. راوی حاج حسین یکتا فرمانده عملیات غرب کشور بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
616.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطره شهید حاج قاسم سلیمانی از سردار شهید احمد کاظمی 🎙 بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
جلسه‌ای در هویزه برای سازماندهی گردان انصارالحسین (ع) تشکیل شد. از علی آقا هم خواسته شد تا برود. من را صدا کرد و گفت: می‌خوام برم هویزه. ماشین داری؟ گفتم: بله. سرباز هم هست. من می‌شینم پشت فرمون و سرباز رو می‌فرستم قسمت بار. شما هم بنشینید جلو. علی آقا نگاهی به من کرد و گفت: چرا این کار رو می‌کنی؟ چرا نمی‌ذاری سرباز کنار من، جلو بشینه؟ گفتم: می‌خوام شما راحت باشین. گفت: نه، هیچ وقت این کار رو نکن. سرباز با من فرقی نداره. همه‌ی ما آمدیم این‌جا به تکلیفمان عمل کنیم و با دشمن بجنگیم. اگر سرباز کنار من بشینه خیلی بهتره! بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca