برای نماز و غسل یکشنبه ماه ذیالقعده
ثواب زیادی ذکر شده
از جمله از رسول اکرم(ص) نقل شده:
هر کس این نماز را به جا آورد، توبهاش مقبول و گناهانش آمرزیده میشود،
دشمنان او در روز قیامت از او راضی شوند،
با ایمان میمیرد، دین و ایمانش از وی گرفته نمیشود؛
قبرش گشاده و نورانی شده و والدینش از او راضی گردند؛
مغفرت شامل حال والدین او و ذریه او گردد؛ توسعه رزق پیدا کند؛
ملک الموت با او در وقت مردن مدارا کند؛ به آسانی جان دهد...
سند
🔻امروز یکشنبه ماه ذی القعده هستش
چگونگی خواندن نماز در تصویر هست...
#نماز_توبه
#نماز_یکشنبه_ذی_القعده
ـ•------✾-🌿🌺🌿-✾------•
شکر خدا که نام علی در اذان ماست
ما شیعه ایم و عشق علی هم از آن ماست
ما شیعه زاده ایم، خدا را هزار شکر
این شیعه زادگی شرف خاندان ماست
#عید_غدیر
#فقط_به_عشق_علی
همیشہ یڪ سفارش بہ ما مے ڪرد.
مے گفت:« اگہ در معرض گناہ قرار گرفتید
و خواستید دچار لغزش نشید و از اون گناہ فرار ڪنید
- خودتون رو با خوندن قرآن و نماز یا
مطالعہ مشغول ڪنید تا حواستون از
اون محل و از اون گناہ پرت بشہ.»
#شهیدحمیدباڪری🪴
یه حدیثه خیلی جالب شنیدم میگفت:وقتی دعا میکنی کمترین چیزی که بابته دعا بهت میرسه استجابتشه...
ینی اگه دیدی استجاب نشد یعنی چیزای بالاتری بهت میده:)
@Boshra3_1_3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا یا منو پولدار کن یا رهبر انقلاب در مورد تیم رئال مادرید حرف بزنه
خدا:
بعضی وقتا که میرم سر نماز
نمی دونم چرا دوست دارم نماز زودتر تموم بشه!
دنبال بهونه ایی میگردم..
تا نماز رو زودتر تموم کنم..
برم به مشغله هام برسم...
خودم خودمو بهتر میشناسم خیلی کم پیش میاد که نمازم رو با اشتیاق بخونم ،ممکنه ساعت ها بشینم پیش دوستام و گرم بگیرم و متوجه گذر زمان نشم...
ولی نمی دونم چرا به نماز که میرسم....
خدایا چرا حال عبادت کردن ندارم؟😞
یه مشکلی هست که اجازه نمیده منم مثل امثال آیت الله بهجت بیشترین لذت رو از نمازم ببرم:(
رفیق اگه توهم از نماز خوندنت لذت نمی بری و همش اینها رو به خودت میگی و حال عبادت با خدا رو نداری!!!...
فردا شب: ساعت ۲۲:۰۰ کانال باشید تا بهت بگم چرا حال عبادت رو نداری و نمی تونی از نمازت لذت ببری:(🥺
رفیقاتم دعوت کن...
سینه از آتش دل، در غم جانانه بسوخت
آتشی بود در این خانه، که کاشانه بسوخت
تنم از واسطهٔ دوری دلبر بگداخت
جانم از آتشِ مهرِ رخِ جانانه بسوخت
سوز دل بین که ز بس آتش اشکم، دل شمع
دوش بر من ز سر مِهر، چو پروانه بسوخت
آشنایی نه غریب است، که دلسوز من است
چون من از خویش برفتم، دل بیگانه بسوخت
خرقهٔ زهدِ مرا، آب خرابات ببرد
خانهٔ عقلِ مرا، آتش میخانه بسوخت
چون پیاله دلم از توبه که کردم بشکست
همچو لاله، جگرم بی می و خُمخانه بسوخت
ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم
خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت
ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی
که نَخُفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت