در مکتب ولایت و شهادت
در محضر رهبر فرزانه انقلاب
سردار شهید علی اکبر محمد حسینی🌷
*بعدها مقام معظم رهبری در یک برنامه تلویزیونی ماجرای بازدیدشان از ستاد جنگهای نامنظم را تعریف کردند و گفتند در جبهه سومار یک جوان خیلی فعال و جدی بود که فعالیت بسیاری میکرد. آن جوان خدا حفظش کند، اسمش علی اکبر بود. شجاعت شهید محمدحسینی در میان فرماندهان و رزمندگان زبانزد شده بود.*
یاد عزیزش با صلوات
نفر اول سمت راست
#شهیدمحمدحسینی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
در محضر شهدا
سردار شهید علی اکبر محمد حسینی🌷
#مثل_امام_حسین(ع)»
با تانکهای عراقی درگیر بودیم. یکی از تانکهای دشمن آتش گرفت سرباز عراقی سرآسیمه خودش را از تانک شعلهور بیرون انداخت.
کاملا گیج بود. کمی به راست و چپ رفت ناگهان ایستاد و قمقمه آب را به دهانش برد.
یکی از بچهها او را نشانه رفت، اکبر دست زیر اسلحهاش زد و گفت:
«مگر نمیبینی آب میخورد؟!»
اجازه نداد به سویش شلیک کنند. بعد هم سفارش کرد:
«شما مثل امام حسین (ع) باشید، نه مانند دشمنان امام حسین (ع)».
یاد عزیزش با صلوات
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
در محضر شهدا
سردار شهید علی اکبر محمد حسینی🌷
یکی از معلمین مدرسهی راهنمایی شبانه، معمولاً دیرتر از وقت مقرر به کلاس میآمد و چند دقیقه زودتر کلاس را ترک میکرد. یک روز به او گفت: «شما آقا چرا دیر به کلاس میآیید و زود میروید؟ چرا وقت کلاس را می گیرید؟» معلم پاسخ داد: «ماشینم پنچر شد.» اکبر پرسید: «ماشین شما هر روز پنچر میشود؟»
معلم سکوت کرد. اکبر گفت: «حقوق شما حلال نیست، چون به وظیفهی خودتان عمل نمیکنید، از این گذشته وقت ما را ضایع میکنید.»
معلم گفت: «حالا شما تصور کنید این طور باشد.»
اکبر محترمانه و به آرامی پرسید :« فردای قیامت جواب ما دانش آموزان را چگونه میدهید؟» معلم به فکر فرو رفت و پس از مدتی با شرمندگی گفت: «چشم، از حالا رعایت میکنم». بعد از آن، چند دقیقه زودتر میآمد و چند دقیقه دیرتر کلاس را ترک میکرد.
📚منبع: دفاع پرس
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
بدن مطهر پسرم را بعد از ۷ روز به کرمان آورند، پیش خودم زمزمه می کردم که خدایا می خواهم به امام زمان (عج) بگویم، خودمان که هیچ حتی بچه هایمان هم برای اسلام دادیم و منتظر شما بودیم، برای آن که منتظر امام زمان(عج) بودنمان را نشان دهم، از خداوند مقداری از خون پسرم را خواستم و گفتم رضا اگه تو واقعا شهید هستی یک نشانی از خودت به من نشان بده که ناگهان دیدم به اذن خداوند از کتف آقا رضا خون آمد آن هم بعد از ۷ روز گذشتن از شهادت فرزندم، انگار که قلب فرزندم کار می کرد، پرچمی را به خون تازه رضا آغشته کردم؛ می خواهم این پارچه را به منتقم خون شهداء، حضرت مهدی علیه السّلام هدیه کنم.
اکنون این پرچم در موزه دفاع مقدس نگه داری می شود.
🎤راوی: پدر شهید
در تصویر پرچم آغشته به خون شهید دادبین توسط پدر بزرگوارش نمایش داده شده است لطفا تصویر باز شود
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
در محضر پدران شهدا
در یکی از ادارات کاری داشتم هر چه مراجعه می کردم مشکلم حل نمی شد بطوری که دیگر عاصی شده بودم و باز هم نمی خواستم خودم را معرفی کنم و بگویم که پدر یک شهید هستم.
یک شب پسرم را در خواب دیدم و با گله و شکایت به او گفتم شما در آن دنیا لذت می برید از نعمتهای لایزال خداوند استفاده میکنید اما ما مانده ایم و این دنیا و مشکلاتش، در همان رویا و خواب مشکلاتم را برایش گفتم.
فردای آن روز که دوباره برای پیگیری کارم به همان اداره مراجعه کردم فردی که مسئول انجام این امور بود به محض رسیدن من به جلوی میزش در مقابلم ایستاد و برگه های مرا گرفت و برای انجام مراحل اداری برد و کارم سریعا انجام گرفت . من بسیار متعجب شدم .
به من رو کرد و گفت : آن آقایی که همراه شما بود کیست ؟
من با تعجب بسیار پاسخ دادم کدام آقا؟
گفت: همان جوان خوش سیما که تا دم درب ورودی با شما آمد و به من اشاره کرد که کار شما را انجام دهم .
بعد برایم تعریف کرد و گفت : من این جوان را دیشب در خواب دیدم از من خواهش میکرد و می گفت که پدر من بیمار است و کارش را هر چه سریعتر و به خاطر رضای خداوند انجام دهید.
پدر این شهید میگفت آنجا بود که اشک هایم سرازیر شد و شانه هایم شروع به لرزیدن کردند.
🎤راوی: پدر شهید رضا دادبین
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
#عکسهای_ماندگار_و_به_یادماندنی
🌷آسمانی🌷
💠در کربلای پنج جلوی چند تانک
فریادش بلند شد:
یا ابا عبدالله ! شاهد باش جلوی
دشمنانت ایستادم...
پانزده ساله بود که آسمانی شد.
عکس این شهید عزیز در اتاق مقام معظم رهبری قرار دارد
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
در محضر مادران شهدا
*سردار شهید عباس بابایی* 🌷
نیروی هوایی که بود، ماهی یک بار به دیدار ما می آمد. وقتی هم که به خانه ما می آمد، مستقیم به زیرزمین می رفت تا ببیند ما چی داریم و چی نداریم. وقتی گونی برنج و یا حلب روغن را می دید، می گفت: «مادر! اینها چیه که اینجا انبار کردید؟! ... خیلی ها نان خالی هم ندارند بخورند، آن وقت شما ...» خلاصه هرچی که بود جمع می کرد و می ریخت توی ماشین و با خودش می برد به نیازمندان می داد و بر می گشت می آمد خانه
میگفت حالا دل چند نفر شاد شد
ثوابش هم برای شما
🎤راوی: مادر شهید تیمسار بابایی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
*﷽*
#درمحضرشهدا
قبایش روز به روز خاکی تر می شد. خودش هم روز به روز لاغرتر و افتاده تر می شد، اما توان کاریش بیشتر می شد و روحیه و اراده اش روز به روز بالاتر می رفت.
می گفت: خرمشهر بهشت است.
مدام در رفتارش ذکر بود. همه اش از امام (ره) صحبت می کرد. می گفت: ما باید جانمان را برای رهبرمان بدهیم که راه برای اهداف و افکار ایشان باز باشد. او عاشق امام (ره) بود.
بعد از شهادتش رادیو بی بی سی اعلام کرد: اولین خمینی کشته شد.
#شهیدمحمدحسن_شریف_قنوتی
#یاد_عزیزش_با_صلوات
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
مداحی آنلاین - مهمترین علت گرفتاری در برزخ - استاد رفیعی.mp3
3.28M
♨️مهمترین علت گرفتاری در برزخ
👌 سخنرانی بسیار شنیدنی
حتما گوش کنید👂
🎤حجت الاسلام رفیعی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
در مکتب سردار سلیمانی
یاران حاج قاسم
مدافعان حرم
#شهید_میثم_نظری 🌷
میثم در تاکسی با زن بدحجابی مواجه می شود که با بی مبالاتی فاصله خود را با میثم رعایت نمی کرده و میثم با نقشه ای جالب خود را از ورطه گناه می رهاند. او گفت میثم ساعت 9 شب با او تماس گرفت و پس از سلام و احوالپرسی مختصر گفت که بیماری واگیرداری گرفته که حتی از فاصله ای کوتاه قابل سرایت است. زیرکی میثم جواب داد، بدون درگیری و ناراحتی، زن بدحجاب از او فاصله گرفت.
قبل از شهادت میثم خواب دیده بود که مقام معظم رهبری با جمعی از سادات به خانه ما آمده و به پدرم بابت تربیت میثم تبریک گفته بودند.
🎤راوی : خواهر شهید
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
*﷽*
#در_محضر_شهدا
یک ماه و نیم بعد از عروسی، عازم مشهد شدیم. چون شناسنامه من عکس دار نبود، به من و علی آقا شک کردند که نکند ما زن و شوهر نیستیم!
بالای صحن حرم کمیته بود. آنجا رفتیم. به ما فرمی دادن تا پر کنیم.
یکی از سوالات این بود، نام عموهای همسر خود را بنویسید، من نام عموهای علی را نمی دانستم!
در همین هنگام یکی از بچه های تیپ ویژه می آید آنجا و می گوید: ایشان علی قمی هستن، قائم مقام تیپ ویژه شهدا.
دیگر با ما کاری نداشتن.
به علی گفتم: چرا خودت عنوان نکردی که قائم مقام تیپ هستی؟!
گفت: لزومی ندارد همه بدانند ما چه کاره هستیم!
📚: کوچ لبخند
#شهید_علی_قمی_کردی
#یاد_عزیزش_با_صلوات
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
در مکتب شهادت
معبری از نور
خاکریز سعادت
🕊مجید خیلی شجاع بود
خیلی #مردونه جنگید برا حمایت از دین جانش را میداد. نترس و #شجاع بود...
🕊مجید تو #حرم گریه میکرد😭 که بی بی بخرتش میگف ببین اشکامو #بی_بی نوکرت اومده ببین منو بخر،
⇜بزار بشم فدات
⇜بشم مثل #عباس مثل علی اکبرت
⇜عربا عربا بشم
⇜بزار مثل علی اصغرت #لب_تشنه جون بدم ..
خوش به سعادتت😔
مدافع حرم
#شهید_مجید_قربانخانی
یاد عزیزش با صلوات
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin