eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
127هزار عکس
141.3هزار ویدیو
217 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨سهم امروزمون از یاد مولای غریب 💫💫💫💫💫 🎬 کلیپ «گناهکار دیروز، یاور امروز» 💢 آیا منم با این همه گناه، میتونم یار امام زمان باشم؟! ‌ 👤 استاد 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
✨﷽✨ ✅هفت مصیبتِ شام از زبان امام سجاد علیه السلام... ✍از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:‌ سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام ! در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود: ▪️1.ستمگران در شام اطراف ما را باشمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله می‌نمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می‌زدند. ▪️2.سرهای شهداء را در میان هودج‌های زن‌های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمه‌هایم زینب و ام کلثوم(علیها سلام) نگه‌داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه می‌آوردند و با سرها بازی می‌کردند، و گاهی سرها به زمین می‌افتاد و زیر سم سُتوران قرار می‌گرفت. ▪️3.زن‌های شامی از بالای بام‌ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه‌ام افتاد و چون دست‌هایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه‌ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند. ▪️4.از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می‌گفتند: «ای مردم! بکُشید این‌ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!» ▪️5.ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می‌گفتند: این‌ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانه‌های آن‌ها را ویران کردند . امروز شما انتقام آن‌ها را از این‌ها بگیرید. ▪️6.ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت. ▪️7.ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب‌ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می‌بردیم... 📗برگرفته از:‌‌ تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
گاهێ👐🏻🌱 تمام خواهش هاێ دنیا خلاصہ‌میشود در دو²کلمہ: ↲🙋🏻‍♂اێ شھیدمرا دریاب... 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
11.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 امام سجاد علیه السلام 🎤حاج مهدی رسولی 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
7.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظات اولیه مصدومیت شیمیایی در جبهه‌ها 🔹وقتی این تصاویر را می‌ببینیم درک می‌کنیم که این با غیرت خود چه کردند. 🔹متوجه هستیم آنها برای حفظ وجب به وجب این خاک و مرز چه کشیده‌اند؟ 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
اهمیت هشدار رهبر انقلاب درباره وضیعت مهدکودک ها را میتوان در این عکس‌ها دید . 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
بعضی اشک‌ها هستند: بی‌دلیل و بی‌بهانه، عجیب آدم را آرام می‌کنند می‌گویند این اشک‌های بی‌بهانه سندشان به نام خداست ... 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
⇦عمرو بن قرظة الانصاری عمرو بن قرظه از شهداى کربلا است. پدر او (قرظه) از اصحاب امام على علیه السلام و از خزرجیانى بود که به کوفه آمد و آن‌جا ماندگار شد و در رکاب على علیه السلام با دشمنانش جنگید. عمرو، از کوفه آمد و در کربلا، روز ششم محرم به سیدالشهدا علیه السلام پیوست. امام در گفتگوهایش با عمر سعد، او را براى ... ●عنصر شجاعت، ج۲، ص۱۶۰. ○مقتل الحسین، مقرم، ص ۳۰۶. 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
‌‌‌‌‌🎆✨🌙--------------------🌟 بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد اللهم عجل لولیک الفرج 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
*﷽* پدر حسین در بخش پوشاک بیمارستان شهید بقایی اهواز کار می کرد. یک بار که به آنجا رفتم به ایشان گفتم : آقای خرازی شما چرا اینجا کار می کنید؟ چرا نمی آید لشکر؟ پسر شما که فرمانده لشکره. گفت : من هم دوست دارم بیایم ، ولی هر وقت به حسین میگم ، بهم میگه : نه بابا اینجا باشی خیلی بهتره. حتی اصرار می کنم قبول نمیکنه. 📚 : زندگی با فرمانده 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
*﷽* یک شب به اردویی در روستای سکُنج رفتیم. نیمه های شب بود که ناگهان آقای قاسمی آماده باش داد. گفت : دشمن سپاه ماهان را محاصره کرده ، برادر گرامی و همرزمانش از سپاه ماهان فرار کردنده اند! اشرار می خواهند افراد سپاه را قتل عام کنند! ما باید آماده شویم و غسل شهادت کنیم! تا گفت غسل شهادت بچه ها با آمادگی کامل خود را در جوی آب انداختند. آب آن روستا از سردی به آب زیر برف مشهور بود. بقیه بچه ها هم پریدند توی آب و غسل شهادت کردند. بعد همه را سوار ماشین کردند و یک ساعت در بیابان چرخاندند ، و بعد گفتند : تمام شد ، دیگر نیازی به مبارزه نیست ، اشرار فرار کردند. بعدها فهمیدیم که این نقشه حاج محمد بوده تا آمادگی نیروهایش را بسنجد. 📚 : دل دریایی 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin