📝 #شعر
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
قامت کمان کند که دو تا تیر آخرش
یکدم سپر شوند برای برادرش
خون عقاب در جگر شیرشان پر است
از نسل جعفرند و علی این دو لشکرش
این دو ز کودکی فقط آیینه دیدهاند
«آیینهای که آه نسازد مکدّرش»
واحیرتا که این دو جوانان زینباند
یا ایستاده تیغ دو سر در برابرش؟
با جان و دل، دو پاره جگر وقف میکند
یک پاره جای خویش و یکی جای همسرش
یک دست گرم اشک گرفتن ز چشمهاش
مشغول عطر و شانه زدن دست دیگرش
چون تکیهگاه اهل حرم بود و کوه صبر
چشمش گدازه ریخت ولی زیر معجرش
زینب به پیشواز شهیدان خود نرفت
تا که خدا نکرده مبادا برادرش...
زینب همان شکوه که ناموس غیرت است
زینب که در مدینه قُرُق بود معبرش
زینب همان که فاطمه از هر نظر شدهست
از بسکه رفته این همه این زن به مادرش
زینب همان که زینت بابای خویش بود
در کربلا شدند پسرهاش زیورش
گفتند عصر واقعه آزاد شد فرات
وقتی گذشته بود دگر آب از سرش
✍️ سیدحمیدرضابرقعی
#طرف_درست_تاریخ
#سازمان_هیأت_و_تشکل_های_دینی
@BeyragheHeyat
📸برپایی ایستگاه نقاشی و مقاومت قصه گویی در مورد کودکان غزه و شهدای کربلا
🔹هیئت حضرت زینب سلام علیها با همکاری خانه قرآنی ریحانه النبی زنجان ایستگاه نقاشی و مقاومت قصهگویی در مورد کودکان غزه و شهدای کربلا را برگزار کرد.
#طرف_درست_تاریخ
#سازمان_هیأت_و_تشکل_های_دینی
@BeyragheHeyat