🕌دعای کمیل
سید بن طاووس ره در کتاب اقبال الاعمال از کمیل بن زیاد نقل می کند:
«روزی با مولای خود، امام علی علیه السلام در مسجد بصره نشسته بودم و جمعی از اصحاب حضرت هم حضور داشتند.
از حضرت سؤال شد که معنای این آیه که خدا میفرماید: «فِیهَا یفْرَقُ کلُّ أَمْرٍ حَکیمٍ» چیست؟
حضرت فرمودند: آن شب نیمه شعبان است. سوگند به کسی که جان علی در دست قدرت اوست هیچ بندهای نیست جز اینکه تمام آنچه بر او از نیکی و بدی میگذرد، در شب نیمه شعبان برایش تقسیم میشود تا آخرسال او. هر بندهای که آن شب را به #عبادت احیا کند و دعای حضرت خضر را بخواند، دعای او مستجاب میشود.»
کمیل میگوید: «وقتی که حضرت به منزل خود رفتند، وقت شب به خدمت آن بزرگوار رسیدم.
حضرت فرمودند برای چه کاری آمدی؟
عرض کردم به طلب دعای خضر آمدهام. امیرالمومنین فرمود:ای کمیل، اگر این دعا را حفظ کردی هر شب جمعه یا در هر ماه و یا سالی یکبار و یا لااقل در تمام عمر یک مرتبه بخوان تا امور تو #کفایت شود.
خداوند تو را یاری میکند، روزی تو زیاد میشود و البته از مغفرت هم محروم نخواهی شد.
ای کمیل، مدتی که تو با ما مصاحب هستی، موجب شده که تو را به چنین نعمت و کرامتی سرافراز گردانم.
ای کمیل بنویس: اللهم انی اسئلک برحمتک...»
🔸اقبال الاعمال
✍🏻ارتباط با ادمین کانال #داستانهای_آموزنده
#شبنشینی_با_مقام_معظم_رهبری
رهبر انقلاب (۲۳ دی) در ابتدای درس خارج خود، روایت «انتظار الفرج عبادة» را تفسیر کردند.
ایشان فرمودند: #انتظار فرج فقط انتظار فرج به معنای ظهور حضرت ولیعصر عجل الله فرجه نیست، (منظور) مطلقِ فرج است.
نفسِ اینکه انسان انتظار فرج داشته باشد، یعنی اگر در یک #شدتی قرار دارد، انتظار داشته باشد که آن شدت برطرف بشود.
این یعنی چه؟ یعنی اینکه شما هرگز در هیچ شرایطی نباید نااُمید بشوید، در هیچ شرایط شما #امید را از دست ندهید.
فرض کنید انسان در یک تونلی گیر افتاده که مدخل تونل را مثلاً یک سنگی بسته، انتهای تونل هم بسته است، در یک چنین وضعی هم انتظار فرج داشته باشید.
یعنی خدای متعال ممکن است یک #تفضلی بکند، فرض کنید گوشه ای از سقف بریزد راهی باز بشود انسان بیرون برود.
در #هیچ شرایطی انسان نباید احساس بُن بست بکند بلکه بایستی همیشه انتظار فرج داشته باشید.
در مورد این انتظار فرج میفرمایند: #عبادت است.
#سلامتی_فرمانده_صلوات
🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻 📚 *نفرین مادرِ عابد بنی اسرائیل*
#امام_باقر علیه السلام فرمودند :
« كَانَ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ عَابِدٌ يُقَالُ لَهُ جُرَيْحٌ وَ كَانَ يَتَعَبَّدُ فِي صَوْمَعَةٍ ...
در میان #بنی_اسرائیل ، عابدی به نام #جریح زندگی می کرد که همواره در صومعه به #عبادت می پرداخت . »
روزی مادرش نزد وی آمد و او را صدا زد ، اما جریح چون مشغول نماز بود ، پاسخ مادرش را نداد .
#مادر به خانه اش بازگشت و بار دیگر ، پس از ساعتی به صومعه آمد و او را صدا زد ؛ اما باز جریح به مادر اعتنا نکرد .
وقتی برای بار سوم مادر آمد و از او جوابی نشنید ، _ با ناراحتی _ برگشت و می گفت :
ای خدای بنی اسرائیل ! او را خوار و ذلیل کن .
فردای همان روز ، زن بدکارهای که حامله بود ، نزد جریح آمد و همان جا در کنار دیوار صومعه بچه ای به دنیا آورد و نزد جریح گذاشت و ادعا کرد که آن بچه ، فرزند این عابد است .
این موضوع همه جا پخش شد و سر زبانها افتاد ، به طوری که مردم به یکدیگر می گفتند:
کسی که مردم را از #زنا نهی می کرد و سرزنش می نمود ، اکنون خودش به آن مبتلا شده است.
ماجرا را برای حاکم وقت تعریف کردند و او فرمان #اعدام جریح عابد را صادر کرد .
در این هنگام مادرش آمد . وقتی فرزندش را آنگونه در حالت رسوایی دید ، از شدت ناراحتی به صورت خود سیلی می زد .
جریح رو به مادر کرد و گفت : مادرم ! ساکت باش! #نفرین تو مرا به اینجا رسانده است ، وگرنه من بیگناه هستم .
وقتی مردم این سخن جریح را شنیدند به او گفتند : ما از تو نمیپذیریم مگر اینکه ثابت کنی.
عابد گفت : طفلی را که به من نسبت می دهند ، پیش من بیاورید.
طفل را آوردند . جریح از طفل چند روزه سؤال کرد پدرت کیست؟
_ در حالی که همه متعجب بودند _ طفل گفت: پدرم، فلان چوپان از فلان خاندان است.
به این ترتیب _ پس از رضایت مادر ، خداوند آبروی از دست رفتۀ عابد را باز گرداند _ و #تهمتی که مردم به او می زدند ، برطرف شد.
بعد از این ماجرا ، جریح قسم خورد که هیچگاه از مادر خود جدا نشود و همواره در خدمت او باشد .
🗂منبع :
بحارالأنوار ، ج 71 ، ص 75
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺