🌹 ای شهیــد
از نگاهت خجالت میکشم
دعا کن ، که ما هم
از خستگی و غفلت خوابمان نَبَـرد
تا اسیر و برده شیطان نشویم
و از قافلۂ مهـدیِ فاطمه(س) جا نمانیم...
@Beyzai_ChanneL
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید مدافع حرم
#شهید مصطفی صدر زاده (سیدابراهیم)
#فدایی حسین (ع)
مدافعین حرم حضرت زینب (س)
😔😔😭😭😭بخدا نمی ارزه
@Beyzai_ChanneL
شهید محمودرضا بیضائی
🌸🍃🌸🍃🌸🍃 #خاطره #شهید_علی_محمد_طاهری @Beyzai_ChanneL
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#شهید_علی_محمد در سال ۱۳۴۶در شهرک بنوار ناظر از توابع اندیمشک چشم به جهان گشود
در تاریخ۱۱/۱۲/۱۳۶۵در عملیات غرور آفرین #کربلای۵ به درجه رفیع شهادت رسید🕊
🌹قبل از شهادتش عکس خود را بر میدارد و می گوید:اگر دست چپش را بیاندازیم خیلی بهتر است تا اینکه این دست بماند.و بعد هم دستش را قیچی می کند.وقتی به او گفته می شود:چرا این کار را می کنی؟؟می گوید:این دست باید بیافتد..
زمانی هم که به شهادت میرسد دست چپش افتاده بود😔😔
@Beyzai_ChanneL
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺پیشاپیش از خانواده شهدای غواص بابت انتشار این فیلم عذرخواهی میکنیم.
جدیدترین فیلم لو رفته از لحظه زنده به گورکردنِ سربازان وطن توسط افسران عراقی که این روزها برای عشق و حال به کشور ما میآیند!!!
@Beyzai_ChanneL
شهید محمودرضا بیضائی
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃 #قسمت_هشتاد_و_هفتم ✳من همه گونه انسان ديده ام.باافراد زيادي برخورد داشته ام. ا
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃
#قسمت_هشتاد_و_هشتم
💟از مؤسسه ي اسلام اصيل با هادي آشنا شدم. بعد از مدتي از مؤسسه بيرون آمد و بيشتر مشغول درس بود.
❇ما در ايام محرم در مسجد هندي نجف همديگر را مي ديديم. بعد ازمدتي بحران داعش پيش آمد. هادي را بيشتر از قبل مي ديدم.
🔗من در جريان نمايشگاه فرهنگي بااو همکاري داشتم. يک روز مي خواستم به منطقه ي عملياتي بروم که هادي راديدم. او اصرار داشت با من بيايد.
🌀همان روز هماهنگ کردم و با هادي حرکت کرديم.او خيلي آماده و خوشحال بود. انگار گمشده اش را پيدا کرده. در آنجا روي يک کاغذ نوشته بود: عاشق مبارزه با صهيونيستها هستم.
🔘 من هم از او عکس گرفتم و او براي دوستانش فرستاد.بعد از چند روز راهي شهر شيعه نشين (بلد)شديم. اين شهر محاصره شده بود و تنها يک راه مواصلتي داشت.
⭕اين مسير تحت اشراف تکتيراندازهاي داعش بود. هر کسي نمي توانست به راحتي وارد شهر بلد شود.
✳صبح به نيروهاي خط مقدم ملحق شديم. هادي با اينکه به عنوان تصويربردار آمده بود، اما يک سلاح در دست گرفت و مشغول شد.
🌟 چند تصوير معروف را آنجا از هادي گرفتيم.همانجا ديدم که هادي پيشاني بندهاي زيباي يا زهرا را بين رزمندگان
پخش مي کند.
🔳آن روز در تقسيم غذا بين رزمندگان کمک کرد. خيلي خوشحال و سر حال بود. ميگفت: جبه هي اينجا حال و هواي دفاع مقدس ما را دارد. اين بچه ها مثل بسيجي هاي خود ما هستند.
⚫هادي مدتي در منطقه ي عمليات بلد حضور داشت. در چندموردپيشروي و حمله ي رزمندگان حضور داشت و خاطرات خوبي را از خودش به يادگار
گذاشت.
⭕در آن ايام هميشه دوربين در دست داشت و مشغول فيلمبرداري و عکاسي
بود. يک روز من را ديد و گفت: آنجا را ببين.
🔗يک دکل مخابراتي هست که پرچم داعش بالاي آن نصب شده. بيا برويم و پرچم را پايين بکشيم.
⬅ادامه دارد....
📚برگرفته از کتاب پسرک فلافل فروش
️❣❤️❣❤️❣❤️
❣❤️❣❤️❣❤️
✍ ادامه دارد ...
@Beyzai_ChanneL
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🇮🇷
یك روز طلبهای نزد مدرس آمد و در نامهای نوشته بود: اجازه بفرمایید در وزارت معارف به عنوان معلم استخدام شوم. مدرس روی یك قطعه كاغذ نوشت:
آقای وزیر معارف! حامل نامه، یكی از دزدان و قصد همكاری با شما را دارد. گردنهای به وی واگذار كنید.
طلبه، نامه را گرفت و رفت. پس از چند لحظه خجالت زده بازگشت و گفت: آقا! چه بدی از من دیدهاید؟ اگر كسی به شما چیزی گفته، دروغ گفته است. مدرس جواب داد: اگر بگویم كه تو شخص فاضل و متدینی هستی، تو را راه نمیدهند. برو و نامه را ببر.
او مجدداً نامه را برد و فردای آن روز خدمت مدرس رسید و گفت: آقا! استخدام شدم و مدیریت یك مدرسه را هم به من دادهاند.
@Beyzai_ChanneL