eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
123.3هزار عکس
130.1هزار ویدیو
212 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸️‏«... و دوست عزیزم سردار قاآنی که با صبر و متانت مرا تحمل کردند.» این فراز پایانی وصیتنامه ‎ و تنها بخشی از آن بود که سردار قاآنی آن را در مصلی تهران قرائت نکرد. فرزندان خمینی اینگونه‌اند ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️😔 چـونـــ زلیخـــا حُســن یوسـفــــ💜 را بدیــد... دیــوانــه شــد... منــــ ندیده حُســن رویتــــــ آنـچـنـانـــ مجــنـــونــــــ❤️ شــدم... ♥️ ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮ 🌹🌹💔🌹🌹 ╰─*═ঈ♥️ঈ═*─╯
صبــح چشمانت موسیقی دل انگیزی است که ملودی هزاران عاشقی را در خود دارد... 💚ســردار دلهـا شش هفته از نبودنت گذشت 🌸🍃
: ●خدایا در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم گریستم، خندیدم خنداندم و گریاندم افتادم و بلند شدم کریم حبیب، به کَرَمت دل بسته ام..‌‌. 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️حتما ببینید... 🎥 قرائت وصیت‌نامه سپهبد قاسم سلیمانی توسط فرزندان ایشان
💞 همسر صبور 📝 روایتی از همراهی همسر مکرمه امام خامنه‌ای در سالیان مبارزه با رژیم ستم شاهی 🌙 دهم آبان ۱۳۴۹، اول ماه مبارک بود و او برای چهارمین بار زندانی شده بود. هر چند روزه‌داری برایش سخت بود،‌ اما به سراغ گرسنگی و تشنگی رفت. اذان مغرب روز اول از راه رسید و وقت افطار شد. هر چه منتظر ماند تا در سلولش باز شود و افطاری بدهند، خبری نشد. واقعیت آن است که در آن اردوگاه نظامی، حسابی برای رمضان باز نکرده بودند. ⭐️ نمازش را خواند. حالا که چیزی برای خوردن نبود، یادش را برد کنار سفره‌های افطار و به یاد فرنی «ماقوت» ‌افتاد که چه اندازه دوست داشت و همسرش آن را خوب می‌پخت؛‌ مثل غذاهای دیگر. احساس کرد رضایتش از دست‌پخت‌های همسر چقدر زیاد بوده و او نمی‌دانسته است. غلغل سماور را به یاد ‌آورد و چای دبش لب‌سوز دم افطار را. 🌙 نیم ساعتی از اذان گذشته بود که یک فنجان چای رسید؛ چندی بعد هم شام. آن سفره خانگی کجا و این غذای زندان کجا؟!اندکی بیش نتوانست بخورد. باقی را گذاشت برای سحر، تا به زور ناچاری و گرسنگی ِبیشتر، آن را بخورد. 🌺 بعد از ظهر روز دوم ماه مبارک رمضان بود که نگهبان خبر داد از بیرون چیزی برایت آورده‌اند. وقتی بسته را گرفت و باز کرد، سفره خیالش را در برابر دیدگان خود دید. روشن شد که خیال دیروز او در پرواز بر سر سفره افطار، تنها نبوده است. 🌸 خانم خجسته کار خودش را کرده بود. اسباب آماده‌باش چای نیز همان روز به دستش رسید. دیگر مجبور نبود دَم کرده گروهبان چای‌فروش را بنوشد. به اندازه معده رنجورش از سفره برداشت و بقیه را میان زندانیان تقسیم کرد. این کار،‌ روزهای بعد نیز تکرار شد.
ما عشــق شـهادتیم💚 و این باور ماستـ☝️ سربند *|حسـین‌ابن‌علی|* بر سر ماستـ❤️ یک جمله‌ی ما امید دشمن را برد😏 رهبر ماست😍 ❤️ 😌
✨تقدیر رهبر انقلاب از مـادران شهـدا 🌹رهبر معظم انقلاب: نظام اسلامی مردمی است،اما فقط خصوصیتش مردمی بودن نیست؛نظام ما نظام ایمانی و دینی است،مردم‌سالاری اسلامی است. اسلامی است که خانواده‌ها را در دوران دفاع مقدس وادار میکند که جوانهای خودشان،پاره‌های تن خودشان را برای جهاد فی‌سبیل‌اللّه بفرستند،بعد هم افتخار کنند. ‌ در کجای دنیا مادری سه فرزند،چهار فرزند رشید خودش را داده است و افتخار میکند و از هیچکس گلایه نمیکند؛ نیست،هیچ‌جا نیست. ‌ ما اوضاع و احوال کشورهای دیگر را خواندیم،شنیدیم،آنها هم جنگ‌هایی داشتند،آنها هم کشته‌هایی داشتند اما اصلاً قابل مقایسه نیست با آنچه که در اینجا گذشته است،این بخاطر ایمان است. ۱۳۹۸/۱۱/۱۶ ‌
🌹خاطره‌ای که گریه‌ی امام را درآورد ✍رهبر انقلاب؛ در یکی از شهرها که زمان ریاست جمهوری رفته بودم. بعد سخنرانی، میرفتم طرف ماشین که سوار بشوم، شنفتم که یک خانمی از پشت سر در وسط جمعیّت مرتّب صدا میزند و اسم بنده را می‌آورد. فهمیدم کار مهمّی دارد؛ ایستادم. گفتم بگذارید این خانم بیاید ببینم چه‌کار دارد که در این جمعیّت این‌جور داد میکشد. آمد جلو، گفت که آقا پسر من اسیر شده بود، شاید گفت تنها پسرم؛ چند روز پیش اطّلاع پیدا کردم که در اسارتگاه شده؛ به امام بگویید فدای سرتان؛ و اگر باز هم پسر داشته باشم، باز هم میفرستم. این پیغامی بود که یک مادر [شهید گفت‌]. ببینید این روحیّه را! من آمدم به امام این را عرض کردم، امام گریه‌اش گرفت؛ از شنیدن این سخن و این احساس، اشک به چشم امام آمد. این روحیّه‌ها برای چه کسی بود، برای چه بود؟ جز برای خدا یک چنین چیزهایی را انسان نمیتواند مشاهده کند که مادر دو شهید بچّه‌هایش را خودش ببرد داخل قبر بگذارد و گریه نکند! یا بخواهد از دوروبری‌هایش که گریه نکنند، بگوید من بچّه‌هایم را در راه خدا داده‌ام، خوشحال هم باشد؛ اینها آن آرمان است. ۹۵/۷/۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه خدا عاشقت بشه خوب تو رو خریداری می کنه ❤️شهیــــد محــــسن حججی نذرکرده بودیم اگه قسمتمون شد پای پدر ومادرمون راببوسیم واینچنین بود خاک شدن تا عزیز شدن روز مادر وروز زن برتمامی مادران وهمسران سرزمین مقدس اسلامیمان مبارک
پنج خطاب مهم شهید حاج قاسم سلیمانی در وصیت نامه خود به سیاسیون 1اول انها اعتقاد عملی به ولایت فقیه ... 2اعتقاد حقیقی به جمهوری اسلامی. .. 3به کارگیری افرار پاک دست و معتقد و خدمتگذار ملت... 4مقابله با فساد و دوری از فساد... 5در دوره حکومت و حاکمیت خود در هر مسئولیتی احترام به مردم و خدمت به آنان را عبادت بداند... پ؛ ن؛ ما هم باید چنین نماینده هایی را راهی مجلس کنیم
📞آخرین تماس... این‌ آخرین‌ مکالمه برجای مانده از فرماندهی است که از وسط میدان با علمای شیعه داشته است... قاسم، قاسم؛ علماء قاسم، قاسم، علماء قاسم جان بگوشیم... علماء صدامو میشنوین... سخنی کوتاه از یک سرباز ۴۰ ساله در میدان به علمای عظیم‌الشأن و مراجع گرانقدر که موجب روشنایی جامعه و سبب زدودن تاریکی‌ها هستند، خصوصاً مراجع عظام تقلید؛ صدامو دارید...؟ بله قاسم جان... سربازتان از یک برج دیده‌بانی، دید که اگر این نظام آسیب ببیند، دین و آنچه از ارزش‌های آن [که] شما در حوزه‌ها استخوان خُرد کرده‌اید و زحمت کشیده‌اید، از بین می‌رود. این دوره‌ها با همه دوره‌ها متفاوت است. این بار اگر مسلّط شدند، از اسلام چیزی باقی نمی‌ماند. راه صحیح، حمایت بدون هرگونه ملاحظه از انقلاب، جمهوری اسلامی و ولیّ‌فقیه است.....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اشک‌های سرلشکر جعفری هنگام قرائت وصیت‌نامه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
⭕️ اگر توانستید، با این متن اشک نریزید... بسیااار زیباست 👇 امروز، عجب روزی بود! همه غافلگیر شدیم. ما در خانه بودیم. پدر خواب بود، مادر در آشپزخانه مشغول پخت و پز، من و برادر کوچکم سر کنترل تلویزیون جر‌ّ و ‌بحث میکردیم! که ناگهان آن صدای عجیب و دلنشین در خانه پیچید، آیه ای از قرآن. به خیال اینکه شاید صدا از بیرون آمده، پنجره را باز کردم و دیدم که صدا در خیابان نیز به وضوح می آید. صدایت آشنا و پر‌رنج بود؛ پدرم بی درنگ از خواب پرید، مادرم با کفـگیر، به زمین تکیه داده بود، من و برادرم کنترل را به کناری پرت کردیم و سراپا گوش شدیم، اصلاً مجری تلویزیون و مهمانان آن هم از جای خود بلند شده بودند و با دهانی باز و چشمانی متعجب، آسمان را ور‌انداز می کردند. و تو خود را معرفی کردی: « ای اهل عالم! من بقیه‌الله و حجت و جانشین خداوند روی زمینم...» باورمان نمی‌شد.‌ آن‌جا بود که گل از گل‌مان شکفت و زیر لب سلام دادیم: «السلام علیک یا بقیه‌‌الله فی ارضه» بعد با طنین محمدی ات ما را خواستی: «...در حقّ ما از خدا بترسید و ما را خوار نسازید، یاری‌مان کنید که خداوند شما را یاری کند. امروز از هر مسلمانی یاری می طلبم» ..وصف نشدنی است. در پوست خود نمی گنجیدیم. پدرم همان پایین تخت به سجده شکر افتاد. مادرم سرش روی زانو بود و های های گریه میکرد و من و برادرم به خیابان دویدیم! خودت دیدی که کوچه و خیابان غلغله بود! مردم مثل مورچه هایی که خانه هایشان اسیر سیلاب شده بیرون میریختند، یکی دکمه پیراهنش را بین راه می‌بست، دیگری گِرِه روسری اش را میان کوچه محکم میکرد، عده ای زیر‌ بغل پیرزنی ناراحت را که پایه عصایش بخاطر عجله شکسته بود گرفته بودند و دیدی آن کودکی که به عشق تو کفشهای پدرش را با عجله پوشیده بود و هی می افتاد! مردمی که روزی از سلام کردن به یکدیگر اکراه داشتند، خندان به هم تبریک میگفتند. قنادی رایگان شیرینی پخش میکرد و دم گل‌فروشی سر خیابان، مردم صف بسته بودند برای خرید گل ولو یک شاخه برای تهنیت به گل نرگس! ماشینها بوق‌زنان و بانوان کِـل‌کشان و گلاب پاشان، پشت سر جمعیت عظیمی از جوانان به راه افتادند. جوانانی که دست می افشاندند و با شور میخواندند: «صلّ علی محمد *** حضرت مهدی آمد» خیلی از نگاه‌ها به ویترین یک تلویزیون‌ فروشی در آن سوی خیابان دوخته شده بود تا اولین تصویر جمال زیبایت، مخابره جهانی شود. نذر ۳۱۳ صلوات کردم مبادا اَجنبی چشم زخمت بزند. وقتی چهره دلربایت به قاب تلویزیون آمد، شیشه مغازه غرق بوسه شد. یکی بلندبلند صلوات میفرستاد، دیگری قسم می‌خورد که تو را قبلاً در محله‌شان دیده وخیلی‌ها اشک‌هایشان را با آستین پاک می‌کردند تا یک دل سیر تماشایت کنند. در این مدت که علائم پیش از ظهور یکی پس از دیگری نمایان می‌شد، دل شیعیانت مثل سیر‌و‌سرکه میجوشید اما کسی فکر نمیکرد به این زودی‌ها ببـیندت. راست گفت جدّت رسول خدا که فرمود:« مَثَلِ ظهور مهدی، مَثَلِ برپایی قیامت است. مهدی نمی آيد مگر ناگهاني " قسم میخورم این اثرِ دعای توست که تا کنون ما زیر عَلَمت مانده ایم." کاش زودتر برسی... "اللهم عجل لولیڪ الفرج"
⭕️ 🔹پس از سال‌ها جهادِ سخت، عاقبت نزدِ پروردگارِ یکتا روزی می‌‌خورند🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ماجرای درخواست حاج قاسم سلیمانی از بشار اسد برای مسلح شدن مردم سوریه برای مقابله با داعش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴هر که خاکِ تو نشد، عزت و جاهش ندهند! این خاکساری و خضوع نسبت به فوق‌العاده است مادر: کجایی؟ کجایی؟ کجایی؟ کربلایی؟ حاج قاسم: مادر من دستت رو می بوسم... مادر: بیایی، تو رو به ابوالفضل بیایی... حاج قاسم به سردار حسنی: دستش‌ رو ببوس حتما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۳۶۰ درجه داعش روایت مجاهدت مردی که اگر نبود، معلوم نبود سایه شوم داعش تا کجا گسترده شده بود. ببینید چه گوهری را از دست دادیم! بر باعث و بانیش لعنت!
44.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 عارف مسلح 🔻روایت زندگی شهید محمد هادی ذوالفقاری از شهدای مدافع حرم در عراق می باشد . شهید شهید مدافع حرم، روز بیست و ششم بهمن 93 در سامرا به فیض شهادت نائل آمد. محل خاکسپاری : نجف ، وادی السلام ، سمت هود و صالح بعد از سید علی قاضی
تا کور شود هرآنکه نتواند دید ....