🦋*﷽*🦋
#مکتب_سردار_سلیمانی
👈یوسف اللهی چه داشت که اینطور حاجقاسم و دیگر رزمندهها را شیفته خودش کرده بود؟
بگذارید خاطرهای برایتان تعریف کنم تا پاسخ سؤالتان را هم داده باشم. یک بار در جبهه غرب همراه حسین آقا به گشتزنی رفته بودیم. روی موتور بودیم و من ترکش نشسته بودم. بعد از قوچ سلطان، یک بلندی بود که نامش یادم نیست. آنجا یک تکدرختی بود که حسین آقا موتور را کنار آن درخت نگه داشت. در همین لحظه عراقیها ما را دیدند و تیربارچیشان با کالیبر ۵۰ شروع کرد به طرف ما تیرانداختن. من رفتم پشت درخت پناه گرفتم، اما حسین رفت بالای درخت و لابهلای شاخ و برگها نشست. هرچه گفتم حسین بیا پایین، دیدم عین خیالش نیست. حتی از آن بالا میوه کند و به من داد! تیربارچی دشمن چند صد گلوله به طرفش شلیک کرد، اما هیچکدام به حسین نخورد. آخرسر خسته شد و شلیک را متوقف کرد. وقتی حسین پایین آمد در برابر نگاههای متعجب من خندید و گفت میخواستم گلولههایش را تمام کنم. سوار موتور که شدیم، از پشت سر او را بوسیدم و گفتم: «حسین تو میدانی چطور شهید میشوی درست است؟» گفت: «بله میدانم.»
#سردار شهید
#محمدحسین_یوسف_اللهی
#یاد_عزیزش_با_صلوات
🎤 روایتگر حمید شفیعی
دوست و همرزم شهید
🦋*﷽*🦋
#حُبُّ_الشُّهدا_یَجْمَعُنا
اونقدر با اسم بی بی انس گرفته بود که اگه توی بهترین لحظه های زندگیش از حضرت فاطمه (س)میگفتی شروع میکرد به اشک ریختن.
یه روز رفتم تو اتاقش دیدم واسه خودش مجلس روضه گرفته از حضرت زهرا (س) میخوند و گریه میکرد ، پرسیدم: ” علی چرا گریه میکنی؟؟؟ “
گفت: ” برای مظلومیت حضرت زهرا (س) شما هم وقتی من شهید شدم ، بیایید سرخاکم و روضه حضرت زهرا رو بخونید…
" #شهیدعلی_آقاماهانی"
#یاد_عزیزش_با_صلوات
🦋*﷽*🦋
#شهیدان را کجا ما می شناسیم
#شهیدان را #شهیدان می شناسند
سخنان ماندگار و به یاد ماندنی سردار سلیمانی عزیز در مورد #شهیدماهانی
برادری داشتیم به نام علی ماهانی خیلی آدم مقدسی بود. این آقای ماهانی یه زخمی در دستش و شبیه آن در پایش داشت و همیشه آن را مخفی می کرد که تظاهر به این زخم نکرده باشد (اینها خیلی حرف هست برادرا خیلی خودسازی میخواهد) آن وقت این فرد در والفجر ۳ در میدان مین ماند(رفت روی مین) آمدند تا به مجروحین آب بدهند اول رفتند به سمت علی ماهانی تا به او آب بدهند... نخورد! گفت به فلانی بدهید ... دادند و بازهم که برگشتند باز علی آقا آب نخورد و گفت به فلانی بدهید! همینجور به همه آب دادند و وقتی برگشتند به سمت علی، شهید شده بود.... آن وقت ما در موضوعات مادی و موضوعاتی که خیلی ارزشی ندارد چه رقابت هایی میکنیم... در موضوعاتی که حیات ما به آن بستگی ندارد و ناجی جان ما نیست... در چیزهایی که یه ذره ما را بالا میبرد ...از نظر رتبه یا درجه یا هر چیز دیگری... چه رقابت های می کنیم
♥️ #یاد_عزیزشان_با_صلوات ♥️
🦋*﷽*🦋
#حُبُّ_الشُّهدا_یَجْمَعُنا
راه شهید ، کلام شهید
شهید محمد حسین یوسف الهی همیشه میگفت: «من پدرم را خیلی دوست دارم، چون اسم حسین را برایم انتخاب کرده است.» اسم پدرش هم غلامحسین بود و میگفت: «من حسین پسر غلامحسین هستم.»
#یاد_عزیزش_با_صلوات
#شهیدانه 🕊
کاش میشد
عاشقانه❤️ فهمیـد
تا #عاشقانه پـرواز🕊 کرد
| شهـــ🕊ــدا |
دستی برای #عاشق_شدنمان
به سوی خـــ♥️ـــدا برداریـد ...
#شهدا_گاهی_نگاهی
#روزتون_ منور_به_نگاه_شهدا
🍃🌹🍃🌹
#دلنوشته
دلتنگمـ💔
دلتنگ یک نگاه آسمانیت #ای_شهید
دلتنگ وعده ی شفاعتت 🤲
#شهادت نوش جانت رفیق
امّـا!! گاه گاهـے بہ دل خستہ ما هم
نظــرے ...😔
#شهید_سجاد_طاهرنیا🕊
🌹🍃🌹🍃
بسم الله القاصم الجبارین
#دلنوشته دلتنگمـ💔 دلتنگ یک نگاه آسمانیت #ای_شهید دلتنگ وعده ی شفاعتت 🤲 #شهادت نوش جانت رفیق امّـا
0⃣5⃣2⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠 #شهادت_با_لب_تشنه
🔰به گوش من رسونده بودند که #سجاد لب تشنه در #تاسوعای حسینی شهید شده، موقعی که مجروح شده بود، داشت ازش #خون می رفت، درخواست آب کرد، ولی همرزمانش مانع🚫 شدند و بهش گفتند که اگه بهت #آب بدیم، تو سریع جون میدی و فعلا آب واسه جسمت خوب نیست، لذا بهش ندادند😞
🔰و سجاد لحظات بعد به #شهادت 🕊رسید. وقتی این موضوع رو شنیدم خیلی #غمگین شدم😔 همش به خودم می گفتم که پسرم لب #تشنه شهید شده و کاش بهش آب می دادند😭
🔰 #خواب دیدم که تو یک مکان بزرگی هستم و یک کوه در مقابل منه، سجاد من بالای کوه⛰ افتاده بود و منم داشتم می رفتم سمتش که بهش #آب💧بدم تا یه کم رفتم جلو دیدم که یک خانم چادری با عصا داره میره سمتش😭 #حضرت_زهرا (س) بود
🔰ایستادم و نگاه کردم دیدم سر سجاد رو گذاشت رو #دستانش و داره به سجاد آب میده.من خواستم برم پیشش ازش #تشکر کنم که یه وقت دیدم واسم دست تکون داد👋 که برگردم
🔰(منظورش این بود که بچه ات رو #سیراب کردم و نگران نباش و برگرد)
از وقتی که این #خواب رو دیدم، خیالم راحت شده که سجاد من #سیراب شده است..😔
راوی: مادر شهید
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_سجاد_طاهرنیا🌷
🍃🌹🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❖هر وقت که دستت از
همه جا کوتاه شد بگو:
وأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ
إِنَّ اللَّـهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ
کارم را به خدا میسپارم
خداوند بینای به بندگان است
#شهیدانه
زهرایی ها #شهید می شوند🌷
این را من نمیگویم
نگاه کن
#نگاهشان
👈حتے لبخندشان هم
عطر #یاس دارد...😍
رمز پرواز #یا_زهراست
شهدا را یاد کنید با ذکر #صلوات
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
پاترول سفیدی که همیشه واسطه خیر بود😊
همسر شهید مصطفی صدرزاده (سید ابراهیم):
یعنی خودش را واسطه میدید. واسطهای که باید کارش را کند، سختیها را تحمل کند و بداند که نتیجه دست خداست.☝️
بله. سختیهای زیادی را تحمل میکرد. ما یک ماشین پاترول سفید داشتیم و هر کس که این ماشین را میدید به ما خرده میگرفت که الان زمان پاترول نیست، بنزین زیاد مصرف می کند، خرج دارد و کلی مشکلات دیگر.🙁 وقتی این حرفها را شنید گفت که این پاترول توانسته چند نفر را که در جاده مانده بودند نجات دهد. 👌گفت ماشینی در جوی آب افتاده بود و او با این پاترول آن را بیرون کشیده است. ماشین یکی از همسایههایمان در مسیر شمال خراب شده بود. مصطفی با همین پاترول این ماشین را حدود 90 کیلومتر بکسل کرد تا بجای مطمئنی برسند. ✅
وقتی گفتم که چرا هنوز از این ماشین استفاده میکنی، گفت که میخواهد با این ماشین به بقیه کمک کند. گفت خدا این را به ما داده تا بتوانیم برای کمک به دیگران استفاده کنیم.💔😊
شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده🌹
15.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐 #دلدادگان_حرم 5⃣
💠شهید مدافع حرم #محمد_بلباسی
🔅شهادت ۹۵/۲/۱۷ خانطومان