ولی شبِ آخر حال‌و هواش فرق میکنه.. شبِ آخری بود که نجف بودم و میتونستم گنبدِ امیرالمومنینو ببینیم 💔:)) شبِ آخری بود که میتونستم تو راهروی باب‌الساعة‌ ساعت ها به ایون‌طلاش خیره بشیم و صحن و سراشو با چشایی که تار میبینه نگاه کنم . میرم ولی اشکال نداره امیدمون به حرمشه ، امیدمون به بابا‌علیِ :) آقا میریم ولی دلمون اینجاست.. حواست به مام باشه.. زیر پاهاتونم گاه‌گاهی نگاه کن دورت بگردم ♥️:) ان شاءالله دوباره اربعین دعوتمون میکنی دیگه؟ ما که دلمون خیلی تنگ میشه آقا شماهم دلتون واسه منِ رو سیاه تنگ میشه؟ .. بیخیال چقدر حرف زدم . فقط آقا دمتون خیلی گرمِ ♥️:)

رفیق هروقت فكر گناه سراغت اومد به یاد مرگ بیوفت! بگو اگه موقع انجام گناه سكته كنم و بميرم چی؟ (چه آبرويي ازم ميره😔) به این فکر‌کن اگه الان حضرت‌عزراییل کنارت باشه‌چی؟! به اینکه الان خدا داره نگاهت میکنه و این یه امتحانه ...(:

-

ـ ــــــ ☁️ ما در اعماقِ خاکسترھا نیز می‌تَپیم . .

‹💛💐› تودوره‌،زمونہ‌ای‌هستیم ڪہ‌نماز‌صبحمون‌قضا‌میشہ🚶‍♀ چرا؟ چون‌میخواستیم‌تادیࢪدقت ڪاررسانہ‌اے‌انجام‌بدیم! تادݪ‌مولا‌شاد‌بشه :/ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ همینقدرتباه!🖐🏾👀 به‌کجا‌چنین‌شتابان🙂 #منبرمجازی

جوࢪۍ نباشیم‌ ڪہ‌ وقتۍ دلمون‌ واسہ خدا تنگ‌ شد و خواستیم‌ بࢪیم‌ ࢪاز و نیاز ڪنیم ! فࢪشتہ‌ ها بگن‌؛ ببین‌ ڪۍ اومدھ، همون‌ توبہ‌ شڪن‌ همیشگۍ .. #تلنگر

- بہ‌من‌بی‌سروپاگوشہ‌چشمی‌بنما کہ‌محآل‌است‌‌؛ جزاین‌گوشہ‌پناهی‌مارآ ..

- گردش‌یك‌ظهرغمگین؛ گرم‌وخونین لرزش‌طفلان‌نالان؛ زیرتیغِ‌نیزهـ‌داران

- باصداي‌گریهـ‌های‌کودکانهـ؛ وندرین‌صحرای‌سوزان میدودطفلي‌سهـ‌سالهـ‌؛ پُرز‌ِناله

- رقیق‌شددل‌آلوده‌ازگناهم‌باز ڪمی‌زمعجزه‌ی‌چای‌هیئتش‌این‌است!

- بازباران‌بي‌ترانهـ؛ میخوردبربام‌خانهـ یادم‌آمدکربلارا؛ دشت‌پرشوروبلـٰارا

- دل‌شکستهـ‌؛ پاي‌خستهـ بازباران؛ بارقیهـ(:💔'