باز باران #دلتنگی
در کوچه های #پاییزی
#غربت را بر سر هر شاخه ی خزان زده
نقش می زند
کاش دستی از راه برسد
و دل دیوانه را
به جرعه ای #فراموشی
مهمان کند.....
#فریبا_الف
#بوقتدلتنگی
#حدیث_دل 🍂🌧
تنهایم
و دلتنگ
سرشار از بغضی گلوگیر و
چشمانم
زندانی شبی دلگیر
دلم می خواهد
دستانت را با عشق بگیرم
و خلوت شب های بلند پاییزم را
با چشم هایت
تقسیم دارم
دلم می خواهد
سربر شانه پرمهرت بگذارم
و بگویم دوستت دارم
برای من
عشق
شناور شدن در دریایی است
که صدف عشق تو را
با خود دارد و
با وصل نگاهت
کویر خشک چشمانم را
لبریز الماس می دارد
#امیر_عباس_خالق_وردی
#بوقتدلتنگی
#تیامی
#حدیث_دل 🍂
هـر"صبــحبخیـر #تـو"
یڪ "دوستـتدارم" اسـت...
براے مـن !
تڪرارش ڪن...
خورشیـد طلـوع ڪرده...
ڪَنجشڪها پشـت پنجــره...
سـروصدا بہ راه انداختہاند...
صبـح!
ازراه رسیـده...
#عرفان_یزدانی
#مخاطب_خاصم
#حدیث_دل 🍂🌧
برگها
یکی یکی افتادند
فقط
ما ماندیم
و اندوهی
که لحظه ای
از چشمهامان
نیفتاد ...
#آرزوکاظمی
#حدیث_دل 🍂🌧
#پای_درس_دل 🌱
وقتی کسی را همه طرد کردند،
آن وقت #خدا او را پناه میدهد
و میگوید خودم تو را میخواهم...!
| کُلُّ ذَنبِکَ مَغفُورٌ سِوَی الاِعراضِ عَنِّیاُدنُ مِنِّی،
اُدنُ مِنّی، اُدنُ مِنّی|
همهی گناهانت جز روگرداندن از من
بخشیده شده است؛
بھ من نزدیک شو ...!
#حاجاسماعیلآقادولابی
#حدیث_نفس 🍂🌧
باران بهزبان مادریام حرف میزند...
بهزبان گلها...
قایقها...
بهزبان نوری که زخم خورده...
خود بهمداوای خود مشغول است...
باران دستش را ...
در بارش دستهای خود میشوید...
بر دریچهی گلها میکوبد...
بیدار بیدار...
که هنگامهی روییدن است...
و عجیب که سوالاتش از من است...
وقتی پاییز بیملاحظه ...
برگها را به جبههی جنگ میبرد....
و #تو هم که برنگشتی...
#شمس_لنگرودی
#بوقتدلتنگی
#برای_آنکه_خودش_میداند
#حدیث_دل 🍂🌧