eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
124.1هزار عکس
132.4هزار ویدیو
213 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸 همه میگویند سال نو من میگویم سال از نو چون قرار است از نو دوستت داشته باشم از نو تو را بخواهم از نو عاشقت شوم من از نو حضورت در قلبم را تمدید کردم… 💞✨ ✨🌺 ‌‌‎‌‌‌‌‌
📸الشَهید قٰاسِم السُلِیمٰانی🕊
دکتر چهل وپنج روز بهش استراحت داده بود. آوردیمش خونه. عصر نشده، گفت: "بابا! من حوصله‌م سر رفته." گفتم: "چی کار کنم بابا؟" گفت: "منو ببر سپاه، بچه‌ها رو ببینم." بردمش. تا ده شب خبری نشد ازش. ساعت ده تلفن کرد، گفت: "من اهوازم. بی زحمت داروها مو بدید یکی برام بیاره!"
📚 ♥️↓ برایش‌‌صبحانہ‌آماده‌ڪردم،برگشت‌گفت:" آخرین‌صبحانہ‌رابامن‌نمے‌خورے؟" خیلےدلم‌گرفت،گفتم:"چرااینطورےمیگے ،مگہ‌اولین‌باره‌میرے‌ماموریت؟!" موقع‌رفتن‌بہ‌من‌گفت:"فرزانہ‌سوریہ‌ڪہ‌ میرم‌بہت‌زنگ‌بزنم، بقیہ‌هم‌هستن،چطوربگم؟ بقیہ‌ڪہ‌میشنون‌من‌از‌خجالت‌آب‌میشم‌بگم ؟! بہ‌حمیدگفتم:"پشت‌گوشے‌بگو ! من‌منظورت‌رومےفهمم،قرارگذاشتیم‌بہ ‌جاے پشت‌گوشے‌بگوید ‌! خوشش‌آمده‌بود،‌پلہ‌هارامےرفت‌پایین‌بلند‌ بلندمےگفت:" !" من‌هم‌لبخند‌میزدم‌ومےگفتم: !! ☺️ 😍 ♥️
اینو که خوندم یاد حرف یکی از رفقا افتادم ، میگفت؛ هروقت دستمون خالی میشد عمدا ، مهمون دعوت میکردیم حجره به حساب خدا! تا فرداش همه چی ردیف میشد :) ♥️
یه روز فرمانده گردانمون به بهانه دادن پتو همه بچه ها را جمع ڪرد و با صدای بلند گفت: ڪی خسته است؟😪 گفتیم: دشمن👊 صدا زد: ڪی ناراضیه؟😢 بلند گفتیم: دشمن👊 دوباره باصدای بلندصدازد: ڪی سردشه؟😣 ما هم با صدای بلندتر گفتیم:دشمن👊 بعدش فرماندمون گفت: خوب دمتون گرم، حالا ڪه سردتون نیست می‌خواستم بگم ڪه پتو به گردان ما نرسیده !!!😬😂 یه همچین رزمنده‌هایی داشتیم ما !😌✌️ 🌺🍃شادی ارواح طیبه شهدا؛سلامتی جانبازان و رزمندگان عزیزمون صلوات 🌺🍃
شڪ نـدارم نگاه بہ چهره هایشان است ... عبـادتے از جنسِ مقبـول بہ درگاه الهے✅ ڪاش شاملِ حالمـان شود ... 🌸 🌹🍃🌹🍃
سلام سلام مَرد "بی تکرار" سلام به خون تو❣ که برهوت را سیراب کرد چه تهی⭕️ است دنیایی که در آن نباشی😔 🌹🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞فرزند شهید مدافع حرم مجید عسگری به یاد پدر، شعر میخواند دست منو بگیر دیگه دیره...😭 شهید مدافع حرم 🌹🍃🌹🍃
خيلي گشته بوديم. نه پلاكي، نه كارتي، چيزي همراهش نبود. لباس فرم سپاه تنش بود.چيزي شبيه دكمه پيراهن در جيبش نظرم را جلب كرد. خوب كه دقت كردم، ديدم يك نگين عقيق است كه انگار جمله‌اي رويش حك شده. خاك و گل ها را پاك كردم. ديگر نيازي نبود دنبال پلاكش بگرديم. روي عقيق نوشته بود: « به ياد شهداي گمنام» 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سال ۸۵می‌خواستم به حج تمتع مشرف شوم، برای خداحافظی نزد حاج قاسم رفتم، به من سفارش کرد وقتی چشمت به خانه خدا افتاد، از او بخواه من در راهش تکه تکه شوم.💔🕊 ✍به روایت سردارحسین معروفی ❤️