eitaa logo
شهید محمودرضا بیضائی
281 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
18 فایل
شهید محمودرضا بیضائی ولادت زمینی: 1360/09/18 ولادت آسمانی: 1392/10/29 محل شهادت: قاسمیه جنوب شرقی دمشق. بر اثر اصابت ترکش. مزار شریف: تبریز گلزارشهدای وادی رحمت. بلوک۱۱ ردیف۶ شماره۱ ادمین: @Beyzai_mahmoud
مشاهده در ایتا
دانلود
سید محمود موسوی مجد منو یاد غلام شمر ملعون میندازه یقینا اگه ردشو بگیرن به افراد منافق و نفوذی اصلی میرسن... @Beyzai_ChanneL
‏بنظرم نسل سوخته نه دهه شصتی ها هستن و نه هفتادیا. دهه هشتادیایی نسل سوخته اند که همه داریم جزغاله شدنشون رو میبینیم ولی نه کاری میکنیم و نه میدونیم باید چکار کنیم. مصرف گل، فساد اینستاگرام، شبهات فضای مجازی و ... @Beyzai_ChanneL
شهید محمودرضا بیضائی
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_سی_و_یکم 💠 تمام تن و بدنم در هم شکست، وحشتزده چرخیدم و از آنچه دیدم سقف ا
✍️ 💠 چشمانم را بستم و با همین چشم بسته، بریده حیدر را می‌دیدم که دستم روی ضامن لرزید و فریاد عدنان پلکم را پاره کرد. خودش را روی زمین می‌کشید و با چشمانی که از عصبانیت آتش گرفته بود، داد و بیداد می‌کرد :«برو اون پشت! زود باش!» دوباره اسلحه را به سمتم گرفته بود، فرصت انفجار از دستم رفته و نمی‌فهمیدم چه شده که اینهمه وحشت کرده است. از شدت خونریزی جانش تمام شده و حتی نمی‌توانست چند قدم مانده خودش را به سمتم بکشد که با تهدیدِ اسلحه سرم فریاد زد :«برو پشت اون بشکه‌ها! نمی‌خوام تو رو با این بی‌پدرها تقسیم کنم!» 💠 قدم‌هایم قوت نداشت، دیوارهای سیمانی خانه هر لحظه از موج انفجار می‌لرزید، همهمه‌ای را از بیرون خانه می‌شنیدم و از حرف تقسیم غنائم می‌فهمیدم به خانه نزدیک می‌شوند و عدنان این دختر زیبای را تنها برای خود می‌خواهد. نارنجک را با هر دو دستم پنهان کرده بودم و عدنان امانم نمی‌داد که گلنگدن را کشید و نعره زد :«میری یا بزنم؟» و دیوار کنار سرم را با گلوله‌ای کوبید که از ترس خودم را روی زمین انداختم و او همچنان وحشیانه می‌کرد تا پنهان شوم. 💠 کنج اتاق چند بشکه خالی آب بود و باید فرار می‌کردم که بدن لرزانم را روی زمین می‌کشیدم تا پشت بشکه‌ها رسیدم و هنوز کامل مخفی نشده، صدای باز شدن در را شنیدم. ساکم هنوز کنار دیوار مانده و می‌ترسیدم از همان ساک به حضورم پی ببرند و اگر چنین می‌شد، فقط این نارنجک می‌توانست نجاتم دهد. 💠 با یک دست نارنجک و با دست دیگر دهانم را محکم گرفته بودم تا صدای نفس‌های را نشنوند و شنیدم عدنان ناله زد :«از دیشب که زخمی شدم خودم رو کشوندم اینجا تا شماها بیاید کمکم!» و صدایی غریبه می‌آمد که با زبانی مضطرب خبر داد :«دارن می‌رسن، باید عقب بکشیم!» انگار از حمله نیروهای مردمی وحشت کرده بودند که از میان بشکه‌ها نگاه کردم و دیدم دو نفر بالای سر عدنان ایستاده و یکی دستش بود. عدنان اسلحه‌اش را زمین گذاشته، به شلوار رفیقش چنگ انداخته و التماسش می‌کرد تا او را هم با خود ببرند. 💠 یعنی ارتش و نیروهای مردمی به‌قدری نزدیک بودند که دیگر عدنان از خیال من گذشته و فقط می‌خواست جان را نجات دهد؟ هنوز هول بریدن سر حیدر به حنجرم مانده و دیگر از این زندگی بریده بودم که تنها به بهای از خدا می‌خواستم نجاتم دهد. در دلم دامن (سلام‌الله‌علیها) را گرفته و با رؤیای رسیدن نیروهای مردمی همچنان از ترس می‌لرزیدم که دیدم یکی عدنان را با صورت به زمین کوبید و دیگری روی کمرش چمباته زد. 💠 عدنان مثل حیوانی زوزه می‌کشید، دست و پا می‌زد و من از ترس در حال جان کندن بودم که دیدم در یک لحظه سر عدنان را با خنجرش برید و از حجم خونی که پاشید، حالم زیر و رو شد. تمام تنم از ترس می‌تپید و بدنم طوری یخ کرده بود که انگار دیگر خونی در رگ‌هایم نبود. موی عدنان در چنگ هم‌پیاله‌اش مانده و نعش نحسش نقش زمین بود و دیگر کاری در این خانه نداشتند که رفتند و سر عدنان را هم با خودشان بردند. 💠 حالا در این اتاق سیمانی من با جنازه بی‌سر عدنان تنها بودم که چشمانم از وحشت خشک‌شان زده و حس می‌کردم بشکه‌ها از تکان‌های بدنم به لرزه افتاده‌اند. رگبار گلوله همچنان در گوشم بود و چشمم به عدنانی که دیگر به رفته و هنوز بوی تعفنش مشامم را می‌زد. جرأت نمی‌کردم از پشت این بشکه‌ها بیرون بیایم و دیگر وحشت عدنان به دلم نبود که از تصور بریدن سر حیدرم آتش گرفتم و ضجه‌ام سقف این سیاهچال را شکافت. 💠 دلم در آتش دلتنگی حیدر پَرپَر می‌زد و پس از هشتاد روز دیگر از چشمانم به جای اشک، خون می‌بارید. می‌دانستم این آتشِ نیروهای خودی بر سنگرهای داعش است و نمی‌ترسیدم این خانه را هم به نام داعش بکوبند و جانم را بگیرند که با داغ اینهمه عزیز دیگر برایم ارزش نداشت. موبایل خاموش شده، حساب ساعت و زمان از دستم رفته و تنها از گرمای هوا می‌فهمیدم نزدیک ظهر شده و می‌ترسیدم از جایم تکان بخورم مبادا دوباره اسیر داعشی شوم. 💠 پشت بشکه‌ها سرم را روی زانو گذاشته، خاطرات حیدر از خیالم رد می‌شد و عطش با اشکم فروکش نمی‌کرد که هر لحظه تشنه‌تر می‌شدم. شیشه آب و نان خشک در ساکم بود و این‌ها باید قسمت حیدرم می‌شد که در این تنگنای تشنگی و گرسنگی چیزی از گلویم پایین نمی‌رفت و فقط از درد دلتنگی زار می‌زدم... ✍️نویسنده: @Beyzai_ChanneL
🎥پخش قسمت سوم ملازمان حرم فصل سوم(همسران) شهید مدافع حرم شهید نوید صفری ❤️روايتي از عاشقانه هاي ناتمام با اجراي فضه سادات حسيني 📽 مجري طرح:شبكه اينترنتي نصر تي وي پنج شنبه 17:30 و 21:30- جمعه 12:30 و 17 و شنبه 7:30 شبكه افق سيما @Beyzai_ChanneL
24.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴🎥 |دوئل انقلابی‌های مجلس با تاجگردون در مراحل پایانی 📽گزارش ویدئویی جهان// دست رد شورای نگهبان به مطالبات انقلابیون!/ اصرار اکثریت مجلس بر عمل به وصیت امام راحل/ احتمال اخراج تاجگردون از مجلس قوت گرفت @Beyzai_ChanneL
🔴ماجرای رشوه آمریکایی‌ها به ناخداهای نفتکش‌های ایرانی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام: 🔹ما در داستان ارسال بنزین به ونزوئلا، برادری را با اقتصاد ترکیب کردیم. اینگونه نبود که فقط بنزین بدهیم و پولی هم نگرفته باشیم. ما قبل از رسیدن کشتی های مان به ونزوئلا ما به ازای آن را گرفته بودیم. 🔹آمریکایی‌ها آمدند به ناخداهای کشتی‌های ما پیشنهاد و وعده پول دادند تا مسیرشان را عوض کنند اما این پیشنهادها بی شرمانه از سوی عزیزان ما مورد پذیرش قرار نگرفته و کشتی‌ها به ونزوئلا رسید. 🔹کشتی‌های ما در وسط مسیر بودند که برخی در داخل کشور گفتند باید کشتی‌ها را برگردانیم زیرا احتمال جنگ وجود داشت اما مدیریت تحول خواه بچه‌های سپاه را بالا سر ناوهای آمریکایی‌ها فرستاد تا بدانند دست ما بسته نیست. @Beyzai_ChanneL
قالیباف: می‌توان در یک برنامه ۵ ساله مشکلات را سر و سامان داد رئیس مجلس در جلسه شورای نگهبان: 🔹نباید از این نکته غافل بود که مردم از عملکرد بعضی مسئولان ناراضی هستند. 🔹وظیفه مجلس، اجرایی نیست، اما اگر در بعد نظارت و تقنین درست عمل کند اتفاقات مبارکی می‌افتد. 🔹ما در خیلی از حوزه‌ها نیاز به قانون جدید نداریم بلکه باید قانون به درستی اجرا شود. 🔹مجلس در حوزه تقنین دارای ایراداتی است و باید تحول را از درون خود مجلس شروع کنیم. 🔹فرایند قانونگذاری اشکال جدی دارد که باید اصلاح شود. 🔹با همه تجربیاتی که دارم معتقدم مشکلات را می‌توان در یک برنامه ۵ ساله البته با اصلاح مدیریت سروسامان داد. @Beyzai_ChanneL
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید|ضربه فنی اکبر طبری توسط یک طلبه! 🔻شاه مهره فساد قوه قضائیه: عالم رفاقته دیگه! هشت میلیارد که خوبه، همه‌ی لواسان رو هم می‌گفتم به نامم می‌زد! 🔻طلبه ی قهرمان، رسول قهرمانی: شما محبوب دلهای متهمان اقتصادی هستید... @Beyzai_ChanneL
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨این هم از تدبیر دولت برای تنظیم جمعیت کشور ! 🔻علی رغم هشدارهای بسیار جدی کارشناسان برای کاهش زاد و ولد و بحران جمعیتی در 10 - 20 سال آینده، آقای روحانی زاد و ولد را واویلا می‌داند.!!!😳 @Beyzai_ChanneL
🔴 ابهام بزرگ در سهام عدالت ... دولت نهم ، در زمان واگذاری سهام عدالت ، اعلام کرد که این یک میلیون تومان به نام افراد صادر می شود و طی چندسال ، از سود این سهام ، هزینه اولیه جبران می شود و بعد از آن صاحبان سهام امکان خرید و فروش خواهند داشت. اما دولت تدبیر و امید در اقدامی خارق العاده اعلام کرد که طی ده سال فقط ۵۰۰ هزارتومان از قیمت اولیه سربه سر شده و مردم باید ۵۰۰ هزار تومان دیگر پرداخت کنند تا صاحب تمام سهام شوند!!! یعنی سهام یک میلیونی طی ده سال فقط ۵۰۰ هزار تومان سود داشته است؟! این در حالی است که در حال حاضر سهام یک میلیون تومانی حدود ۱۸میلیون تومان در بورس ارزش دارد!!! چگونه این ادعای عجیب دولت را باور کنیم ؟ آیا نمایندگان مجلس جدید این موضوع را از دولت مطالبه خواهند کرد؟ آیا قوه قضائیه این حجم عظیم از ابهام مالی را پیگیری خواهد نمود؟ صحبت بر سر یکی دو ریال نیست. صحبت از ده ها و یا صدها هزار میلیارد تومان پول سهام عدالت مردم است ..‌. @Beyzai_ChanneL
🔴موسوی مجدهای عرصه فضای مجازی و اقتصادی و فرهنگی درون نظام را هم دریابید ‏کاش گزیده ای از دادگاه ‎ را بصورت عمومی پخش می‌کردند پیش از اعدامش و اعدام را در ملاعام انجام میدادند ... از این موسوی مجد ها شخصا سراغ دارم که با همین ظاهر مشغول خدمت به دشمن هستند! جرم همه هم یکی است، افشای هویت اشخاص و ماموریت های حساس نظام "هوش سفید" @Beyzai_ChanneL
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا