eitaa logo
شهید محمودرضا بیضائی
281 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
18 فایل
شهید محمودرضا بیضائی ولادت زمینی: 1360/09/18 ولادت آسمانی: 1392/10/29 محل شهادت: قاسمیه جنوب شرقی دمشق. بر اثر اصابت ترکش. مزار شریف: تبریز گلزارشهدای وادی رحمت. بلوک۱۱ ردیف۶ شماره۱ ادمین: @Beyzai_mahmoud
مشاهده در ایتا
دانلود
وجود امام حسن(ع) به قدری برای حکومت معاویه خطرناک بود که حتی تابوت جنازه ایشون رو تیر بارون کردن! @Beyzai_ChanneL
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 🎤 حوزه ی کار برای امام زمان منت نداره❗️ 📣 رفتی سخنرانی کردی برای امام زمان اذیتت کردن داد و بیداد نکنیا،حواست باشه. 💠 ونريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض ونجعلهم ايمه ونجعلهم الوارثين💠 ☝🏻 تازه خدا منتم رو سرت میذاره برای امام زمان کار بکنی. نه، ظاهرا توجیح نیستی... من هی میگم امام زمان نمیدونی من چی میگم...❗ ببین عزیز من فقط 3 تا روایت از 3 تا امام میگم؛ ☀ 1. امام صادق(ع): ای کاش من حجت را درک میکردم تا تمام مدت عمرم خدمتش کنم. ☀ 2. امام رضا(ع) در قنوت: سید من و مولای من ای که دوری تو خواب را از چشمان من ربوده است. ☀ 3.آقا امام هادی(ع) در حالت جان دادن: امام حسن عسکری بالای سرشون بوده میدونی چی وصیت میکنه به امام حسن عسکری بغض کرده بوده اشکش یهو سرازیر میشه امام هادی میگه سلام مرا به بچه ام برسون یعنی نوه ام بگو بابا بزرگت خیلی دوست داشت چهره ی چون ماه تو رو ببینه. ✅ امام زمان یعنی این... 💫میگه منت سرت میذارم برای امام زمان کار کنی بیچاره💫 🌎 تو دنیا هفت میلیارد جمعیت درگیر شکم و زیر شکم هستن من منت سر تو میذارم که تو جمعه صبح پاشی بیای دعای ندبه بخونی،تو صبحت دعای عهد بخونی...چند درصد جمعیت کره ی زمین این کارن،منت سرت گذاشتم غر هم میزنی؟❗ ☀ آقا امیرالمومنین پای امام زمان خودش آقا رسول الله، وایساد یا نه؟! 90 تا زخم برداشت.😢 حضرت زهرا میگن مرهم که میذاشت روی زخم امیرالمومنین خیلی اوضاع عجیب غریبی داشته،میگن حضرت امیر و پیچیدن روی پارچه ی مرهمی یعنی انقدر زخم داشت. حضرت زهرا گفت:جبران میکنم،پای امام زمانت خوشگل وایسادی.💐 و زمانی که حضرت زهرا عبای امیرالمومنين چسبیده بود داشتن میبردن،دقت کن وقتی چسبید به این عبا،رک بگم هرچی زدن عبا پاره شد گرفتی چی شد!.او ول نکرد 😰 🌱بعد وقتی داشتن میبردن بلند شد گفت: (یا علی خَیرُک خَیری و شَرُّک خیری) اینا نمیفهمن تو که شر نداری همه چیزت خیره.🌱 💔آقا امیرالمومنین وقتی داشت غسل میداد بی بی حضرت زهرا را تازه متوجه زخم ها شد بعد گریه اش گرفت گفت: من همه ی دردم اینه منه علی دردمو به این میگفتم اما او دردشو حتی به من هم نگفت💔 چرا❓❓❓ ☝🏻چون واسه امام زمان کاری نکردیم. 👌🏻حضرت زهرا نگاهش این بود. حالا زشته یه بازویی و یه سقط جنینی... اینها برای امام زمان چیزی نیستش! 🎤 ♡اللهم عجل لولیک الفرج♡ 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 @Beyzai_ChanneL
شهید محمودرضا بیضائی
نورخدا به خدا پیوست 💠شهید زنده لرستانی سید نورخدا موسوی پس از ۱۱ سال تحمل رنج و سختی مجروحیت در شب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه مجروح شدن شهید سیدنورخدا موسوی تکاور نیروی انتظامی و فرمانده یگان تکاوری زاهدان، در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۳۸۷ هنگام درگیری با گروه جندالله به رهبری عبدالمالک ریگی @Beyzai_ChanneL
امشب حَضرت زَهرا(س) سَرِ پدر رو بِه زانو گرفته... گریه میکُنه ، پدر دلش رو آروم میکنه.. میگن غصه نخور فاطمه جان... اولین نفر بعد از مَن تو به من مُلحق میشی دُخترم... شدت گریه ی حَضرت زهرا بلند میشه... میگن دخترم دیگه چرا گریه میکنی؟ میگه بابا ..حالا برا مظلومیت و غُربتِ علی(ع) گریه میکنم @Beyzai_ChanneL
ساعات بعد از داغ پیغمبر شروع شد با رفتنش صد قصه دیگر شروع شد در وقت دفن مصطفی، تنها علی بود ایام سخت غربت حیدر شروع شد😭 @Beyzai_ChanneL
تا دیروز روحانی و ظریف میگفتن تحریما باید بره تا اوضاع خوب شه و فلان بهمان! حالا میگن تحریمها اصلا اثری نداره! مثل آفتاب پرست موضع سیاسی عوض میکنن تا موندنشون در قدرت توجیه بشه! وقاحت یعنی همین! *🍁Arman🎗 @Beyzai_ChanneL
خبـــــرفــــ📢📢ـوری 💢شهادت افسر پلیس در اصفهان . 🔹ستوان دوم در جریان درگیری با اشراری که قصد آزادسازی متهمی را داشتند به درجه رفیع شهادت نائل شد @Beyzai_ChanneL
شهید محمودرضا بیضائی
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃 #قسمت_پنجاه_و_ششم ✳رفته رفته به سراغ آثار بزرگان عرفان رفت. 📕با مطالعه ي آثا
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃 🌟هادي يك انسان بسيار عادي بود. مثل بقيه تنها تفاوت او عمل دقيق به دستورات دين بود. ✳براي همين در مسير خودسازي و عرفان قرار گرفت. 🔶اما مسير عرفاني زندگي او در نجف به چند بخش تقسيم مي شود. 🔗مانند آنچه كه بزرگان فلسفه و عرفان گفته اند، مسير من الخلق الي الحق و ... به خوبي طي نمود. 🔆هادي زماني كه در نجف در محضر بزرگان تحصيل مي كرد، نيمي از روز را مشغول تحصيل و بقيه را مشغول كار بود. ⚫در ابتدا براي انجام كار حقوق مي گرفت، اما بعدها كارش را فقط براي رضاي خدا انجام مي داد. ❇شهريه نمي گرفت براي كاري كه انجام مي داد مزد نمي گرفت. حتي اگر كسي مي خواست به او مزد بدهدناراحت مي شد. 📌منزل بسياري از طلبه ها و برخي مساجد نجف را لوله كشي كرد اما مزد نگرفت! 🔲توكل و اعتماد عجيبي به خدا داشت. ✴يك بار به هادي گفتم: تو كه شهريه نمي گيري براي كار هم پول نمي گيري پس هزينه هاي خودت را چطور تأمين ميكني؟ 📚برگرفته از کتاب شهید هادی ذوالفقاری ️❣❤️❣❤️❣❤️ ❣❤️❣❤️❣❤️ ✍ ادامه دارد ... @Beyzai_ChanneL 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امروز سالروز شهادت #شهید_محمدحسین_محمدخانی است ... و چه زیبا مصادف شده است با شهادت ارباب غریبش امام حسن مجتبی (ع) و رحلت نبی مکرم اسلام(ص) ... @Beyzai_ChanneL
شهید محمودرضا بیضائی
امروز سالروز شهادت #شهید_محمدحسین_محمدخانی است ... و چه زیبا مصادف شده است با شهادت ارباب غریبش امام
به مناسبت سالروز شهادت د‌لـداده‌ ی اربـاب بـود درِ تابـوت را بـاز ڪردند ایـن آخـرین فرصـت بـود ... بـدن را برداشتنـد تا بگـذارند داخـل قبـر؛ بدنـم بی‌حـس شـده ‌بـود ، زانـو زدم ڪنار قبـر دو سـه تا ڪار دیگر مانـده‌ بـود . بایـد وصیـت‌های محمـدحسیـن را مـو بہ مـو انجـام می‌دادم. پیـراهـن مشڪی اش را از تـوی ڪیـف درآوردم. همـان که محـرم ها می ‌پوشیـد. یڪ چفیـه مشـکی هم بـود ، صـدایـم می‌لرزیـد . بہ آن آقـا گـفتـم ڪہ ایـن لبـاس و ایـن چـفیـه را قشنـگ بڪشد روی بدنـش ، خـدا خیـرش بـدهد توی آن قیـامت ؛ پیراهـن را با وسـواس ڪشیـد روی تنـش و چـفیـه را انـداخـت دور گردنـش ... جـز زیبـایی چیـزی نبـود بـرای دیـدن و خـواستـن ! بہ آن آقـا گفتـم:« می‌خواسـت بـراش سینـه بزنـم ؛ شـما می‌تونید؟ یا بیـاید بالا ، خـودم بـرم بـراش سینـه بـزنم » بغضـش ترڪید. دسـت و پایـش را گـم کـرد . نمی‌توانست حـرف بـزند چـند دفعـه زد رو سینـه محـمـدحسـیـن. بهـش گفتـم:« نوحـه هـم بخونیـد.» برگـشت نگاهـم کـرد. صورتـش خیـس خیـس بـود. نمی‌دانم اشـک بـود یـاآب باران. پرسیـد:« چی بخونـم؟» گفتـم :« هرچـی به زبونتـون اومد. » گفـت:«خودت بگـو » نفسـم بالا نمی‌آمد .... انگار یڪی چنـگ انداختـه‌ بود و گلـویم را فـشار می‌داد ، خیلی زور زدم تا نفـس عمیـق بکـشم گفتــم : از حـرم تـا قـتلگـاه زینـب صـدا می‌زد حسـیـن دسـت و پـا می‌زد حسـیـن ؛ زینـب صـدا می‌زد حسـیـن ... سینـه می‌زد برای محمـدحسیـن شانـه هایـش تکـان می‌خورد ... برگـشت با اشـاره بہ مـن فهمـاند همـه را انجـام دادم ؛ خـیالـم راحـت شـد ... پیـشِ پـای اربـاب تـازه سینـه زده‌ بـود ... @Beyzai_ChanneL