eitaa logo
بهشت ایران
2.4هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.2هزار ویدیو
1 فایل
🌷🌹گلزار شهدای بهشت حضرت زهرا سلام الله علیها قطعه‌ای از بهشت است که با عطر آسمانی بیش از ۳۴ هزار شهید معطر شده است این رسانه مرجعی برای معرفی قهرمانانی(شهدا، مشاهیر و مفاخر) است که تاریخ و آینده این سرزمین را رقم زدند و اکنون در #بهشت_ایران آرمیده‌اند
مشاهده در ایتا
دانلود
✍باید بنویسید در تاریخ جهان زمانی که تمام عالم را ترس و وحشت از یک ویروس فرا گرفته بود و هرروز تعداد زیادی از انسان ها به کام مرگ کشیده می شدند. در ایران، پلیسی از جنس مردم لباس رزم پوشید و بر حسب وظیفه شرعی پا به خط مقدم مبارزه با ویروس کرونا گذاشت.✨ شهید فراجا ستوانسوم مصطفی علی دادی را می گویم🕊🕊 سالن تطهیر بهشت زهرا سلام الله علیها در دوران کرونا تاریخ ۱۶ فروردین ۹۹ ساعت ۲۰:۴۰ شب، اولین متوفای کرونایی در حال غسل توسط جوانان جهادی از جمله شهید مصطفی علیدادی ✨ این عکس بماند به یادگاری مزار مطهر شهید علیدادی در گلزار شهدای بهشت زهرا(س)، قطعه 231، ردیف 79،شماره 16 قرار دارد 🌹بهشت‌ ایران https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
تو شهید نمی شوی کتاب تو شهید نمی‌شوی روایت‌هایی از زندگی شهید مدافع حرم، شهید محمودرضا بیضایی به قلم احمدرضا بیضایی؛ برادر شهید  است. این کتاب پر است از فراز و فرودهای زندگی با برکت محمودرضا بیضایی. کودکی و نوجوانی، مسجد و مدرسه تا دانشگاه و پادگان، تبریز تا تهران و از تهران تا شام.  محمودرضا که به آرمان جهانی امام خمینی(ره) یعنی تشکیل حکومت جهانی اسلام می‌اندیشید، مطالعات دینی و سیاسی‌اش تعطیل نمی‌شد و با زبان عربی و لهجه‌های عراقی و سوری آشنایی داشت. با آغاز جنگ در سوریه از سال ۱۳۹۰ برای یاری جبهه مقاومت و دفاع از حریم آل‌الله(ع) عازم سوریه شد. او در آخرین اعزامش که دی ۱۳۹۲ بود، به یکی از یاران نزدیکش گفته بود این سفرش بی‌بازگشت است. سرانجام در ۲۹ دی ۱۳۹۲ همزمان با سالروز میلاد پیامبر اعظم(ص) و امام جعفرصادق(ع) در منطقه «قاسمیه» دمشق در مقابله تروریست‌های تکفیری به شهادت می‌رسد.... ‏‪شهید مدافع حرم کتاب 🌹بهشت‌ ایران https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
※ دیروز ؛ فتح خرمشهر فتحِ خاک نیست، فتح ارزشهای اسلامی است / امام‌خمینی(ره) ※ امروز ؛ خرمشـــهرها در پیش است / امام خامنه‌ای 🌹بهشت‌ ایران https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
💠شهید مدافع حرم مصطفی عارفی سمت راست تصویر شهید مدافع حرم مصطفی عارفی از هوش بالای نظامی برخوردار بود. او این هوش را برای سرکار گذاشتن نیروهای داعش به کار برد و حسابی آن‌ها را سرگرم کرد. شهید مصطفی عارفی دی‌ماه سال ۱۳۵۹ به دنیا آمده است. او تنها پسر خانواده شش نفره عارفی است که پنجم اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۹۵ در سالروز شهادت حضرت زینب (س) در منطقه تدمر به شهادت رسید. همچنین این شهید در سال ۱۳۹۰ برای کمک به بازسازی حرمین معصومین (ع) به سامرا عزیمت کرد. آقا مصطفی برای کمک به نیروهای حشدالشعبی چهار بار به عراق سفر کرد و در این مدت از دست نمایندگان حضرت آیت‌الله سیستانی مفتخر به نشان افتخار شد. از این شهید ۲ پسر به نام‌های طاها و امیرعلی به یادگار مانده است. شهید مدافع حرم 🌹بهشت‌ ایران https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 روزی که شهر را پس گرفتیم! 🔹خونین شهرمان دوباره خرمشهر شد، یوم الله آزادسازی خرمشهر گرامی باد. 🌹بهشت‌ ایران https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸 🌱🌸🌱🌸🌱🌸 🌸🌱🌸🌱🌸 🌱🌸🌱🌸 🌸🌱🌸 🌱🌸 🌸 🌱 قسمت 8 حمیدی که به خواستگاری من آمده بودهمان پسرشلوغ کاری بودکه پدرم اسم اووبرادردوقلویش راپیشنهادداده بود.همان پسرعمه ای که باسعیدآقاهمیشه لباس یکسان میپوشید؛بیشترهم شلوارآبی بالباس برزیلی بلندباشماره های قرمز!موهایش راهم ازته میزد؛یک پسربچه ی کچل فوق العاده شلوغ وبی نهایت مهربان که ازبچگی هوای من راداشت.نمیگذاشت باپسرهاقاطی بشوم.دعواکه میشدطرف من رامیگرفت،مکبرمسجدبودوباپدرش همیشه به پایگاه بسیج محل میرفت.اینهاچیزی بودکه ازحمیدمیدانستم. زیرآینه روبه روی پنجره ای که دیدش به حیاط خلوت بودنشستم.حمیدهم کناردربه دیوارتکیه داد.هنوزشروع به صحبت نکرده بودیم که مادرم خواست درراببنددتاراحت صحبت کنیم.جلوی درراگرفتم وگفتم:"ماحرف خاصی نداریم.دوتانامحرم که داخل اتاق دررونمیبندن!" سرتاپای حمیدراوراندارکردم.شلوارطوسی وپیراهن معمولی؛آن هم طوسی رنگ که روی شلوارانداخته بود.بعدامتوجه شدم که تازه ازماموریت برگشته بود،برای همین محاسنش بلندبود.چهره اش زیادمشخص نبودبه جزچشمهایش که ازآنهانجابت میبارید. مانده بودیم کداممان بایدشروع کند.نمکدان کنارظرف میوه به دادحمیدرسیده بود؛ازاین دست به آن دست بانمکدان بازی میکرد.من هم سرم پایین بودوچشم دوخته بودم به گره های فرش شش متری صورتی رنگی که وسط اتاق پهن بود؛خون به مغزم نمیرسید.چنددقیقه ای سکوت فضای اتاق راگرفته بودتااینکه حمیداولین سوال راپرسید:"معیارشمابرای ازدواج چیه؟" به این سوال قبلاخیلی فکرکرده بودم،ولی آن لحظه واقعاجاخوردم.چیزی به ذهنم خطورنمیکرد.گفتم:"دوست دارم همسرم مقیدباشه ونسبت به دین حساسیت نشون بده.مانون شب نداشته باشیم بهترازاینه که خمس وزکاتمون بمونه." گفت:"این که خیلی خوبه.من هم دوست دارم رعایت کنیم."بعدپرسید:"شماباشغل من مشکل نداری؟!من نظامیم،ممکنه بعضی روزهاماموریت داشته باشم،شبهاافسرنگهبان بایستم،بعضی شبهاممکنه تنهابمونید."جواب دادم:"باشغل شماهیچ مشکلی ندارم.خودم بچه پاسدارم.میدونم شرایط زندگی یه آدم نظامی چه شکلیه.اتفاقامن شغل شماروخیلی هم دوست دارم." بعدگفت:"حتماازحقوقم خبردارین.دوست ندارم بعداسراین چیزهابه مشکل بخوریم.ازحقوق ماچیززیادی درنمیاد."گفتم:"برای من این چیزهامهم نیست.من باهمین حقوق بزرگ شدم.فکرکنم بتونم باکم وزیادزندگی بسازم." همان جایادخاطره ای ازشهیدهمت افتادم وادامه دادم:"من حاضرم حتی توی خونه ای باشم که دیوارکاه گلی داشته باشه،دیوارهاروملافه بزنیم،ولی زندگی خوب ومعنوی ای داشته باشیم"؛حمیدخندیدوگفت:"بااین حال حقوقموبهتون میگم تاشمابازفکراتون روبکنین؛ماهی ششصدوپنجاه هزارتومن چیزیه که دست مارومیگیره." زیادبرایم مهم نبود.فقط برای اینکه جوصحبتهایمان ازاین حالت جدی ورسمی خارج بشود،پرسیدم:"اون وقت چه قدرپس اندازدارین؟"گفت:"چیززیادی نیست،حدودشش میلیون تومن."پرسیدم:"شماباشش میلیون تومن میخوای زن بگیری؟!" درحالی که میخندید،سرش راپایین انداخت وگفت:"باتوکل به خداهمه چی جورمیشه."بعدادامه داد:"بعضی شبهاهییت میرم،امکان داره دیربیام."گفتم:"اشکال نداره،هییت رومیتونین برین،ولی شب هرجاهستین برگردین خونه؛حتی شده نصفه شب." قبل ازشروع صحبتمان اصلافکرنمیکردم موضوع این همه جدی پیش برود.هرچیزی که حمیدمیگفت موردتاییدمن بودوهرچیزی که من میگفتم حمیدتاییدمیکرد.پیش خودم گفتم:"این طوری که نمیشه،بایدیه ایرادی بگیرم حمیدبره.بااین وضع که داره پیش میره بایددستی دستی دنبال لباس عروس باشم!" به ذهنم خطورکردازلباس پوشیدنش ایرادبگیرم،ولی چیزی برای گفتن نداشتم.تاخواستم خرده بگیرم،ته دلم گفتم:"خب فرزانه!توکه همین مدلی دوست داری."نگاهم به موهایش افتادکه به یک طرف شانه کرده بود،خواستم ایرادبگیرم،ولی بازدلم راضی نشد،چون خودم راخوب میشناختم؛این سادگیهابرایم دوست داشتنی بود. وقتی ازحمیدنتوانستم موردی به عنوان بهانه پیداکنم،سراغ خودم رفتم.سعی کردم ازخودم یک غول بی شاخ ودم درست کنم که حمیدکلاازخواستگاری من پشیمان شود،برای همین گفتم... ادامه دارد... ‎‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‎‎‎‎‌ ‎‌‌‌‌‌ شهید مدافع حرم 🌹بهشت‌ ایران https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
20.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬معرفی شهدای علمی دفاع مقدس شهید احمد رضا احدی (رتبه یک کنکور تجربی کشور) شهید 🌹بهشت‌ ایران https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬نقش موثر شهید حسن باقری در آزادسازی خرمشهر به روایت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی 🌹بهشت‌ ایران https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
💞معرفی شهید 💞 مهدی(مرتضی)بیدی در یکی از محلات جنوب شرقی پایتخت زندگی می‌کرد. در دوران نوجوانی، زمانی که هنوز ریش در نیاورده بود، راهی جبهه شد. همان تجربه چند ماهه در جبهه، دلش را عاشق شهادت کرد. وی سال‌ها با لباس بسیجی به مردم خدمت کرد تا اینکه جنگی نابرابر در سوریه و عراق آغاز شد. وی با وجود همسر و۳ فرزند۱۷،۱۱و۹ساله ، چند مرتبه قصد اعزام داشت که هر بار با مشکل روبرو شد تا اینکه اواخر سال ۹۵ در اوج مظلومیت و گمنامی، پا به میدان آتش و جنگ گذاشت. او چهارمین شهید مدافع حرم از شهرستان سبزواراست.شهید مهدی بیدی در عملیات ۲۷ محمد رسول الله بر اثر تیر مستقیم دشمن به شهادت رسید.  💚✨روایت همسر شهید: همسرم می‌گفت ما جامانده‌ایم؛ هر وقت دوباره دری برای جهاد باز شود من اولین نفر خواهم بود. 💚🌷روايت پدر شهید: پسرم هدیه به رهبر و مملکت ایران است. ✅وصیتنامه🌱 🌷 شهدا وصیت مالی ندارند. وصیت‌شان معنوی و جهادی است. همسرم دوست داشت و سفارش کرد که فرزندانش سرباز امام زمان (عج) و شیعه علی (ع) باشند. شهیدمدافع‌حرم‌ متولد:۱۳۵۰سبزوار،تهران شهادت:۱۳۹۵/۳/۲۸حلب،سوریه مزار:گلزارشهدای سبزوار 🌹بهشت‌ ایران https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
‏نزدیك عملیات بود؛ می‌دونستم تازه دختردار شده. یك روز دیدم سر پاكت نامه از جیبش زده بیرون... گفتم این چیه؟ گفت عكس دخترمه گفتم بده ببینمش گفت خودم هنوز ندیدمش! گفتم چرا؟ گفت: الآن موقع عملیاته. می‌ترسم مهر پدر و فرزندی كار دستم بده، باشه بعد... شهید 🌹بهشت‌ ایران https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱/ سوم خرداد سالروز آزادسازی خرمشهر و جای خالی شهید محمد جهان آرا 🌹مزار مطهر شهید جهان آرا در گلزار شهدای بهشت‌زهرا(س)، قطعه‌ ۲۴،ردیف ۹۸،شماره ۴۴ قرار دارد کانال بهشت زهرا (س) 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3372351667C409fc8fb6c
شهید مدافع حرم بعد از شهادتش دست نوشته ای از شهید پیدا می کنند که نوشته بود : خدایا ! اگر خلقت تو نمی داند ، تو میدانی که من در سال ۱۳۸۱ هجری شمسی در شب یازدهم ماه مبارک رمضان توفیق ملاقات با حضرت حجت ابن الحسن امام زمان (عج) را داشته‌ام . و در وصیت نامه ملکوتی این شهید فراز های آسمانی هست که می فرماید ؛ خدایا خسته ام، شکسته ام، دیگر آرزویی ندارم جز شهادت. احساس می‌کنم که این دنیا دیگر جای من نیست. از عالم و عالمیان می‌گریزم و به سوی تو می آیم. تو مرا در رحمت خود سکنی ده ... 🌹بهشت‌ ایران https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 📿 🌹بهشت‌ ایران https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
نوشتن یادداشت روزانه را اجباری کرده بود. می‌گفت: بنویسید چه کارهایی برای گردان، تیپ، واحد و قسمتتون کردید. اگه بنویسید، نفر بعدی که میاد، می‌دونه چه خبره. اون موقع بهتر می‌تونه تصمیم بگیره. 🌹بهشت‌ ایران https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خانواده‌ای که ۲۳ نفرشان یک‌جا شهید شدند موشک ۱۲ متری آن شب مهمان خانهٔ یکی از مردم دزفول شد و ۲۳ نفر از اعضای خانواده را یک‌جا شهید کرد. 🌹بهشت‌ ایران https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
37.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کارش عشقبازی با کلمات بود، مرحوم محمدرضا آقاسی مراسم هجدهمین سالگرد عروج شاعر آئینی کشور «محمدرضا آقاسی» امروز پنجشنبه چهارم خردادماه از ساعت ۱۷ در کنار مزارش در قطعه ۲۵ بهشت زهرا(س) برگزار می‌شود کانال بهشت زهرا (س) 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3372351667C409fc8fb6c
سیزدهم بهمن سال ۱۳۶۷ بود که محمدهادی به دنیا آمد،‌ هادی در شب جمعه و چند روز بعد از ایام فاطمیه به دنیا آمد.    وقتی تقویم را که می بینند درست مصادف است با شهادت امام هادی (علیه السلام ) بر همین اساس نام او را محمد هادی می گذارند. عجیب است که او عاشق و دلداده امام هادی (علیه السلام) شد و در این راه و در شهر امام هادی (علیه السلام) یعنی نزدیکی شهر سامرا به شهادت رسید. پیکر شهید مدافع حرم "محمدهادی ذوالفقاری" بنا به وصیتش در وادی السلام نجف به خاک سپرده شد و به دلیل علاقه‌ای که به شهید "ابراهیم هادی" داشت، مزار یادبودی نیز در مزار یادبود شهید هادی در گلزار شهدای بهشت زهرا(س) نصب شد. شهید مدافع حرم🕊🌹 🌹بهشت‌ ایران https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸 🌱🌸🌱🌸🌱🌸 🌸🌱🌸🌱🌸 🌱🌸🌱🌸 🌸🌱🌸 🌱🌸 🌸 🌱 قسمت 9 "من آدم عصبی ای هستم،بداخلاقم،صبرم کمه.امکان داره شمااذیت بشی."حمیدکه انگارمتوجه قصدمن ازاین حرف هاشده بود،گفت:"شماهرچه قدرهم عصبانی بشی من آرومم،خیلی هم صبورم.بعیدمیدونم بااین چیزهاجوش بیارم." گفتم:"اگه یه روزی برم سرکاریابرم دانشگاه،خسته باشم،حوصله نداشته باشم،غذادرست نکرده باشم،خونه شلوغ باشه،شماناراحت نمیشی؟"گفت:"اشکال نداره.زن مثل گل می مونه،حساسه.شماهرچه قدرهم که حوصله نداشته باشی،من مدارامیکنم."خلاصه به هردری زدم حمیدروی همان پله اول مانده بود.ازاول تمام عزمش راجزم کرده بودکه جواب بله رابگیرد.محترمانه باج میدادوهرچیزی میگفتم قبول میکرد! حال خودم هم عجیب بود.حس میکردم مسحوراوشده ام.بامتانت خاصی حرف میزد.وقتی صحبت میکردازته دل محبت راازکلماتش حس میکردم.بیشترین چیزی که من رادرگیرخودش کرده بود،حیای چشم های حمیدبود.یازمین رانگاه میکردیابه همان نمکدان خیره شده بود. محجوب بودن حمیدکارش رابه خوبی جلومی برد.گویی قسمتم این بودکه عاشق چشم هایی بشوم که ازروی حیابه من نگاه نمیکرد.بااین چشم های محجوب وپرازجذبه میشدبه عاشق شدن دریک نگاه اعتقادپیداکرد؛عشقی که اتفاق می افتدوآن وقت یک جفت چشم میشودهمه ی زندگی.چشم هایی که تاوقتی میخندیدهمه چیزسرجایش بود.ازهمان روزعاشق این چشمهاشدم.آسمان چشمهایش رادوست داشتم؛گاهی خندان وگاهی خیس وبارانی! نیم ساعتی ازصحبت های ماگذشته بودکه موتورحمیدحسابی گرم شد.بیشتراوصحبت میکردومن شنونده بودم یانهایتاباچندکلمه ی کوتاه جواب میدادم،انگارخودش هم متوجه سکوتم شده بود،پرسید:"شماسوالی نداری؟اگرچیزی براتون مهمه بپرسید." برایم درس خواندن وکارمهم بود.گفتم:"من تازه دانشگاه قبول شدم.اگه قراربروصلت شد،شمااجازه میدین ادامه تحصیل بدم واگرجورشدسرکاربرم؟"،حمیدگفت:"مخالف درس خوندن شمانیستم،ولی واقعیتش روبخوای،به خاطرفضای نامناسب بعضی دانشگاه هادوست ندارم خانمم دانشگاه بره.البته مادرم بامن صحبت کرده وگفته که شمابه درس علاقه داری.ازروی اعتمادواطمینانی که به شمادارم اجازه میدم دانشگاه برین.سرکاررفتن هم به انتخاب خودتون،ولی نمیخوام باعث بشه به زندگی لطمه واردبشه." باشنیدن صحبت هایش گفتم:"مطمین باشیدمن به بهترین شکل جواب این اعتمادشمارومیدم.راجع به کارهم من خودم محیط مردونه رونمی پسندم.اگه محیط مناسبی بودمیرم،ولی اگه بعدابچه داربشم وثانیه ای حس کنم همسریافرزندم به خاطرسرکاررفتنم اذیت میشن،قول میدم دیگه نرم." اکثرسوال هایی که حمیدپرسیدرانیازی ندیدم من هم بپرسم.ازبس دراین مدت ننه ازحمیدگفته بود،جواب همه ی آنهارامیدانستم. وسط حرفهاپرسیدم:"شماکارفنی بلدین؟"حمیدمتعجب ازسوال من گفت:"درحدبستن لامپ بلدم!"گفتم:"درحدی که واشرشیرآب روعوض کنین چطور؟!"گفت:"آره،خیالتون راحت.دست به آچارم بدنیست،کارروراه میندازم" مسیله ای من رادرگیرکرده بود.مدام درذهنم بالاوپایین میکردم که چطورآن رامطرح کنم،دلم رابه دریازدم وپرسیدم:"ببخشیداین سوال رومیپرسم،چهره ی من موردپسندشماهست یانه؟!"پیش خودم فکرمیکردم نکندحمیدبه خاطراصرارخانواده یاچون ازبچگی این حرف ها بوده،به خواستگاری من آمده است.جوابی که حمیددادخیالم راراحت کرد:"نمیدونم چی باعث شده همچین سوالی بپرسین.اگه موردپسندنبودین که نمی اومدم اینجاواینقدرپیگیری نمیکردم."ازساعت پنج تاشش ونیم صحبت کردیم.هنوزنمکدان بین دستهای حمیدمیچرخید.صحبت هاتمام شده بود،حمیدوقتی میخواست ازاتاق بیرون برودبه من تعارف کرد.گفتم:"نه،شمابفرمایین."گفت:"حتمامیخواین فکرکنین،.پس اجازه بدین آخرین حدیث روهم بگم.یک ساعت فکرکردن بهترازهفتادسال عبادته."بین صحبت هایمان چندین بارازحدیث وروایت استفاده کرده بود.هرچیزی که میگفت یاقال امام صادق علیه السلام بودیاقال امام باقرعلیه السلام.باگفتن این حدیث صحبت ماتمام شدوحمیدزودترازمن اتاق راترک کرد. آن روزنمیدانستم مرام حمیدهمین است:"می آید ،نیامده جواب میگیردوبعدهم خیلی زودمیرود."حالاهمه ی آن چیزی که دنبالش بودراگرفته بود.من ماندم ویک دنیارویاهایی که ازبچگی باآن هازندگی کرده بودم وحس میکردم ازاین لحظه روزهای پرفرازونشیبی بایددرانتظارمن باشد؛یک انتظارتازه که به حسی تمام ناشدنی تبدیل خواهدشد. تمام آن یک ساعت ونیمی که داشتیم صحبت میکردیم،پدرم بااینکه پایش دررفته بود،عصابه دست بیرون اتاق دررفت وآمدبود.میرفت ته راهرو،به دیوارتکیه میداد،باایماواشاره منظورش رامیرساندکه یعنی کافیه!درچهره اش به راحتی میشداسترس رادید. ادامه دارد... ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‎‎‎‎‌ ‎‌‌‌‌‌‌ شهید مدافع حرم 🌹بهشت‌ ایران https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
20.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📱 | سخنرانی شهید بهروز مرادی ساعاتی قبل از شهادت موشن: حسین بتوئی 🌹بهشت‌ ایران https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
36.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از برترین تک‌ تیرانداز جهان با شلیک‌های طلایی ⛔️ مناسب برای رده سنی بالای ۱۲ سال 🌹بهشت‌ ایران https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
گاهی فکر می‌کنم چقدر ویژگی‌هایش با اسمش تناسب داشت. خیلی بخشنده بود، هم از مالش برای دیگران مایه می‌گذاشت و هم از وقت و انرژی‌اش. مهدی حیدری یکی از دوستان احسان، بوتیک دارد. بعد از شهادتش به ما گفت: احسان هر سال دم عید می‌اومد این جا و می‌گفت: خودت به هر بچه‌ی محتاجی که می‌شناسی لباس عید بده، بعدا باهات حساب می‌کنم. 🌹بهشت‌ ایران https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خانواده‌ای که ۲۳ نفرشان یک‌جا شهید شدند موشک ۱۲ متری آن شب مهمان خانهٔ یکی از مردم دزفول شد و ۲۳ نفر از اعضای خانواده را یک‌جا شهید کرد. اما این تنها مهمانی موشک‌ها نبود 🌹بهشت‌ ایران https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
17.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬معرفی شهدای نخبه علمی دفاع مقدس 🍃 شهید مهدی زین الدین (رتبه ۴ کنکور تجربی کشور) شهید 🌹بهشت‌ ایران https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
هدایت شده از  بهشت زهرا(س)
15.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | زنده نگه‌داشتن نام شهدا ✏️ رهبر انقلاب: من عقیده‌ی راسخ دارم بر اینکه یکی از نیازهای اساسی کشور، زنده نگه داشتن نام شهدا است؛ این یک نیازی است که ما - چه آدمهای مقدّس‌مآب و متدینی باشیم؛ چه آدمهایی باشیم که خیلی هم مقدّس‌مآب نیستیم، امّا به سرنوشت این کشور و به سرنوشت این مردم علاقه‌مندیم - هرجور که فکر بکنید، بزرگداشت شهدا برای آینده‌ی این کشور، حیاتی و ضروری است. 🌷 کانال بهشت زهرا (س) 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3372351667C409fc8fb6c
12.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 ویژه ساعت شهادت شهید سلیمانی و یاران در فرودگاه بغداد 📹 نماهنگ | رهبر انقلاب: در دنیا با حاج قاسم خیلی رفیق بودیم؛ ان‌شاءالله خدا کاری کند که در قیامت هم خیلی رفیق باشیم... 🌹بهشت‌ ایران https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
تاقیامت‌سرِسربندتوبی‌بی‌جان‌دعواست معنی‌این‌سخنم‌را می‌فهمند!! :) 🌷سلام صبحتون شهدایی🌷 🌹بهشت‌ ایران https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
💠 شهید بهروز مرادی در اولین روزهای دی ماه ۱۳۳۵ در خرمشهر و در خانواده متولد شد 🔹 تحصیلاتش را در خرمشهر شروع کرد و در مدرسه بازرگانی با شهید محمد جهان آرا همکلاس بود. پس از آن به عنوان معلم آغاز به کار کرد. بهروز به همراه سایر بچه های خرمشهر در جریان پیروزی انقلاب و بعد از آن در برابر قائله ضدانقلاب فعالیت می کند و با شروع جنگ تحمیلی به جبهه می رود. آنچنان که از میان خاطرات خرمشهر و همرزمانش بر می آید بهروز را می توان جزء نفراتی دانست که تا آخرین لحظات در برابر سقوط خرمشهر جانانه مقاومت می کنند. ⚪️ تانک های دشمن از دست بهروز درامان نبودند و به همین خاطر لقب شکارچی تانک را به او دادند بهروز معلم و یک هنرمند بود که آثار متعدی از خود به جا گذاشته هست، تابلو معروف به خرمشهر خوش آمدید جمعیت ۳۶میلیون یکی از اثرات تاریخی بهروز هست 🌴 سرانجام در 4 خرداد ۱۳۶۷ در منطقه شلمچه به شهادت می رسد 📷 عکس فوق: رزمندگان خرمشهری در محضر آیت الله خامنه ای ... که در میان آنها شهید بهروز مرادی نیز دیده می شود شهید 🌹بهشت‌ ایران https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
🔸غروب‌های بهشت زهرا(س) جواد تاجیک مدیرعامل سازمان بهشت زهرا(س) در صفحه شخصی خود جمله‌ای تأمل برانگیز از شهید تفحص منتشر کرد: "غروب (س) انسان پاکدل را به یاد خیلی چیزها می‌اندازد، حداقل هفته‌ای یک بار به این مکان مقدس بیایید." شهادت: 5 خرداد 1375_ فکه 🌹بهشت‌ ایران https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت پاداش تلاش بی‌وقفه‌ی او در همه‌ی این سالیان بود.... آقای فرمانده تا قیامت به تو افتخار میکنیم. 🕊🌹 🌹بهشت‌ ایران https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca