نهیب مردانگی و شرف، لحظه ای که مرد را از نامرد تشخیص میدهند،
من #آزاده_ام،
من ازجهان دست شسته ام،
من از مرگ وحشتی ندارم
و با بساطت به آغوش مرگ فرو می روم.
#شهید_مصطفی_چمران
بهشت ایران🌷
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
عاشق آسمان بود
و بيشتر وقتها نمازش را
روی پشتبام خانه میخواند.
هميشه میگفت: «من آنقدر عاشق پروردگار هستم كه نمیخواهم به اين راحتی شهيد شوم.»
راوی همسر شهید
#سید_منوچهر_مُدِق
مسئول تدارکات گردان حبیببنمظاهر
لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص)
۱۳۳۵/۳/۳۱ تهران، ۱۳۷۹/۹/۲ تهران
آرمیده در گلزار شهدای تهران
قطعه ۵۰، ردیف ۹۳، شماره ۴
[۲ آذر سالروز شهادت جانباز شیمیایی
سید منوچهر مُدِق]
بهشت ایران🌷
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
مسئول بودن و مسئولیت داشتن
یعنی پایبندی به وظایف تا مرز شهادت!
از ریا دوری کنید
و از ته قلب و با عشق کار کنید.
به مأموریت وابسته نباشید ..
همیشه هدف اولیهمان را
از پیوستن به سپاه در نظر داشته باشیم.
هدف ما عشق بود ..
دوست دارم بچههایی که وارد سپاه میشوند
با همان عشق بچه قدیمیها بیایند.
خاطرات آنان را بخوانند،
به ظواهر بها ندهند
و همیشه حاضر به جانفشانی عاشقانه
در راه انقلاب و رهبر باشند.
از وصیتنامه جانباز شهید #سید_منوچهر_مُدِق
بهشت ایران🌷
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
روایتی از عشق بسیجیها به شهید همت
يکبار در لابهلای دفتر سررسيد روزانه حاجی، نامههای بسيجیها را ديدم. يکی از آنان نوشته بود: «من سر پل صراط جلوی تو را میگيرم. سه ماه است که به عشق رؤيت روی تو در جبههها منتظرم. به اميد روزی که فرماندهام حاج همت را ببينم.»
حاجی میگفت: «تو فکر نکن من آدم خوبی هستم که بسيجیها برای من نامه نوشتهاند. من يک گناهی به درگاه خدا کردهام که بايد با محبت اينها عذاب پس بدهم. مگر من کیام که اينها برای من نامه مینويسند؟»
شهید #ابراهیم_همت
از کتاب "نیمه پنهان یک اسطوره"
بهشت ایران🌷
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
فرازی از وصیتنامه زیبای شهید امیر تهرانی؛
مسئول تسلیحات گردان «عمار»
لشکر ۲۷ حضرت رسول(ص)
خدایا تو شاهد باش ..
که هدفم از اینکه به جبهه آمدم این بود
که از لحاظ مراتب روحانی و معنوی بالا روم
و بعد از طی این منزل به لقاء تو برسم.
مطمئن هستم که این خودم نبودم
که قدم به اینجا گذاشتم
بلکه این تو بودی که مرا به اینجا آوردی ..
و ای مولای مهربان من،
بهراستی که منِ عاصی
لیاقت این لطف تو را نداشتم
و اگر عزتی را هم احساس میکنم
این عزت از آن توست!
شهید #امیر_تهرانی
۱۳۴۲/۰۹/۲۰ تهران،۱۳۶۴/۰۹/۰۲ قلاویزان
آرمیده در گلزار شهدای تهران
قطعه ۲۷، ردیف ۱۰۱
بهشت ایران🌷
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
بلای جانسوز عصر ما #غیبت نیست.. #غفلت است..
او غائب نیست... پرده بر چشمان ماست..
چه کسی صادقانه دست به دعابرداشته وخالصانه امام خویش را طلب کرده وجواب نگرفته؟!!
#شهید_ایمانخزاعینژاد
بهشت ایران🌷
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
🖼 با قلم و ابزار هنر؛ مدافع قدسیم
🖌اثر هنرمند: تکتم چرخکاران
بهشت ایران🌷
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
معلم شهید حاج حکمت الله رحمانی به همراه شاگردانش در مراسمات مختلف در منطقه مخصوصا در مسجد جامع شناط شرکت فعالی داشت.
هیچ وقت فراموش نمی کنم طرز نشستن شهید رحمانی در مسجد جامع شناط را.
چون ایشان از ناحیه پا جانباز بودند، نمی توانستند پای خود را جمع کنند و مجبور بودند همیشه موقع نشستن و موقع نماز پای خود را باز نگه دارند.
معلم شهید حاج حکمت الله رحمانی طی چندین اعزام به جبهه حق علیه باطل در سال ۱۳۶۲ از ناحیه پا مجروح گشته و به درجه جانبازی نائل آمد.
وی در ادامه اعزام های خود به مناطق عملیاتی در سال ۱۳۶۴ در عملیات والفجر ۸ شرکت کرده و در منطقه عملیاتی فاو به آرزوی دیرینه خود رسید و با مولایش حضرت سیدالشهدا علیه السلام محشور گشت.
بهشت ایران🌷
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
بعد از جنگ علی با برادرش مغازه کابینت سازی زدند. کار و بارشان خوب بود. در آمد خوبی هم داشت ، بی درد سر. اما ول کرد و رفت منطقه. زن و بچه را هم با خودش برد. با حقوق ناچیز. توی آن گرما بدون هیچ امکاناتی. آن هم با ان بچه مریض.
بهش گفتم” چرا با این وضعیت جسمی و بچه مریض آمدی تفحص؟” گفت” یک وقتی به دستور فرمانده مجبور بودم عقب نشینی کنم و رفقایم را جا بگذارم.
اما الان دست خودم است. می خواهم همسنگرهایم را به خانواده های شان برسانم.
#شهید_علی_محمودوند
بهشت ایران🌷
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
🖼 #تصویرسازی | بهشت کودکان غزه!
🖌 اثر هنرمند: لیلا اربابی
بهشت ایران🌷
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
روزی نزدیک ظهر به منزل شهید رجائی رفتم
ظهر، صدای اذان که شنیده شد
ایشان از جا برخاستند و برای اقامه نماز
آماده شدند. ایشان را صدا زدند که:
غذا آماده است و سرد میشود
اگر اجازه میفرمائید، بیاوریم
شهید رجائی در همان حال فرمودند:
خیر، بعد از نماز
نگاهی به صورت آرام و چهره متبسم
شهید رجائی انداختم. با لبخند به من گفت:
عهد کردهام هیچوقت قبل از نماز
ناهار نخورم. اگر هم زمانی ناهار را
قبل نماز خوردم و نماز را اول وقت نخواندم
فردایش را روزه بگیرم...
شهید#محمدعلی_رجائی🕊
بهشت ایران🌷
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca