eitaa logo
اعتقادات اهل سقیفه
52 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اهل سقیفه شماره (2) معتقدند که خدای متعال میخندد. صحیح مسلم ج 6 باب بیان الرجلین یقتل احدهما الاخر یدخلان الجنه☝️ صحیح بخاری ج 5 کتاب مناقب الانصار☝️
# اعتقادات اهل سقیفه شماره(3) قیافه خدای متعال(العیاذبالله) معتقدند که خدای متعال دارای قیافه و صورتی همچون قیافه و صورت انسانی است . صحیح بخاری ج 8 کتاب الاستئذان صحیح مسلم ج 8 کتاب الجنه و صفه نعیمها 💠 شیعیان و محبین ، آیا توحید ما و توحید سقیفه نشینان و محبینشان مشترک است؟؟؟ پناه بخدای رحمان میبرم از این خزعبلات که بنام خداشناسی به خورد بظاهر مسلمانان میدهند.
اهل سقیفه شماره (4) معتقدند که خداوند به آسمان دنیا فرود میآید و خدای متعال به تغییر مکان نیازمند است. صحیح بخاری ج2 کتاب التهجد باب الدعاء صحیح بخاری ج9 کتاب التوحید و ج 8 کتاب الدعوات سنن ابن ماجه ج1 باب 182 صحیح مسلم ج2 باب الترغیب فی الدعاء 💠سبحان الله از این چرندیات و حرفهای یاوه خدایا به تو پناه میبریم و بیزاریم از این اعتقادات مشرک گونه
اهل سقیفه شماره (5) معتقدند که خدای متعال دارای چشم به مانند چشم انسانهاست . صحیح بخاری ج4 باب واذکر فی الکتاب مریم و ج5 ...... صحیح مسلم ج8 باب ذکر الرجال وصفه خدایا به تعداد هر دانه خاکشیر لعنت کن بنیان گذاران سقیفه را
اهل سقیفه شماره (6) معتقدند که پیامبران شفاعتشان مقبول نیست مگر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله صحیح بخاری ج6 تفسیر سوره بنی اسرائیل صحیح مسلم ج 1 کتاب الایمان 💠 حسب احادیث شیعه اثنی عشری تمامی انبیاء علیهم السلام دارای مقام شفاعت هستند و بحث شفاعت بحث مفصلی است که مجالی دیگر میطلبد.
اهل سقیفه شماره (7) معتقد هستند که حضرت موسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) چشم عزرائیل (علیه السلام) را کور کرد. صحیح بخاری جلد2 کتاب الجنائز و جلد 4 کتاب بدء الخلق صحیح مسلم جلد 7 باب فضائل موسی 🔹 لعنت به این عقیده و مرام و مسلک که در آن حتی برای انبیاء علیهم السلام قائل به عصمت نبوده و ایشان را به مانند افراد معمولی معرفی نموده و .....
شناسی ابن صحاک الحبشیه(۱) زمانی که شریح بن حارث،در دوران غصب خلافت عمر ، برای تائید خودش نامه ای که از طرف پیامبر (قدیما نوشته شده بود) آورد،عمر نامه پیامبر را زیر پای خود گذاشت و گفت: او یک پادشاه بود که دوره حکومتش تمام شده است‌. تاریخ المدینه المنوره ج۲ ص۵۹۶ ابن شبه،ابوزید عمربن شبه نمیری بصری (۱۷۳_۲۶۲هجری قمری) 🔴مولف کتاب سنی است👆 ❌توجه این ولدالزنا اصلا نبوت و رسالت را نفهمیده و مطلقا ایمانی به رسول الله صلی الله علیه و آله نداشت و میبینید چه گستاخانه حضرت ختمی مرتبت را یک پادشاه معرفی میکند و نامه حضرت را در زیر پای نحس نجسش قرار میدهد. ننگ بر ان اعتقاد و باوری که او را مسلمان میداند و او را خلیفه میشمرد و مرگ بر ان وارونه قلبی که او را صاحب خدمات معرفی میکند و ....
اهل سقیفه معتقدند که حضرت موسی ( علی نبینا و آله و علیه السلام) لانه مورچه ها را آتش زد چون مورچه ها پای او را نیش زده بودند. صحیح بخاری کتاب الجهاد صحیح مسلم ج ۷ کتاب قتل الحیات ارشاد الساری ج۶ ص ۱۱۴ فتح الباری ج۷ ص۱۶۸ ❌آیا عقل یک کودک پیش دبستانی قبول میکند که پیامبر اولوالعزمی چنین رفتار نابخردانه و ظالمانه ای داشته باشد؟؟ چرا پیروان سقیفه نشینان چشم خود را بر حقایق بسته اند؟؟؟ براستی در مرام آنها نبوت چگونه معنا شده است؟؟
ابن صحاک الحبشیه(۲) مردی خدمت رسول اکرم صلی الله علیه و آله رسید و از ایشان در خواست کمک کرد. پیامبر فرمودند: پولی در دست ندارم ، ولی تو نیازت را از دیگری قرض بگیر و من خودم هر وقت پولی به دستم رسید قرضت را پرداخت میکنم. عمر ناراحت شد و به پیامبر گفت: چرا کاری را انجام میدهی که توان و قدرت آن را نداری و خدا هم به تو تکلیف نکرده است؟ پیامبر اسلام از این موضع و حرف عمر به شدت ناراحت و متاثر شدند به گونه ای که اثر ناراحتی در چهره مبارکش دیده شد. آن مرد عرض کرد: ای رسولخدا ، پدر و مادرم بفدایت بخشش کن و از فقر و تنگدستی نترس. پیامبر تبسمی کرد و فرمود: من هم به همین کار مامور شده ام. مجمع الزوائد و منبع الفوائد ج۱۰ص۲۴۱ ❌ آیا این حرام زاده که به اشرف مخلوقات و سید کائنات صلوات الله علیه و علی آله المعصومین اینگونه پرخاش و تندی میکند ، میخواهد خود را دلسوز نشان دهد؟؟ او میخواهد درست و غلط را به پیامبر یاد بدهد؟؟ آیا خود را عالم و آگاه تر از رسول خدا میبیند؟؟ چرا عده ای خفته اند و از این خواب زمستانه بیدار نمیشوند و اظهار برائت و بیزاری از عمر نمیکنند؟؟
ابن صحاک الحبشیه(۳) بعضی ها( یعنی اهل سنت) خشونت و تندی عمر را نمیتوانند بپذیرند و قبول حقیقت برایشان دشوار است با این مدرک چه میکنند؟؟ عمر برخورد تندی با جبله بن ایهم کرد و صدمه های جسمی زیادی بر او وارد کرد ، به گونه ای که او دین اسلام را کنار گذاشت و مسیحی شد. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید سنی جلد ۱ صحفه ۱۸۳ ذیل خطبه ۳ 🔹مومنین و مومنات میبینید که این پلید چگونه برخورد میکرده و چگونه به جسم و روح یک شخص حمله میکرده و او را مصدوم مینموده. بزودی موارد بیشتری تقدیم خواهد شد.
ابن صحاک الحبشیه(۴) 🔅بلال موذن رسول الله صلی الله علیه و آله است و یکی از صفات موذن ، وقت شناسی است و یقینا رسول خدا اگر بلال را کم دقت در درک وقت نماز میدید او را موذن مسجد خویش قرار نمیداد و از خضائص بلال این است که چون ابوبکر و عمر را غاصب و ظالم و ملعون میدانست ، در تمام غصب خلافت ان ملاعین ، اذان نگفت و مدینه را ترک کرد .... عن الأوزاعي قال إنّ بلالاً أتى عمر بن الخطّاب فقال الصلاة ، فردَّدَها عليه . فقال له عمر نحن أعلم بالوقت منك ، قال له بلال لَأَنّا أعلمُ بالوقت منكَ وأنت أضلّ مِنْ حمار أهلك . اوزاعی روایت میکند روزی بلال حبشی به نزد عمر بن خطاب آمد و گفت : وقت نماز است و چند بار این جمله را تکرار کرد . عمر به او گفت : ما از تو نسبت به وقت نماز آگاه تریم . بلال به عمر گفت : قطعاً من از تو نسبت به وقت نماز آگاه ترم و تو از الاغ خانه ات هم گمراه تری . تاريخ مدينة دمشق ۱۰ / ۴۷۴ 🔅حقیقتا که عمر از الاغ هم گمراه تر است چون حسب حدیث ، الاغ به تسبیح مشغول است و عمر ، یاغی شقی است که تمرد از امر خدا نمود و سبب خانه نشینی سید الاوصیاء علیهم السلام شد و لعنت خدا بر او که سبب اذیت و ازار وشهادت حضرت زهرا علیها السلام شد .
❌دخترکشی عمر بن خطاب لعنت الله علیه و زنده به گور کردن بی‌رحمانه دخترش توسط او ❌ محمد امین شنقیطی از بزرگان وهابیت می‌نویسد: وَقَدْ جَاءَ عَنْ عُمَرَ [...] قَوْلُهُ: أَمْرَانِ فِي الْجَاهِلِيَّةِ. أَحَدُهُمَا يُبْكِينِي وَالْآخِرُ يُضْحِكُنِي. أَمَّا الَّذِي يُبْكِينِي: فَقَدْ ذَهَبْتُ بِابْنَةٍ لِي لِوَأْدِهَا، فَكُنْتُ أَحْفِرُ لَهَا الْحُفْرَةَ وَتَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْ لِحْيَتِي، وَهِيَ لَا تَدْرِي مَاذَا أُرِيدُ لَهَا، فَإِذَا تَذَكَّرْتُ ذَلِكَ بَكَيْتُ. وَالْأُخْرَى: كُنْتُ أَصْنَعُ إِلَهًا مِنَ التَّمْرِ أَضَعُهُ عِنْدَ رَأْسِي يَحْرُسُنِي لَيْلًا، فَإِذَا أَصْبَحْتُ مُعَافًى أَكَلْتُهُ، فَإِذَا تَذَكَّرْتُ ذَلِكَ ضَحِكْتُ مِنْ نَفْسِي. عمر گفته است: دو خاطره از دوران جاهلیت دارم که یکى از آن‌ها مرا گریه و دیگرى به خنده مى‌آورد، اما آن خاطره‌اى که مرا به گریه درمى‌آورد این است که: من رفتم تا دختر خودم را زنده به گور کنم، من براى او گودال مى‌کندم، ولى او خاک‌ها را از ریشم پاک می‌کرد، در حالى که نمى‌دانست من چه قصدى براى او دارم، وقتى این خاطره را به یاد مى‌آورم گریه مى‌کنم. اما دیگری: من خدایی از خرما مى‌ساختم (اشاره به بت‌پرستیش)، شب‌ها آن را بالاى سر خود مى‌گذاشتم تا از من محافظت کند، وقتى صبح مى‌شد و گرسنه مى‌شدم، آن را مى‌خوردم، وقتى این خاطره را به یاد مى‌آورم، به خودم مى‌خندم. اضواء البیان فی ایضاح القرآن بالقرآن، تالیف شنقیطی، جلد ۹، صفحه ۶۳، چاپ دار عالم الفوائد 🛑 این شقی و زنا زاده به دختر خود رحم نمیکند و بدین سان نقل قساوت قلب میکند از زنده به گور کردن دخترش ، این بی شرف در کوچه بنی هاشم در مواجه با سیده النساء صلوات الله علیها....