▪️میگفت حاجقاسم وزیر خارجهای چون #حسين_شيخ_الاسلام را زیبنده جمهوری اسلامی ایران میدانست...
و حالا او هم پرکشید!
رحمتالله علیه
بسم الله القاصم الجبارین
▪️میگفت حاجقاسم وزیر خارجهای چون #حسين_شيخ_الاسلام را زیبنده جمهوری اسلامی ایران میدانست... و حا
🔺در غم فقدان حسین شیخ الاسلام
🔹دیشب، یعنی پنجشنبه شب پانزدهم اسفند نود و هشت، خبر رسید که حسین شیخ الاسلام در اثر بیماری #کرونا فوت کرده است. با آنکه در این حال و هوای درد آلود وغم انگیز، دل و دماغ نوشتن ندارم نتوانستم سکوت کنم و در حد خود حق دوستی چهل ساله با او را ادا نکنم.
🔹حسین شیخ الاسلام را از سال های اول دهه شصت شناختم، وقتی که او معاون وزیر خارجه بود. کارت دعوت عروسی خودش را که در همان سالها برایم فرستاده بود هنوز در مجموعه کارتهای دعوت عروسی حفظ کرده ام. حسین با تجربه خوبی که در معاونت وزارت خارجه در خصوص کشورهای عربی کسب کرده بود سفیر ایران در سوریه شد، آن هم در یک دوران پر آشوب در لبنان و فلسطین و سوریه و این ماموریت را به خوبی به انجام رساند. سهم او را در پایه گذاری روابط راهبردی ایران و سوریه _ که هنوز هم باقی و برقرار است _ نباید فراموش کرد.
🔹چند سال بعد از حسن اتفاق هر دو از تهران به مجلس هفتم رفتیم. در این فرصت چهار ساله او را بهتر و بیشتر شناختم. بسیار متدین و متعبد بود و بسیار با اخلاق و متین. در عمل به وظیفه بی پروا بود و از نام و مقام گریزان. به هیچ روی اهل باند بازی و بده بستان سیاسی نبود، راه خود را که همان راه امام و رهبری بود خوب شناخته بود و از این صراط مستقیم عدول نمی کرد. همه به خیر او امیدوار بودند و کسی احتمال شری از جانب او نمی داد. حسین تحصیل کرده دانشگاه برکلی آمریکا بود و مهندس بود و به دو زبان انگلیسی وعربی تسلط داشت، اما هیچ وقت درباره خودش حرفی نمی زد. مظهر اخلاص و تواضع بود. در مجلس هفتم از او خواستم مسئولیت دفتر حمایت از آرمان فلسطین را بپذیرد و پذیرفت و در این مسئولیت خدمت های بزرگ کرد. او را در سفر و حضر دیده و آزموده بودم. در مجلس هفتم با هم به مصر رفتیم و بعد از آن در مجلس هشتم دو سفر هم به اندونزی و لبنان و سوریه داشتیم. حسین مورد اعتماد همه بود و همه، از جمله سید حسن نصرالله به او علاقه داشتند. او اهل نماز و دعا و نیایش و تهجد بود و عمر خود را در خدمت به اسلام و انقلاب و مردم سپری کرد. پاک بود و پاک زندگی کرد و پاک رفت. یادش گرامی باد و خدایش بیامرزاد.
با مرگ او ایران یکی از مردان نجیب و لایق و پاک طینت و خدمتگزار خود را از دست داد.
غلامعلی حداد عادل
صبح جمعه شانزدهم اسفند نود و هشت
بسم الله القاصم الجبارین
▪️میگفت حاجقاسم وزیر خارجهای چون #حسين_شيخ_الاسلام را زیبنده جمهوری اسلامی ایران میدانست... و حا
🔴 به بهانه درگذشت حسین شیخ الاسلام با کرونا!
✍️ #علیرضا_کمیلی
🔹 شماره های کسانی که دیگر پاسخگوی تماس مان نخواهند بود در گوشی ام دارد زیاد می شود ولی هنوز در کنترل ساعات خوابم هم ناتوانم....
🔻خبر رفتن احمد خسروی، طلبه جهادگر و فعال با پر کشیدن حامی مردم مظلوم فلسطین، حسین شیخ الاسلام در یک روز رسید و غم سنگین اش بر دلم ماند.
🔸 شیخ الاسلام جوری رفتار می کرد انگار نه انگار دیپلمات است و سالها سفیر بوده! شاید هم رفتار او درست بود و بقیه آقایان نباید اهل ژست و غرور باشند. ولی او انصافا خودش را اصلا نمی دید. وقتی سال 2010 سراغش رفتیم که بیا و دبیر اولین کاروان آسیایی شکست حصر غزه بشو و این بدان معنا بود که هماهنگی نهادهایی که باید همکاری کنند و ما را حساب نمی کنند با تو! نگفت شأن من اجل است و مگر من عمله شمایم!
✅ حتی نگفت از کجا معلوم بتوانید!؟ باور داشت و اعتماد کرد و البته ما هم این تعامل را با تلاش شبانه روزی دقیق به ثمر نشاندیم، بعون الله.
◾️ این رفتار را وقتی هنوز رزومه ای نداشتیم از جناب نواب، رئیس دانشگاه ادیان هم دیدیم. نپرسید جهت گیری سیاسی تان چیست یا کی هستید.
🔰 گفت هر کی هر جا برای تقریب کار صادقانه بکند من با او هستم و همین هم بود. برای اولین دوره آموزشی ما در تابستان 89 برنامه اش را تغییر داد و از رشت زمینی به تهران آمد و..
❌ القصه... در این ده سال هر وقت با مهندس شیخ الاسلام تماس گرفتم یا ایشان را دیدم و از برخی حضرات متولی امر گله کردم ما را توصیه به تعامل و صبر می کرد و البته نقدها را رد نمی کرد. گاهی همان جا دست به گوشی می شد و در حد توان کاری می کرد. به تقریب که رفت پشت ما منتقدان آقایان حرف های متعددی شنید ولی یکبار هم رفتارش با ما سرد نشد و باورش به جوانان را از دست نداد.
❇️ آخرین بار دو سه ماه قبل با ایشان قرار گذاشتم. عذرخواهی کرد که قرار را دور از دفتر ما گذاشته و ما اذیت شدیم! برای فلسطین کارهای مهمی داشتیم که به دست دوستان متبختری که فقط بلدند بگویند ما باید محور باشیم، دچار کندی شده بود که گفت چشم! حتما صحبت می کنم. بلافاصله مثل همیشه گفت دیگر چه؟
🔸 کلی خندید از اینکه حسین را در مشهد با من اشتباه گرفته و توی این ده سال نمی دانسته ما دوقلوییم و گفت کتاب صعود چهل ساله خیلی کار خوبی است برای من یکی بگیر و بفرست چون هدیه دادمش که من هم چنین کردم.
🔺 هنوز اسم جمع جدیدمان برای کار فلسطین، فلسطیران بود. به ایشان گفتم در عربی بازتاب خوبی نداشته می خواهیم تغییر دهیم. مثل همیشه دست به قرآن جیبی اش شد و گشت. پیشنهاداتی کرد و گفت البته خودتون بهتر می دونید. بعدا بچه ها نام اقصانا را برگزیدند.
💢 خدایش رحمت کند که صادقانه پای دفاع از مظلومیت فلسطین بود و در تواضع و تقید به شریعت، کمتر مانند او دیده بودم. حتما فقدان این مرد برای فلسطینی ها و حامیان این مساله نیز یک غم و ضایعه است... روحش شاد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهید_سلیمانی: #جنگ ما اینچنین بود.. که حج در برابر آن کم است..
شهید علی محمدی فرمانده گردان در وصیتنامه اش نوشته بود: «ای برادر عرب که به دنبال من هستی و من به دنبال تو، به خدا قسم اگر من را شهید کنی من شفاعتت میکنم.»😳😞
وقتی جوانی به آیت الله مشکینی مراجعه کرد و گفت: بعضی وقتها ما #نماز میخوانیم و لباسمان خونی است، حکمش چیست و او گفت👆
#الشهيد_القائد #قاسم_سليماني #قاسم_سليماني_شهيد #شهید #سلیمانی #سلیماني #جبهه #سردار_سلیمانی #خمینی #امام_خمینی #تربیت_اسلامی #ایران #ایرانی #عارف #شهادت
🔰 رئیس دفتر سیاسی حماس (مقامت فلسطین):
💠 نقش شهید سلیمانی در حمایت از فلسطین «محوری» بود
🔹 این پنهان نیست که روابط ما با ایران راهبردی است.
🔹 ایران کشوری محوری در حمایت از فلسطین است و روابط مقاومت فلسطین با ایران قوی و محکم است .
🔹 آمریکا و صهیونیستها فکر میکنند ترور میتواند جلوی مقاومت را بگیرد اما برعکس بر صلابت مقاومت افزوده میشود .
🚩
💠 نگاه #خاج_قاسم همواره به سوی قدس ...
ا🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿
⚪️ نقش تأثیرگذار شهید #سلیمانی در تقویت #مقاومت
▫️ زیاد النخاله دبیر کل جهاد اسلامی #فلسطین :
🌷شهید #قاسم_سلیمانی بهمحض اینکه فرماندهی سپاه قدس را بهعهده گرفت با همه گروههای مقاومت فلسطینی در دمشق نشست برگزار کرد و به نظرات آنها گوش فرا داد.
🔹 #حاج_قاسم در خلال جنگهای #غزه موضوع را پیگیری میکرد و در صحنه حاضر بود. شهید سلیمانی گروه های مخفی فلسطینی را به گروههای کاملاً مسلح تبدیل کرد.
#جانبازان_قرنطینه😔
یادمون باشه این روزا که حوصلمون سر رفته انقدر خونه موندیم، یه عده ۳۵ساله خونه نشین شدند و بیرون نرفتند چون مشکل تنفسی دارند، دست و پا ندارند و...
#جانبازان_مظلوم
عکس مربوط به جانباز دفاع مقدس شهید حسن املی هست..شادی روحشون صلوات🌷
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
💢خودتان را برای #ظهور امام زمان (روحی لك الفدا) و جنگ با كفار، به خصوص #اسرائيل آماده كنيد كه آن روز #خیلی_نزديك است.
🌹بخشی از وصیتنامه شهید حججی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرزوی بزرگ #شهید دکتر #مصطفی_چمران از زبان خودش در سال ۱۳۵۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید🌷شهدا چقدر عاشق شهادت بودند بالبخندوبا آغوش باز پذیرفتند🌷شهیدمدافع حرم حمید سیاهکالی ،تیکه کلامشان این بود که در شهادت باز است وبه همین سادگی و خلوصشان به آرزویشان رسیدند
💔🍃💔
وقتی دهه هفتادےها شهید💔 مےشوند!!!
ای دل
به خودت بیا😔
از خودت بپرس چه ڪردند که لایق این نام شدند!؟😭
#اللهمارزقناشهادتــــ🕊🕊🕊
#شهـــادتآرزومه💔
در مراسم ترحیم پدر شهید سپهبد قاسم سلیمانی، ایشان با اشاره خود از بین جمع من را فرا خواند و گفت: از حضور شما در این مراسم متشکرم، خواهش میکنم به همکارانتان بگویید من هم یک آدمی هستم مثل بقیه مردم ایران، این همه عکاس آمدید اینجا زحمت میکشید من را شرمنده خود میکنید.
🌺
خاطرات جبهه 🌷❤️
يكبار در جبهه آقاي «فخر الدين حجازي» آمده بود براي سخنراني و روحيه دادن به رزمندگان. وسطهاي حرفاش به يكباره با صداي بلند گفت: «آي بسيجيها !» همه گوشها تيز شد كه چيميخواهد بگويد. ادامه داد: «الهي دستتان بشكند
عصباني شديم. ميدانستيم منظور ديگري دارد اما آخه چرا اين حرف رو زد؟
يك ليوان آب خورد و گفت: «گردن صدام رو
اينجا بود كه همه زدند زير خنده! 😂
کنار قدم های تــو ،
می شود ستاره شد؛
می شود به آسمـان رسید...
حضـرت مــاه ..
#شبتـــون_آرام_بایاد_شھـــــدا 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ بسیار زیبای خانه پدری
پیشاپیش تولد امیرالمؤمنین علی علیه السلام را به همه پیروان و دوستداران حضرت تبریک می گوییم
#ماه_رجب ماه #استغفار و ماه #امام_علی_علیه_السلام
حتما ببینید و نشر دهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸نماهنگ دلتنگ سلیمانی
به یاد شهید حاج قاسم سلیمانی
🎼 گریه نکن میگذرد این شب محنت بار...
فرار با دمپایی❗️
اسماعیل خیلی به جبهه می رفت.
یک روز به او گفتم مادر جان تو چرا اینقدر به جبهه می روی؟
من طاقت دوری تو را ندارم😔
هشت روزی بود که اسماعیل از جبهه آمده بود.
یک روز دیدم دمپایی به پا دارد و به بیرون از منزل می رود
گفتم اسماعیل جان چرا با دمپایی بیرون می روی؟
گفت : می روم رزمنده ها را بدرقه کنم و برمی گردم ☺️
اما غافل از اینکه با این کارش می خواست من مانع رفتنش نشوم.
وقتی به محمود آباد رسید ، زنگ زد و گفت :
«مادر جان من دارم می روم جبهه !» 😊
شهید مدافع حرم حاج اسماعیل حیدری🌹
#وصیت_سردار_دلها
عزیزان! من بنا به تقدیر الهی امروز از میان شما رفتهام. من شما را از پدر و مادرم و فرزندان و خواهران و برادران خود بیشتر دوست دارم، چون با شما بیشتر از آنها بودم؛ ضمن اینکه من پاره تن آنها بودم و آنها ...
#شهدا_زنده_اند
#سردار_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
●➼┅═❧═┅┅───┄
حرم آغوش خود را باز کرده
ســرود یــاعلـی آغــاز کـرده
تماشا کـن تماشا کـن محـمّـد
که کعبه تـا خـدا پـرواز کرده
#ولادت_مولا_امیرالمومنین_ع
#روز_پدر
#پیشاپیش_مبارک
══💝══════ ✾ ✾ ✾
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃
#برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷
#رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖
زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی":
🔸تولــد (به روایت مادر)
صفحات 27_25
#پارت_پنجم 🦋
تعدّد بچّه ها، هیچ زمان از بار تربیتی
آن ها کم نمی کرد.
من با جدّیت به تحصیل بچّه های
بزرگ تر رسیدگی می کردم و از آن ها میخواستم تا کوچک تر هارا در انجام تکالیف کمک کنند.✏️
هم چنین نسبت به#آموزه های_دینی
آن ها بی تفاوت نبودم.
به دختر ها از همان کودکی نظافت منزل،آشپزی،رعایت #حجاب🧕 و احتراز از نامحرم را یاد دادم و آن ها این امور را به شایستگی انجام می دادند.
حیاط خانه ما با وسعت و چشم اندازی بسیار زیبا وجذّاب🌳
تفرّجگاه و تفریحگاه خوبی برای بچّه ها بود. این امر باعث شده بود تا آن ها دنبال بازی های کوچه و خیابانی نباشند ودر کنار من و در محیط کنترل شده خانه رشد کنند.👌
پسرها فوتبال⚽️ را دوست داشتند،امّا همسرم به دلیل جوّ نامطلوب حاکم بر فضاهای ورزشی، اجازه حضور در باشگاه و سالن را کمتر به آن ها می داد.
آن ها نیز کاملاً از پدر اطاعت می کردند و به تصمیماتش احترام می گذاشتند.
به همان حیاط خانه و بازی هایی، از قبیل: هفت سنگ،گل کوچک و
دوچرخه سواری🚴♀ قناعت می کردند و هیچ گاه اعتراض نداشتند،
چون از ابتدا با همین شیوه و روش پدر عادت کرده بودند.
آن روز، من و غلامحسین لب حوض نشسته بودیم و بچّه ها سرگرم بازی بودند.
به او گفتم:《آقا! دقّت کردی چقدر
بچّه ها با هم تفاوت های فردی دارند؟》
گفت:《بله! این طبیعی است...خداوند پنج انگشت را مثل هم نیافریده است.》
گفتم:《امّا این پنج انگشت در کنار هم یک عضو واحد را می سازند. خدا کند که دست به دست هم دهند و من و شما را سر فراز کنند.》
گفت:《الحمدلله! هیچ کدام بیراه
نرفته اند.》
و اضافه کرد که"فرزند اهل، هرچه بیشتر بهتر، ان شاءالله سرافراز می شوی".
گفتم:《در بین بچّه ها، هوش و ذکاوت محمّد حسین توجّه مرا به خود جلب کرده است و محمّدحسین را از دیگر بچّه ها متفاوت تر می بینم.》
خندید:《بین بچّه ها تفاوت نگذار
خانم!☺️》
گفتم:《تفاوت نیست، خدا می داند همه شان را دوست دارم،
امّا محمّدحسین چیز دیگری است، حالا می بینی》.
دیروز روز فدا شدن بود ، امروز روز فدایت شوم !
دیروز با هم به دشمن می زدیم ، امروز برای هم می زنیم !
دیروز برای دین روی مین می رفتیم ، امروز برای کابین روی دین می رویم !
دیروز در اوج گمنامی پاتک می زدیم ، امروز برای شهرت و مقام«ج .ف. ت. ک» !
دیروز جزیره ی مجنون را دیوانه کردیم ...اما... امروز مجنون جزیره ایم... !
آنجا برای شهادت سبقت می گرفتیم ، اینجا برای ریاست !
آنجا همه چیز صلواتی بود...اینجا همه چیز قروقاطی... !
آنجا با خدا دست می دادیم ، اینجا خدا را از دست می دهیم... !
آنجا همه چیز را با خدا میخواستیم ، اینجا همه چیز را با خدعه !
خمپاره های شصت هم غیرتمان را ننشاندند ...اما...نشست های پست چطور !