eitaa logo
بهشت ایران
2.4هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.2هزار ویدیو
1 فایل
🌷🌹گلزار شهدای بهشت حضرت زهرا سلام الله علیها قطعه‌ای از بهشت است که با عطر آسمانی بیش از ۳۴ هزار شهید معطر شده است این رسانه مرجعی برای معرفی قهرمانانی(شهدا، مشاهیر و مفاخر) است که تاریخ و آینده این سرزمین را رقم زدند و اکنون در #بهشت_ایران آرمیده‌اند
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلنوشته فرزند شهید رضا اکبرزاده از شهدای حادثه تروریستی کرمان برای پدرش و آرزوی دیدار رهبر بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
«وَ بِنُورِ وَجْهِكَ الَّذى اَضاءَ لَهُ كُلُّ شَىْءٍ» و (از تو درخواست می‌کنم) به نور ذاتت كه همه‌ چیز با آن روشن می‌شود ... فرازی از "دعای کمیل" بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
1_1375038262.mp3
1.21M
🎙مناجات‌خوانی و دعای کمیل در میان رزمنده‌ها؛ با نوای شهید مهدی زین‌الدین فرمانده لشکر علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) شهید مهدی زین‌الدین: _ هر کس در شب جمعه شهدا را یاد کند، شهدا او را نزد اباعبدالله یاد می‌کنند. شهید بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 شهید بهشتی روزه می‌گیری ... تا به طبیعت بگویی، می‌توانم! می‌توانم ولو برای چند ساعتی خودم را از شرِّ سلطه‌ی تو خلاص کنم .. شهید بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید حسین معزغلامی: «جدی گرفته ایم زندگی دنیایی را و شوخی گرفته ایم قیامت را کاش قبل آنکه بیدارمان کنند بیدار شویم» بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 صدای ماندگار شهید برونسی از عنايات ویژه امام زمان(عج ) در شب عملیات بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
🔶 زندگی به سبک 🔹همکارانش می گفتند در محل کار زودتر از همه می آمد و دیرتر از همه می رفت و در هفته چند ساعت برای خود «کسر کار» می زد. می گفت: در حین کار احتمال می رود یک لحظه ذهنم به سمت خانه، همسر و یا فرزندم رفته باشد، وقت کار من متعلق به بیت المال هستم و حق استفاده شخصی ندارم. بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
در روزهای بعد از شهادت، همه جا حرف از داریوش بود و ذکر خیر او می‌کردند. پدرش می‌گفت: هر سال دو سه بار برای من پول می‌فرستاد تا به فقرا بدهم. پدر خانمش را هم که دیدم به این موضوع اشاره کرد. بعضی از رفقای نزدیکش هم گفتند مبلغی برای فقرا به حساب ما می‌ریخت. تازه فهمیدم داریوش چقدر اهل انفاق و اخلاص بوده. ایشان پول را تقسیم می‌کرد تا مبلغ انفاقی به چشم نیاید و هیچ‌کس پیش خودش فکر نکند: داریوش چقدر دست و دل باز است. بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
🎐 ◽️حاج قاسم سلیمانی: من معتقد هستم امام زمان (عج) که ظهور بکنند حکومتی که ایجاد می‌کنند و قله‌ی آن حکومت، آن دوره‌ای خواهد بود که در دفاع مقدس ما در بخش‌ها و حالاتش اتفاق افتاد... 🔹مهرماه ۱۳۹۵ بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
دل نوشته دختر شهید مدافع حرم میثم مداوری... 💔 قیمت این دلتنگی چند ؟! بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
30.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایتی ناب و کمتر دیده شده از عملیات کربلای۵ و رشادت شهید مهدی طیاری و تکبر او در برابر دشمن، در بیان شهید حاج قاسم سلیمانی... بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
🤍 اگـر مـی خـواهیـد نـذری کنید ، فقـط گناه نکنید ، مثلاََ نذر کنید ، یک روز گناه نمیکنم ، هدیه به آقا صاحب الزمان(عجل‌الله فرجه) از طرف خودم ... 💌 🎙 شهید مجید سلمانیان بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖼 | عقیله بنی هاشم سَلامٌ عَلى قَلبِ زَينَبَ الصَّبور... ▪️اگر زینب (س) نبود ، کربلا نبود اگر رشادت های حضرت زینب (س) نبود،حادثه عاشورا اینچنین گسترش پیدا نمیکرد و این چنین در تاریخ ماندگار نمیشد. (س) بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
🖼 | یاران شتاب کنید ... بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر کس به مدار مغناطیسی علی بن ابیطالب نزدیک‌تر شد این مدار بر او اثر می‌گذارد؛ او کمیل بن زیاد می‌شود، او ابوذر غفاری می‌شود، او سلمان می‌شود ... 📷 آخرین حضور حاج قاسم در حرم امیرالمؤمنین علی (ع) شهید بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
تفاوت نظام جمهوری اسلامی با نظام پیشین این است که یک‌یک شما برادران و خواهران باید حساب‌رس و حساب‌کش خودتان و جامعه‌تان و حکومتتان باشید. 🎙️از سخنرانی «معنای صحیح آزادی» شهید بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
 شهید صیاد شیرازی می‌گوید در تمام دورانی که همراه رزمندگان و فرماندهان دفاع مقدس خدمت حضرت امام می‌رسیدیم، فقط یک بار دیدم که امام رزمنده‌ای را در آغوش گرفت و پیشانی‌اش را بوسید و آن کسی نبود جز شهید مرتضی جاویدی. 《۷ بهمن سالروز شهادت مرتضی جاویدی گرامی باد》 📷 نفر سوم از سمت چپ، شهید مرتضی جاویدی بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
❤️ حاج عباس همیشه دائم الوضو بود و روزهای دوشنبه و چهارشنبه را حتما روزه می‌گرفت. نماز شبش به خصوص در سال‌های آخر حیاتش ترک نمی‌شد و همواره با گریه و تضرع همراه بود. می گفت: چقدر باید سر خود را به دیواره این دنیا بکوبم تا از این زندان خلاص شوم و به جایگاه ابدی خود بپیوندم؟ واقعا زندگی برایم مشکل شده، فقط یک آرزو در وجودم موج می‌زند و آن عشق به شهادت است. بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سر دو راهی گناه وثواب به حب شهادت فکر کن به نگاه امام زمانت فکر کن ببین میتونی ازگناه بگذری؟! ازگناه که گذشتی از جونت هم میگذری... بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
خداوندا! تو خود شاهدی که من تعهد این آزادی را با گذراندن تمام وقت و هستی خویش ارج نهادم. با تمام دردها و رنج هایی که بعد از انقلاب بر جانم وارد شد صبر و شکیبایی کردم ولی این را می دانم که این سران تازه به دوران رسیده، نعمت آزادی را درک نکرده اند چون دربند نبوده اند یا در گوشه های تریاهای پاریس، لندن و هامبورگ بوده اند و یا در ... . بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
🌹 💠 وسعت سرسبز باغ در گرمای دلچسب غروب، تماشاخانه‌ای بود که هر چشمی را نوازش می‌داد. خورشید پس از یک روز آتش‌بازی در این روزهای گرم آخر ، رخساره در بستر آسمان کشیده و خستگی یک روز بلند بهاری را خمیازه می‌کشید. دست خودم نبود که این روزها در قاب این صحنه سِحرانگیز، تنها صورت زیبای او را می‌دیدم! حتی بادی که از میان برگ سبز درختان و شاخه های نخل ها رد می‌شد، عطر او را در هوا رها می‌کرد و همین عطر، هر غروب دلتنگم می‌کرد! 💠 دلتنگ لحن گرمش، نگاه عاشقش، صدای مهربان و خنده های شیرینش! چقدر این لحظات تنگ غروب سخت می‌گذشت تا شب شود و او برگردد و انگار همین باد، نغمه دلتنگی‌ام را به گوشش رسانده بود که زنگ موبایلم به صدا درآمد. همانطور که روی حصیر کف ایوان نشسته بودم، دست دراز کردم و گوشی را از گوشه حصیر برداشتم. بعد از یک دنیا عاشقی، دیگر می‌دانستم اوست که خانه قلبم را دقّ‌الباب می‌کند و بی‌آنکه شماره را ببینم، دلبرانه پاسخ دادم :«بله؟» 💠 با نگاهم همچنان در پهنه سبز و زیبای باغ می‌چرخیدم و در برابر چشمانم، چشمانش را تجسم می‌کردم تا پاسخم را بدهد که صدایی خشن، خماری عشق را از سرم پراند :«الو...» هر آنچه در خانه خیالم ساخته بودم، شکست. نگاهم به نقطه‌ای خیره ماند، خودم را جمع کردم و این بار با صدایی محکم پرسیدم :«بله؟» 💠 تا فرصتی که بخواهد پاسخ بدهد، به سرعت گوشی را از کنار صورتم پایین آورده و شماره را چک کردم، ناشناس بود. دوباره گوشی را کنار گوشم بردم و شنیدم با همان صدای زمخت و لحن خشن تکرار می‌کند :«الو... الو...» از حالت تهاجمی صدایش، کمی ترسیدم و خواستم پاسخی بدهم که خودش با عصبانیت پرسید :«منو می‌شناسی؟؟؟» 💠 ذهنم را متمرکز کردم، اما واقعاً صدایش برایم آشنا نبود که مردّد پاسخ دادم :«نه!» و او بلافاصه و با صدایی بلندتر پرسید :«مگه تو نرجس نیستی؟؟؟» از اینکه اسمم را می‌دانست، حدس زدم از آشنایان است اما چرا انقدر عصبانی بود که دوباره با حالتی معصومانه پاسخ دادم :«بله، من نرجسم، اما شما رو نمی شناسم!» که صدایش از آسمان خراش خشونت به زیر آمد و با خنده‌ای نمکین نجوا کرد :«ولی من که تو رو خیلی خوب می‌شناسم عزیزم!» و دوباره همان خنده‌های شیرینش گوشم را پُر کرد. 💠 دوباره مثل روزهای اول مَحرم شدن‌مان دلم لرزید که او در لرزاندن دل من به‌شدت مهارت داشت. چشمانم را نمی‌دید، اما از همین پشت تلفن برایش پشت چشم نازک کردم و با لحنی غرق ناز پاسخ دادم :«از همون اول که گوشی زنگ خورد، فهمیدم تویی!» با شیطنت به میان حرفم آمد و گفت :«اما بعد گول خوردی!» و فرصت نداد از رکب که خورده بودم دفاع کنم و دوباره با خنده سر به سرم گذاشت :«من همیشه تو رو گول می‌زنم! همون روز اولم گولت زدم که عاشقم شدی!» و همین حال و هوای عاشقی‌مان در گرمای ، مثل شربت بود؛ شیرین و خنک! 💠 خبر داد سر کوچه رسیده و تا لحظاتی دیگر به خانه می آید که با دستپاچگی گوشی را قطع کردم تا برای دیدارش مهیا شوم. از همان روی ایوان وارد اتاق شدم و او دست‌بردار نبود که دوباره پیامگیر گوشی به صدا درآمد. در لحظات نزدیک مغرب نور چندانی به داخل نمی تابید و در همان تاریکی، قفل گوشی را باز کردم که دیدم باز هم شماره غریبه است. 💠 دیگر فریب شیطنتش را نمی‌خوردم که با خنده‌ای که صورتم را پُر کرده بود پیامش را باز کردم و دیدم نوشته است :«من هنوز دوستت دارم، فقط کافیه بهم بگی تو هم دوستم داری! اونوقت اگه عمو و پسرعموت تو آسمونا هم قایمت کنن، میام و با خودم می‌برمت! ـ عَدنان ـ » برای لحظاتی احساس کردم در خلائی در حال خفگی هستم که حالا من شوهر داشتم و نمی‌دانستم عدنان از جانم چه می خواهد؟... ادامه دارد ... ✍️نویسنده فاطمه ولی نژاد بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca