چه شد ای صنم، کـه یـک عــمر، ز چشم ما نهانی #یا_ابانا ❤️ 🍃 @Beitolshohada

سربازان در گهواره در تیرماه سال ۱۳۴۱ در سمنان در خانواده ای مذهبی پسری به دنیا آمد که نامش را حسن گذاشتند. حسن از همان سربازهایی بود که امام خمینی در وصف آن ها فرمودند: سربازان من در گهواره ها هستند. حسن واقعا سرباز امام بود و در سنین نو جوانی شروع به فعالیت فرهنگی در مسجد کرد و برای مردم کارهای فرهنگی انجام می داد. #شهیدحسن‌شاطری 🍃 @Beitolshohada

روزی شعار کل جهان می شود علی... 🍃 @Beitolshohada

#ازدواج من با حاج حسن از طرف مادری نسبت فامیلی داشتیم.خانواده ایشون موضوع خواستگاری را مطرح کردند و من هم موافقت کردم. بعد از توافق اولیه ، در محضر مادرش ما هم صحبت کردیم.او خیلی صادقانه گفت که این راهی که من می روم ممکن است در آن شهادت و اسارت باشد. اگر شما هم عقیده و هم راه من هستید که با هم ازدواج کنیم ، اگر نه هرکس برود دنبال زندگی اش. #شهیدحسن‌شاطری 🍃 @Beitolshohada

#شهیدحسن‌شاطری 🍃 @Beitolshohada

فرازی از وصیت نامه شهید بزرگوار #شهیدحمیدروستایی ❤️ ای خواهر و برادری که وصیتنامه این حقیر را می خوانی یک لحظه با خدای خود خلوت کن و این عمر چند روزه را به سعادت ابدیت ببخش این دنیا وطن اصلی نیست اینجا وطن سنگ و کلوخ و گیاه و حیوان است واقعیت این است که ما در این دنیا غریبیم. 🍃 @Beitolshohada

یا علی خستـه دلان را به نگاهـی بـنواز 🍃 @Beitolshohada

✍امام کاظم (علیه السلام) لقمان به فرزندش فرمود: «فرزندم! دنيا دريايى عميق است كه بسيارى در آن غرق شدند. پس بايد در اين دريا، كشتى ات تقواى الهى، بار آن ايمان، بادبانش توكل بر خدا،ناخدايش عقل، راهنمايش علم و سكانش (فرمانش) صبر باشد». 📚 كافى، ج۱، ص۱۶ @Beitolshohada

#هجرت تا یک سال هم در خانه مادرش زندگی کردیم . چند روز بعد از ازدواج به سردشت برگشت . چون مرخصی اش تمام شده بود ، بعد از یک ماه آمد و به من سر زد . ایام همین طور می گذشت تا اینکه بعد از یک سال یک روز از منطقه آمد و گفت می خواهم تو را هم ببرم منطقه . اول خانواده موافقت نکردند و من هم که یک دونه دختر بودم ، مادرم موافقت نمی کرد ولی بالاخره راضی شد . خودم خیلی تمایل داشتم بروم ، می خواستم ببینم آنجا چخبر است! #شهیدحسن‌شاطری 🍃 @Beitolshohada

#شهیدحسن‌شاطری 🍃 @Beitolshohada

مختصر وسایل را پشت ماشین گذاشتیم و به سردشت رفتیم.خانه هایی آنجا بود که فرمانداری در اختیار سپاه گذاشته بود.خانه هایی بسیار کوچک که سه خوابه بودند.یک هال خیلی کوچک موکت شده ، یک آشپزخانه و سرویس بهداشتی.در هرخانه ای که سه اتاق خواب داشت ، سه خانواده زندگی می کردند و آشپزخانه و سرویس بهداشتی و هال مشترک بود.یک اتاق داشتیم ویک تخت و یک موکت.پنجره ها پرده نداشت و شیشه ها را رنگ کرده بودیم. #شهیدحسن‌شاطری 🍃 @Beitolshohada