حتما میدانید چیکده اخلاق اسلامی، تقوی است
تا آنجا که فسلفه بسیاری از عبادات من جمله روزه ماه رمضان را تقوی معرفی کرده اند: لعلکم تتقون
من دنبال این بودم که ببینم کدام بی تقوایی منجر به خروج از دایره ایمان و اسلام می شود چون بالاخره انسان دچار بی تقوایی می شود، مثلا نماز نمیخواند، روزه نمیگرید، غیبت میکند، دروغ می گوید و...
تا اینکه به یک آیه برخورد کردم
آیه این بود:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْاللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ (103 آل عمران)
ای کسانی که ایمان آورده اید، آنچنان که شایسته تقوی و ترس از خداست از او بترسید و تقوی پیشه کنید که در این حالت نمی میرید مگر اینکه مسلمان باشید (یعنی اگر حق تقوی را رعایت نکنید مسلمان نخواهید مرد)
برایم جالب بود این حق تقوا چیست!؟
تا اینکه به آیات قبل و بعد این آیه مراجعه کردم
دیدم این آیه در دل آیاتی است که اشاره به یک جریان نفوذی در بین مردم مدینه دارد جریانی از اهل کتاب که سعی میکند در بین مسلمین نفوذ کرده آنها را از مسیر تبعیت از قرآن و حاکم سیاسی جامعه یعنی رسول الله که عزم جنگ با مشرکین دارند را منحرف کند و سد سبیل کند
این آیات اشاره به جریان نفوذی قبل از جنگ احد دارد
ملاحظه کنید:
قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللّهِ وَاللّهُ شَهِيدٌ عَلَى مَا تَعْمَلُونَ (99 آل عمران)
بگو: ای اهل کتاب، چرا آیات خدا را انکار می کنید؟ خدا ناظر بر اعمال شماست.
قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَهَا عِوَجًا وَأَنتُمْ شُهَدَاء وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ100
بعد خطاب به پیامبر میفرماید: بگو: ای اهل کتاب به چه سبب آنها را که ایمان آورده اند از راه خدا باز می دارید و می خواهید که به راه کج روند؟ و شما خود به زشتی کار خویش آگاهید و خدا نیز از آنچه می کنید، غافل نیست.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوَاْ إِن تُطِيعُواْ فَرِيقًا مِّنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ يَرُدُّوكُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ كَافِرِينَ 101
بعد خداوند مومنین را مورد خطاب قرار میدهند: ای کسانی که ایمان آورده اید، اگر از گروهی از اهل کتاب اطاعت کنید. شما را از ایمانتان به کفر باز می گردانند. (تاکید مجدد بر اینکه تبعیت از جریان نفوذی منجر به کفر خواهد شد.)
وَكَيْفَ تَكْفُرُونَ وَأَنتُمْ تُتْلَى عَلَيْكُمْ آيَاتُ اللّهِ وَفِيكُمْ رَسُولُهُ وَمَن يَعْتَصِم بِاللّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ 102
و بعد در مقام استفهام انکاری به مومنین میفرماید: چگونه کافر می شوید در حالی که آیات خدا را بر شما می خوانند و رسول او در میان شماست؟ و هر که به خدا تمسک جوید به راه راست هدایت شده است.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْاللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ 103
و بعد از آن میرسیم به آیه مورد بحث: ای کسانی که ایمان آورده اید، آنچنان که شایسته تقوی و ترس از خداست از او بترسید و تقوی پیشه کنید که در این حالت نمی میرید مگر اینکه مسلمان باشید (یعنی اگر حق تقوی را رعایت نکنید مسلمان نخواهید مرد)
وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ 104
همگان دست در ریسمان خدا زنید و پراکنده مشوید و از نعمتی که خدا بر شما ارزانی داشته است، یاد کنید. آن هنگام که دشمن یکدیگر بودید و او دلهایتان را به هم مهربان ساخت و به لطف او برادر شدید و بر لبه پرتگاهی از آتش بودید، خدا شما را از آن برهانید خدا آیات خود را برای شما این چنین بیان می کند، شاید هدایت یابید.
ملاحظه میکنید که بالاترین تقوی، تقوای سیاسی است
بالاترین بی اخلاقی، بی اخلاقی سیاسی در عدم تبعیت از قرآن و رسول الهی است که قصد جهاد علیه دشمن و پیشبرد اهداف اسلامی را دارند!
دین همه اش سیاسی است
فلسفه، فقه و عرفانی که منجر به قیام و انقلاب علیه طواغیت بر روی زمین نشود هیچ نسبتی با اسلام برآمده از متن قرآن و سیره اهل بیت ع ندارد!
غده سرطانی که مثل سگ هار شده است!
چند وقت قبل خدمت یکی از عزیزان بودم
ماجرایی را برایم تعریف کرد، عجیب!
می گفت پدرم دچار یک غده سرطانی شد
وقت گرفتم و بردم خدمت یک متخصص،
بعد از معاینات، آن متخصص جمله بسیار جالبی بر زبان جاری کرد و گفت:
این غده سرطانی به نحوی است که اگر رهایش کنید آرام آرام مریض را از کار می اندازد و بدنش را دچار ناامنی شدید میکند
اما اگر به سراغش بریم در ابتدا مثل سگ هار عمل میکند و مریض را دچار اذیت های مختلفی میکند اما در نهایت به خاطر این رفلکس شدید و البته به خاطر مقاومت بدن مریض و مراقبت ها و درمان ما، این غده نابود میشود و مریض سلامت و امنیت بدنی کاملی حاصل میکند!
بسیار برایم جالب بود
برادرانم
تعبیر امام بزرگوار یعنی غده سرطانی بهترین تعبیری است که ماهیت این رژیم دژخیم که هدفش ایجاد ناامنی در جهان اسلام و نابودی جهان اسلام هست را، توضیح میدهد
و بعد از نزدیک شدن ما به این غده سرطانی و تشکیل گروه های مقاومت و تقویت موشکهایمان، و مستاصل و هار شدن این غده، تعبیر سگ هار از سوی رهبری عزیز بهترین تعبیر برای بیان وضعیت اسراییل غاصب است!
با سگ هار باید به مانند خودش رفتار کرد!
به گونه ای که غده نابود شود و به همان جای اولی که بود برگردد
پیشنهاد میکنم تاریخ هفتاد ساله اخیر رامطالعه نمایید تا متوجه شوید که این غده سرطانی مهمترین کارش ایجاد ناامنی است تا من و شما به فکر توسعه و پیشرفت و تمدن سازی نباشیم و عقب بمانیم
و وقتی با یک غده سرطانی بدخیم و هار مواجه شدیم باید اصل آنرا نابود کنیم نه اینکه اصلش را بپذیریم و روی تعداد کلاهک های هسته ای آن مانور بدیم!
این مطلب را مدتها قبل در کانال تلگرامیم نوشتم
و امروز بار دیگر رهبری عزیز به آن اشاره فرمودند.
♦️ترسیم وضعیت این روز های جبهه سعودی_صهیونیستی
بر خلاف برخی از دوستان من ترامپ و نتانیاهو و بن سلمان را افراد باهوش و حیله گری میدانم، اما مکر و حیله آنها در برابر مکر الهی هیچ است.
یعنی آنها باهوشند اما حماقتشان آنجاست که فکر میکنند می توانند در برابر مکر الهی و ولی الهی پیروز شوند!
نمیدانم تا به حال دیده اید وقتی یک تیم که دارای مربی و بازیکنان باهوشی است اما در مقابل یک مربی و بازیکنان باهوش تر اسیر می شود و مثلا یک یا دو گل عقب میافتد، چه کار میکند؟!
بازی هم بازی حذفی است
اینجا در دقایق پایانی آن مربی باهوش تقریبا همه چیز را از دست رفته می بیند و رفتارهای ریسکی و بعضا احمقانه ای انجام میدهد
مثلا از دفاع کم میکند و به مهاجمان می افزاید یا یک مدافع را در نوک حمله قرار میدهد و به سایرین میگوید فقط بلند ارسال کنید برای او
کار به جایی میرسد که در آخرین دقایق حتی دروازه بان هم جلو می آید تا بلکه از شکست فرار کنند
اما نه تنها نمی توانند گل بزنند بلکه چند گل هم از آن تیم باهوش تر می خورند و در پایان شکست شان بسیار فجیع است!
این دقیقا وضعیت جبهه سعودی_صهیونیستی است!
در این یکی دو ماهه رفتارهایی کاملا انتحاری و احمقانه داشته اند اما مدام از جبهه مقاومت گل خورده اند!
اگر تلاش های زیاد و انتحاری دشمن بیشتر شده و هر از چندی با یک شوآف و رفتار انتحاری خودی نشان میدهند بدانید بدجور مستاصل شده اند
یک روز داعش
یک روز استقلال کردستان
یک روز گروگان گرفتن حریری
یک روز خریدن علی عبد الله صالح
یک روز شوآف نتانیاهو
یک روز خروج ترامپ
و...
بدانید بدجور خورده اند!
و به دقایق پایانی این بازی نزدیک میشویم
♦️به اندازه دشمن امید و پشتکار داشته باشیم
در نیمه دوم ماه مبارک توفیق داشتم تا در جلسات متعددی خدمت عزیزان باشم. چندین مسجد سخنرانی کردم، چندین گعده دوستانه با جوانان داشتم، نشست های مختلفی با برخی از مسئولین داشتم، افتخار داشتم نماز عید را در یکی از بخش های حوالی شهر کرمان اقامه کنم، دیدارهای زیادی با مردم عادی داشتم و سایر موارد
چیزی که توجهم را جلب نمود و بسیار تاسف خوردم، پمپاژ حس ناامیدی از سوی برخی در بین این عزیزان بود، تا جاییکه وقتی حقیر برایشان صحبت میکردم و فضا را آنگونه که هست تبیین می نمودم و از مسیری که طی کرده ایم و مباحث کلان و راهبردی و سیری که باید طی کنیم میگفتم، خیلی فضا تلطیف می شد. تا آنجا که برخی می گفتند چرا این حرفها خوب گفته نمی شود و فقط رهبری عزیز امیدوارانه صحبت می کنند!
البته از «وادادگانِ منافقِ غرب پرست» توقعی نیست که پمپاژ ناامیدی کنند، اما...
اما از دوستان عزیز انقلابی بسیار بعید است، آقایان، به والله انقلابی گری میانه ای با ناامید کردن مردم ندارد، این انقلابی گری نیست، این جناح بازی و حب و بغض شخصی و جناحی نسبت به یک جناح و مسئول است!
عزیزانم حقیر نه کبکی هستم که سرش را در برف کرده، نه مواجب بگیر کسی هستم، نه خوشبینی غیر رئال و غیر واقعی دارم
ضمنا همه مشکلات موجود را از بی انضباطی مالی گرفته تا گرانی های اخیر و برهم ریختگی های تروریستی از سوی تروریست های اقتصادی را هم به خوبی میدانم
اما شما را به خدا بیایید لااقل به مانند دشمنتان امیدوار باشیم و پشتکار داشته باشیم.
واقعا اگر ما جای آمریکایی ها بودیم چه میکردیم!؟
چهل سال است که مدام از ما شکست می خوردند اما از تغییر رژیم در ایران ناامید نشده و نهایت سعی و تلاششان را می کنند
شاه را بیرون کردیم، اما آنها ناامید نشدند و باز هم بازگشتند!
صدام و منافقین را شکست دادیم اما آنها ناامید نشدند و باز هم بازگشتند!
عراق و سوریه و یمن و لبنان را از دست دادند اما...
تریلیونها دلار خرج کردند اما...
واقعا ما جای آنها بودیم، کم نمی آوردیم، ناامید نمی شدیم، تسلیم نمی شدیم!؟
داشتم این مطالب را می نوشتم به یکباره یاد این آیه افتادم:
سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۴۰
إِن يَمسَسكُم قَرحٌ فَقَد مَسَّ القَومَ قَرحٌ مِثلُهُ ۚ وَتِلكَ الأَيّامُ نُداوِلُها بَينَ النّاسِ وَلِيَعلَمَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنوا وَيَتَّخِذَ مِنكُم شُهَداءَ ۗ وَاللَّهُ لا يُحِبُّ الظّالِمينَ
اگر (در میدان احد،) به شما جراحتی رسید (و ضربهای وارد شد)، به آن جمعیّت نیز (در میدان بدر)، جراحتی همانند آن وارد گردید. و ما این روزها(ی پیروزی و شکست) را در میان مردم میگردانیم؛ (-و این خاصیّت زندگی دنیاست-) تا خدا، افرادی را که ایمان آوردهاند، بداند (و شناخته شوند)؛ و خداوند از میان شما، شاهدانی بگیرد. و خدا ظالمان را دوست نمیدارد.
این آیه اشاره دارد به ناامیدی برخی از مسلمین نسبت به عدم پیروزی در جنگ احد و کشته شدن تعداد زیادی از مسلمین، خداوند در این آیه با حالتی توبیخی به مسلمین خطاب می کند که اگر آسیب و جراحتی به شما وارد شد دقیقا همان آسیب به کفار در جنگ بدر وارد شد، اما چگونه است که آنها ناامید نشدند و باز هم تجدید قوا کردند و بازگشتند و همان آسیب را البته با کم کاری مسلمین و باز کردن روزنه نفوذ، به مسلمین وارد کردند؟!
دوستان بزرگوارم، دنیا همین است باید امیدوارانه تلاش کرد و همت کرد تا قوی و قویتر شویم، باید روزنه های نفوذ را ببندیم، جانانه دفاع کنیم، جانانه بجنگیم و تلاش کنیم، با صلابت در جهت احدی الحسنیین (یعنی پیروزی یا شهادت) حرکت کنیم، آنوقت یا پیروز می شویم و صعود میکنیم یا شکست خورده و حذف می شویم اما حذفی سربلند که شهادت نام دارد و معراج الهی وعده گاه ماست!
پس لااقل به مانند دشمنانمان امیدوار باشیم و تلاش کنیم و این همه یاس و ناامیدی را پمپاژ نکنیم!
از بازی با بزرگان هم نهراسیم و دست ها را به نشانه تسلیم بالا نبریم!
چرا که اگر در گروه مرگ هم قرار داشته باشی و امکانات و لجستیکت یک دهم رقیبان باشد، باز هم می توان امیدوارانه وارد کارزار شد و امیدوارانه تلاش کرد!
♦️توبه نامه ای تقدیم به حضرت دوست
راستش را بخواهید دیشب را تا به صبح خواب به چشمانم نیامد.
نه به خاطر حذف تیم ملی، چه اینکه آنها جانانه تلاش کردند و «حذف شده ای»، «سربلند» بودند.
نه به خاطر مریضی های جسمی ام، چه اینکه آنها سالهاست همدم همیشگی من هستند و هیچ اعتراضی ندارم و خدا را شاکرم.
بلکه بحمدالله دیشب به یکی از اشتباهات اصلی ام پی بردم
کدام اشتباه!؟
چند صباحی است، شب و روز، «ابلاغیه های» رهبری عزیز، همان «حجت های بالغه ولی حق» که فردای قیامت گواهی علیه کم کاری ما خواهند بود، جلوی چشمانم رژه می روند!
تا جاییکه دیشب دیگر طاقت از کف دادم و نتوانستم سر بر بستر نِهَم.
از شما چه پنهان مدتهاست پیش هر کسی که امکان دسترسی داشتم، رو زدم، التماس کردم، گفتم تو را به خدا بیایید برای محقق ساختن ابلاغیه های امام مان، تلاش کنیم،
گفتم به والله فردای قیامت باید جواب دهیم چرا برای تحقق دولت اسلامی یا همان مرحله سوم انقلاب آنگونه که شایسته و بایسته هست تلاش نمی کنیم؟
گفتم ما به این نتیجه رسیدیم که بین سه تا چهار هزار کادر برای تشکیل دولت اسلامی نیاز داریم، بیایید به ما کمک کنید تا آنها را شناسایی کنیم، بعد هم با برنامه هایی که سالها روی آنها کار کرده ایم آنها را توانمند کنیم و سپس با هدایت کانالیزه شده و تشکیلاتی آنها را به بدنه نظام اسلامی تزریق کنیم! (شناسایی، توانمندسازی، هدایت و تزریق به بدنه تصمیم ساز و تصمیم گیر و مجری)
گفتم تا به کی می خواهیم دنبال توپ بدویم و صرفا طوطی وار حرفهای رهبری عزیز را تکرار کنیم و به این طرف و آن طرف بزنیم بی آنکه اولویت ها و اصلی و فرعی ها را بدانیم
اما...
باور نمی کنید چه قدر در این مسیر اذیت شدم، نوش جانم
گله ای ندارم چرا که فرمود و اصبر علی ما اصابک
برای قوه مجریه، قضاییه، مقننه، نیروهای نظامی و انتظامی، ائمه جمعه و نمایندگی های رهبری در مراکز مهم، خلاصه تقریبا برای همه مراکز حساس مدلهایی طراحی کرده ایم تا با تفکر راهبردی و منطق اسلام نابِ متجلی در اندیشه امام و رهبری آشنا شوند و بدانند کجای تاریخ ایستاده اند و چگونه باید عمل کنند
اما هیچ کس قدمی جلو نگذاشت!😔
چون حقیر کارگرزاده ای بیش نیستم، لابد اگر آقازاده بودم و ارتباط های سببی و نسبی با بزرگان داشتم، شاید طور دیگری برخورد میکردند.
خلاصه در زندان و سِجن تنهایی خودم بدجور گیر افتاده ام
این چند روز هم با فعالیت های گسترده دشمن و بی کفایتی های برخی مسئولین و ازدیاد مشکلات مردم، به افراد بیشتری رو زدم
از اصولگرا و انقلابی بگیر تا اصلاح طلب و اعتدالی
از مسئولین نهادهای انقلابی بگیر تا سایرین
اما باز هم قول و وعده های توخالی شنیدم و دیگر هیچ...
این بود که دیشب تا به صبح خواب به چشمانم نیامد و ساعتها فکر کردم که چرا اینگونه است.
تنهایی و غربت خاصی بود!
به ناگاه یاد تنهایی و غربت ائمه عزیز علیهم السلام افتادم، یاد تنهایی موسی بن جعفر ع در سیاه چال های هارون ملعون
بی یاور ماندن سید الشهدا ع
و مظلومیت امیرالمومنین ع
همینکه اینها را مرور میکردم و بغض گلویم را گرفته بود، به یکباره یاد یوسف پیامبر افتادم
آندم که طبق پیش گویی و تعبیر خواب حضرت، یکی از زندانیان آزاد شد و به شغل سابق خودش یعنی ساقی پادشاه بازگشت، وقتی که میخواست آزاد شود، حضرت یوسف به او فرمود:
«اُذْکُرْنِی عِنْدَ رَبِّکَ؛ مرا نزد اربابت (شاه) یاد کن، بلکه تو باعث نجات من از زندان گردی».
این لغزش، از یوسف صدیق لغزشی بزرگ بود، به طوری که رسول گرامی اسلام صلّیاللهعلیهوآله میفرماید:
«عَجِبْتُ مِنْ اَخِی یوسُفَ کَیفَ اِسْتَغاثَ بِالْمَخْلُوقِ دُونَ الْخالِقِ؛ در شگفتم از برادرم یوسف، که چطور به مخلوق متوسل شد نه به خالق».
طبق روایتی امام صادق علیهالسلام فرمود: جبرئیل بر یوسف نازل شد و به او گفت: «چه کسی تو را نیکوترین خلق خدا قرار داد؟» یوسف گفت: خدای من. جبرئیل گفت: چه کسی تو را محبوب پدرت قرار داد؟ عرض کرد: خدای من. جبرئیل گفت: چه کسی قافله را سرِ چاه کنعان فرستاد و تو را از میان چاه نجات داد. گفت: پروردگار من. جبرئیل گفت: چه کسی تو را از حیله و مکر زنان مصر نجات داد؟ گفت پروردگار من. جبرئیل گفت: پروردگار تو میگوید: «چه باعث شد که حاجت خود را به مخلوق من گفتی و به من نگفتی! از این رو باید هفت سال دیگر در زندان بمانی. این مکافات به خاطر لحظهای غفلت بود، از این رو که به غیر ما تقاضای خود را گفتی!»
اینجا بود که به اشتباهم پی بردم
فهمیدم از خدا غافل بودم
خدایا مرا ببخش
شرمنده ام
استغفرالله ربی و اتوب الیه
الهی العفو
اینها را با چشمانی بارانی و بعد از توبه به درگاه حضرت حق، برایتان نوشتم
بعد از اینکه فهمیدم باید با خود خدا کار را بست تا اسباب و مسببات فراهم شود و چندصباحی در سجن و زندان تنهایی، سپری کرد و خود را برای انجام وظیفه آماده نگه داشت.
چرا اینها را نوشتم؟
نوشتم تا خدمت شریفتان عرض کنم، خیال نکنید من پشتم به جایی گرم و خوشی زیر دلم زده است
تصور نکنید مباحثی که در این چند وقته عرض میکردم از سر سیری است
باید امیدمان به خدا باشد و در مسیر نصرت خدا و حجت الهی تلاش کنیم، و بر مصائب این مسیر صبر داشته باشیم و هرگز امیدمان به خدا را از دست ندهیم و هرگز به مخلوق رو نزنیم.
بلکه با خود خدا کار را ببندیم.
خدایا راضیم به رضای تو
التماس دعا🙏🌹
و بعد از 5 سال انتظار امروز آقای دکتر روحانی، حرفهایی را زد که زودتر از اینها انتظارش را داشتیم.
آقای روحانی امروز حرفی را زدند که سالها رهبری عزیز به ایشان و اسلاف ایشان تاکید کرده اند
حمایت از تولید ملی
صرفه جویی و پرهیز از اسراف
در یک کلام مقاوم سازی اقتصادی
ان شاء الله در این باره خواهم نوشت.
♦️جنگ اقتصادی و روزنه های نفوذ دشمن
✍ (محمد علی رنجبر، محقق و پژوهشگر مسائل راهبردی)
علاوه بر اینکه اقتصاد، سیاست و فرهنگ، پیوستگی ناگسستنی با هم دارند و سیاست یک متغیر وابسته به اقتصاد و بالعکس هست، خود اقتصاد هم یک مجموعه به هم پیوسته است،
یعنی نمی شود شما هر سال بین ده تا بیست درصد حقوق کارمندان دولت و به تبع آن هزینه های خدماتی و غیره را افزایش دهید
بعد هم بازخورد آن در عرصه بازار و کف خیابان به تورمی در حدود سی درصد برسد که همه مجبور شوند کالا و خدمات خود را افزایش دهند، اما دولت دلار را ثابت نگه دارد!
یا مثلا به خودرو ساز بگوید افزایش قیمت نداشته باش!
با این سیاست گذاری غیر اصولی و غیر راهبردی، بعد از چند سال با توجه به رشد تورم و ثابت بودن قیمت دلار کالای ایرانی گران تر از خارجی و یا مساوی خواهد شد.
در این صورت خریدار هم دیگر سراغ کالای ایرانی به خاطر ارزانتر بودن کالای خارجی (مخصوصا اگر قاچاق باشد) و یا اختلاف اندک قیمت، نخواهد رفت.
با این شرایط بدون شک وارد کننده های دلال روز به روز پولدارتر و البته اقتصاد وابسته تر به خارج و شرکت ها و کارخانه های داخلی روز به روز ورشکسته تر خواهند شد.
تا آنجا که به تعطیلی و تعدیل نیرو کشیده خواهند شد!
ضمن اینکه با این وضعیت بانکهایی که سپرده های مردم را در اختیار دارند و سود علی الحساب می دهند نمی توانند ادامه حیات دهند، چون تولیدی ها یکی پس از دیگری ورشکسته و زیان ده می شوند. و اگر بخواهد با همان سود ادامه دهد بانک نیز ورشکست خواهد شد.
دولت چاره را در کاهش نرخ سود بانکی می بیند!
اما با کاهش نرخ سود بانکی سرمایه گذارانی که متاثر از فرهنگ بد اقتصادی دلال محور و غیر مولد هستند، پولهای خود را از بانکها خارج کرده و با این نقدینگی زیاد سراغ ارز و سکه و مسکن و... میروند.
و این وضعیت یعنی نابسامانی بیشتر و تورم شدیدتر و نارضایتی گسترده تر!
طبیعی است با به وجود آمدن این وضعیت اعتراضات کارگری و مردمی بیشتر خواهد شد و دولت دیگر نمی تواند در برابر ثابت نگه داشتن غیر واقعی نرخ دلار ایستادگی کند.
لاجرم سعی میکند با شیبی ملایم نرخ دلار را افزایش دهد که اجناس خارجی گرانتر و داخلی ها قدرت رقابت پیدا کنند
منتها این وضعیت نیز مشکلات ویژه به خود را دارد که مهمترین آن پایین آمدن ارزش پول ملی است.
دشمن هم از باز شدن این روزنه های نفوذ در جنگ اقتصادی نهایت بهره و استفاده را می برد!
پس ابتدا باید بدانیم که در این جنگ اقتصادی عوامل داخلی زیادی منجر به بازشدن منافذ ورودی دشمن می شوند!
اما چاره چیست و چگونه باید این منافذ ورودی را بست!؟
ادامه دارد...