﷽
#هیئت_اخلاقی
شب دوم محرم 1446
موضوع: ورود کاروان امام حسین به کربلا
دو روز از دهه محرم گذشت
دهه ای که یک ساله نگرانی و دلشوره داریم براش
که زنده بمونیم تا سال بعد؟
حالا شده و رسیدیم به مدد حضرت مادر به محرم و عزای پسرشون
یه جوری این دهه رو زندگی کنیم با امام حسین
تا جایی که از دستمون بر میاد
که امام حسین میخره همین کم ما رو
همین حال گرفته ای که داریم رو
مثل حر
مثل زهیر
دیشب در خونه حضرت مسلم بودیم
امشب بخوایم بازم که
کمکمون کنند
غریب نذاریم اماممون رو
که ما نشیم اهل کوفه
این روزا سخته
این پیج و خم های مسیر ظهور
روز به روز باریک تر میشه
این محرمی بخوایم
از اهل بیت باید بخوایم
که کمکمون کنند
که این روزا کم نیاریم
آقای مهربون ارباب با همه گناهامون نشه که تحویل نگیری ما رو
ما جز در خونه شما جایی نداریم
اما امشب
فردا دیگه آقامون میرسه به کرب و بلا
میرسه به سرزمین غم
سرزمین تشنه لب بین دو نهر آب سوختن
سرزمینی که سقای ادب در کنار شط تشنه لب افتاد
سرزمین حضور حضرت فاطمه پیش سقا کنار علقمه
سرزمین علی اصغر شدن
تشنه بر دوش پدر پر پر شدن
سرزمین وداع زینبین
زهیر به امام حسین (علیهالسّلام) گفت: نزدیک ما، کنار رود فرات ، یک آبادی است که پر از خارهای مغیلان است
و موجب استتار و مانع نفوذ دشمن میشود و فرات آن را از سه سو احاطه کرده است.
نمیدونست اون خار ها میشه بلای جان حضرت زینب 😭
امام پرسید: نامش چیست؟
گفت: عقر
فرمود : پناه میبرم بخدا از عقر
عقر یعنی جایی که میخوان سر شتر ها رو ببرن
حر و سپاهیانش با امام، به راه ادامه دادند تا آنکه به کربلا رسیدند. در آنجا حر و یارانش در برابر امام ایستادند و آنها را از رفتن بازداشتند.
امام حسین (علیهالسّلام) پرسید: اسم اینجا چیست؟ گفتند: کربلا.
فرمود: محلی که با رنج و بلا همراه است. پدرم هنگام رفتن به صفین ، از اینجا گذشت. من با او بودم، ایستاد و از نام این سرزمین پرسید. نامش را گفتند.
فرمود: اینجا محل فرود آمدنشان، و مکان ریخته شدن خونشان است.
پرسیدند: چه کسانی؟ فرمود: کاروانی از خاندان محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اینجا فرود میآیند.
اما به جز امیر المومنین چند نفر از کربلا گذر کردند
معنی کربلا رو گذاشتن محل سست شدن
هر کس گذر کرد زانو هاش سست شد 😭
ابراهیم با مرکب از کربلا عبور کرد
یه باره از بالای مرکب با صورت به زمین خورد
صورتش شکست
عرضه داشت خدایا مگه من گناهی کردم
خطایی از من سر زده
یه وقت دید این گوسفند ها نه لب به آب میزنند
نه توی این زمین میچرند
به اذن خدا صحبت کرد با یکی از گوسفند ها
گفت اسماعیل
نبی خدا
اینجا جایی که جگر گوشه رسول خاتم
تشنه و گشنه شهید میشه
ما ادب میکنیم
چقدر امام حسینمون عزیزه توی عالم 😭
حضرت عیسی
با یه تعداد از آهوها و حواریون داشت از کربلا عبور میکرد
یه جایی دیدند آهوها دور عیسی حلقه زدن
شروع کردند گریه کردن
حضرت عیسی از گریه آنها گریه کردند
یکی پرسید عیسی بگو چه خبره
فرمود اینا واسه جگر گوشه نبی خاتم دارند گریه میکنند
آقا امشب یه نگاهی به دلمون کن 💔
زمزمه امام حسین الان با خدا اینه که
رو خاک سر میذارم،سرم رو قبول کن
اسارت برای حرم رو قبول کن
میشم قطعه قطعه خدا راضی باشه
خدا راضی باشه سر من جدا شه
من سر آوردم،برای قربونی علی اصغر آوردم
لشکر آوردم،برای فتح شام دختر حیدر آوردم
😭💔
داره زینب این صدا ها رو میشنوه😭💔
با خودش میگه که
اینجا همون جایی بود که مادرم زهرا گفت
این خاک خاکیه که بابام علی گفت
داداش اینجا جاییه که منو تو از هم جدا میشیم
سر تو نقش فلک،نقش بیابون بدنت 😭
کشته ما رو بوی آب،قربون زخم دهنت
بهتره باد بوزه،فقط به قصد تن تو
بهتر از خاک مگه هست،تا بشه پیراهن تو