🍃 #برگی_از_یک_کتاب
📓 نام کتاب : " وقتی مهتاب گم شد "
( خاطرات علی خوش لفظ )
✍ نویسنده : " حمید حسام "
📑 ناشر : " سوره مهر "
📖 توضیحات :
«وقتی مهتاب گم شد» قبل از آنکه شرح زندگی علی خوشلفظ باشد، روایتی عینی از واقعهای تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند.
📘 علی خوشلفظ، که نامش را به دلیل نزدیکی تولدش با ولیعهد پهلوی، جمشید گذاشته بودند، سالها بعد در نوجوانی، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی، دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمانها میشود. همین انقلاب درونی باعث میشود در اولین اعزام به جبهه نام خود را به علی تغییر دهد و سرانجام زندگیاش هم تغییر کند.
📗 علی پانزده ساله در عنفوان جوانی با اصرار فراوان خود به جبهه اعزام میشود و آنجاست که درمییابد شهادت ارمغانی است که با ترک خود به دست میآید، اما گویی قرار است علی خوشلفظ با تنی مجروح و خسته زنده بماند؛ تا سالها بعد ماجرای وصل حدود هشتصد دوست و برادرش را برای ما روایت کند.
📕 این کتاب #روایتی است #عاطفی از خاطرات جانباز سرافراز آقای علی خوشلفظ، همرزم حاج #احمد_متوسلیان .
📚 #معرفی_کتاب
💠 کجائید ای شهیدان خدایی ...
💠 بلاجویان دشت کربلائید ...
💠 کجائید ای سبکبالان عاشق ...
💠 پرنده تر زِ مرغان هوایی ...
🍃 شهیدان تازه تفحص شده :
🌹 #شهید_مهدی_شکیبایی فرزند حسین که در ۱۷ سالگی از چزابه به آسمان پرکشید و امروز که بازگشته، #پدر و #مادرش خفته در خاک هستند.
🌹 #شهید_عباس_نصیری فرزند سعادت هم در ۱۶ سالگی جام شهادت را از چزابه سرکشید و او هم #پدر و #مادر را در تشییع به همراه نخواهد داشت.
🌹 #شهید_فتح_الله_عابدینی فرزند محمود از دلاورمردان لشکر ۸ در سال ۶۰ شهادت را در آغوش گرفت و نامش را در طومار افتخارات چزابه ثبت و ضبط کرد.
🌹 #شهید_حسین_احمدی فرزند جعفرعلی از مردان ارتش فداکار زبیدان را ره عنوان سکوی حرکت به سوی دوست برگزید و مدال شهادت را برگردن آویخت و امروز که بازگشته، #پدرش نیست امام مادر همچنان چشم به در و منتظر مانده است.
#شهدا_شرمنده_ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من قدرت زهرا سلام علیها را ...
#سردار_دلها ❤
#یا_زهرا 🍃
🎥 ۳ دقیقه
❓#سوال
چرا حضرت علی از خانواده خود در برابر هجوم دشمنان دفاع نکرد و اجازه داد همسرش آسیب ببیند و فرزندش جان دهد ؟
✅ #پاسخ
قبل از هر توضیحی باید متذکر شویم که : امیر مومنان در مرحله نخست و هنگامی که به خانه او تعرض کردند از خود واکنش شدید نشان داد و با عمر برخورد کرد چنان که چنین روایت شده است:
"علی خود را به عمر رساند و گریبان او را بگرفت و او را به شدت بر زمین کوفت و چنان ضربتی بر بینی و گردنش نواخت که گویی خواست او را بکشد"
📚کتاب سلیم بن قیس،ص568
📚روح المعانی،الوسی،ج3 ص124
‼ اما به دلایل مشروحه ی ذیل، فاتح خیبر مامور بود به صبر و سکوت ...
و نگه داشتن ذوالفقار در نیام !
1⃣ مراجعه به تاریخ و درک شرایطی که در زمان شهادت پیامبر گرامی بر منطقه و جهان حاکم بود و دقت در شرایط پیش از رحلت به روشنی فلسفه عدم دفاع حضرت امیر را روشن می کند.
❗️سه خطر مهم به صورت یک مثلث ، دین و موجودیت اسلام را تهدید می کرد: 👇
🔶1- ضلع اول این مثلث خطر امپراتوری روم بود
🔶2- ضلع دوم در پادشاهی ایران
🔶3- ضلع سوم در گروه منافقان داخلی
⬅️ نسبت به #خطر_اول و اهمیت بسیار آن کافی است که بدانیم پیامبر گرامی همواره تا آخرین لحظات حیات خویش به آن می اندیشید. از این رو در آستانه وفاتش سپاه عظیمی به فرماندهی اسامه بن زید تجهیز کرد و برای رویارویی با رومیان اعزام کرد و هر که را که از آن تخلف کند لعن کرد.
📚بحار الانوار ج22 ص468
⬅️ نسبت به خطر #ضلع_دوم نیز کافی است بدانیم که دشمن تند خویی بود که نامه پیامبر را پاره کرد و به حاکم یمن نوشت که رسول خدا را دستگیر کرده و خودش یا سرش را برای وی بفرستد.
📚بحار الانوار ج20 ص378
⬅️ نسبت به #خطر_سوم هم باید بدانیم که گروه منافقان پیوسته برای پیامبر مزاحمت ایجاد می کردند و با توطئه های گوناگون آن حضرت را می آزردند و قرآن کریم پیوسته در سوره های مختلف از آنان و خصلت ها و نفاق و آزار و تلاش های پلید آنان سخن می گوید تا آنجا که یک سوره کامل به نام « منافقون » نامیده شد که درباره منافقان و نیت ها و کارهای شوم آنان است
📚الالهیات ،سبحانی ج4 ص48
⚠️ با وجود این مثلث خطرناک آیا صلاح بود که حضرت علی دست به شمشیر ببرد و با ایجاد هرج و مرج جامعه اسلامی را با خطر نابودی مواجه کند❔
2⃣ علامه بزرگوار مجلسی روایت می کند:
« امیر مومنان بعد از جنگ نهروان در مجلسی نشسته بود و مردم سخن می گفتند تا آنجا که خطاب به ایشان عرضه داشتند چرا با ابوبکر و عمر نبرد نکردی چنان که با طلحه و زبیر و معاویه نبرد کردی❓ چرا با شمشیرت آنان را نزدی و حقت را از آنان نگرفتی❔
حضرت علی فرمود:
«من به شش پیامبر اقتدا کردم که آنان به خاطر خوف و هراس از نبرد با دشمنانشان خود داری کردند .نوح و لوط و ابراهیم و موسی و هارون و محمد زمانی که در مکه بود و به غار پناه برد.
( من نیز خوف از بین رفتن اسلام را داشتم).
📚بحار الانوار ج29 ص417
⬅️ و فرمود:
« به خدا سوگند اگر از تفرقه میان مسلمانان و بازگشت کفر و نابودی دین نمی ترسیدم قطعا برخورد من با مخالفان غیر از آن چیزی بود که اتفاق افتاد»
📚شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج1 ص184
📚الاستیعاب ج2 ص497
⬅️ امام صادق فرمود:
«علی با آنان نبرد نکرد زیرا نگران بود که مردم به آیین کفر و جاهلی خود بازگردند »
📚بحار الانوار ج29 ص440
3⃣ با توجه به نکات فوق است که پیامبر گرامی حضرت علی را مامور به صبر و خویشتن داری کردند و حضرت علی نیز اطاعت نمودند؛ چنان که حضرت در وصیت خود به علی چنین فرمود:
«تو را به صبر در برابر آنچه از این گروه به تو و فاطمه خواهد رسید سفارش میکنم صبر را پیشه خود ساز تا بر من وارد شوید»
📚خصایص الائمه،رضی، ص73
📚بحار الانوار،ج22 ص484
4⃣ کمبود یاران نیز در این مساله موثر بوده است .اگر حضرت علی یاران قابلی داشت که می توانست در اندک زمانی فتنه را خاموش کند و آرامش را به جامعه اسلامی باز گرداند حتما چنین می کرد اما متاسفانه یاران قابلی برای حضرت باقی نمانده بودند چنان که خود حضرت می فرماید:
«در امر خود نظر کردم دیدم نه یاوری دارم و نه مدافع و همکاری ...لذا چشمان پر از خاشاک را بر هم گذارده همچون کسی که استخوان در گلویش گیر کرده و با صبر در امر بسیار تلخی شکیبایی کردم»
📚نهج البلاغه خطبه217
⬅️ در روایتی آمده است که از امام رضا سوال کردند که چرا علی با دشمنانش 25 سال بعد رسول الله نجنگید سپس در ایام خلافتش با دشمنانش جنگید؟
امام پاسخ داد :
«او به پیامبر اقتدا کرد چرا که پیامبر نیز به مدت 13 سال در مکه و چند ماه در مدینه به دلیل کمی یاران جهاد با مشرکین را ترک کرد.با این وجود خللی به نبوتش وارد نمیشود همچنین خللی به امامت علی نیز وارد نمیشود چون علت ترک جهاد در مورد پیامبر و علی یکی است (وآن کمی یاران بود) »
📚بحار الانوار،ج29 ص435
📚احتجاج ج1 ص280
🍃 #برگی_از_یک_کتاب
📓 نام کتاب : " بی تو پریشانم "
✍ نویسنده : " زینب پاشاپور "
📑 ناشر : " روایت فتح "
📖 توضیحات :
کتاب «بی تو پریشانم» به قلم و روایت زینب پاشاپور همسر شهید محمد پورهنگ به رشته تحریر در آمده است.
همسر شهید در این کتاب به روایت نکته هایی ناب از ویژگی های بارز شهید حجت الاسلام پورهنگ و خاطراتی از ماموریت تبلیغی ایشان در سوریه می پردازد.
📘 قلم نویسنده به شیوه ای داستانگونه و دلکش آدمی را با خودش تا لحظه به شهادت رسیدن حجت الاسلام محمد پورهنگ همراه میکند و حلاوت جانفشانی ها، سختی ها، غریبانه دفاع کردن از حریم ولایت و کار فرهنگی کردن در شهری جنگ زده چون سوریه را به دل و جان خواننده میچشاند.
📗 سخن نویسنده: کتاب «بی تو پریشانم» نخستین تجربه نویسندگی من است و دوست دارم که بهتر دیده شود. شهیدی که در کتاب در مورد زندگی اش نوشتم از نقطه ای ساده شروع کرده و به روشنی رسیده است. این تحول در زندگی خیلی ها به وجود می آید. امثال شهید پورهنگ ها الگوهای دست یافتنی تر هستند. یکی از دلایل اصلی نوشتن کتاب ، این بود که همسرم قول داده بود حضرت آقا را دعوت می کند. به این موضوع در کتاب اشاره کردم.
📚 #معرفی_کتاب
🍃 #برگی_از_یک_کتاب
📓 نام کتاب : " سانتاماریا "
✍ نویسنده : " سیدمهدی شجاعی "
📑 ناشر : " نیستان "
📖 توضیحات :
سانتاماریا (جلد اول) مجموعه ی چهل داستان کوتاه از سیدمهدی شجاعی است . داستانهای کتاب به دو بخش تقسیم شده اند: دوره ی ۶۷-۷۷ و دوره ی ۶۷-۵۷.
📘 در دوره ۵۷ تا ۶۷ بیشتر با ادبیات دفاع مقدس مواجهیم. رشادتها و مردانگیها، ایثارها و ازخودگذشتگی ها، شهید و کمی جلوتر خانواده شهید. ارتباط معنوی و معنایی شهید و اطرافیانش و دغدغههای اجتماعی آن دوران به عنوان زهد پذیری و زهد گریزی و …
📗 در دوره ۶۷ تا ۷۷ با نگرانیهای جدید نویسنده روبروییم. انتقاد به شیوه مدیریت، سوء استفادهها، سوء مدیریتها و … دغدغههای نویسنده دیگر شهادت و مردانگی نیست، شهادت گریزی و نامردی است. نویسنده ذرهبین خود را در سالهای ۵۷ تا ۶۷ روی دل و احساس مردم گذاشته است، نگاهی که رنگ و بوی زنگ خطر برای بیماریهای اجتماعی داشتند و بسیاری که درک افق دید او را نداشتند برآشفتند و شکایتهایی هم شکل گرفت…
📕 در سانتاماریا داستانهایی است که به نظر بسیاری از کارشناسان معیار ادبیات داستانی بعد از انقلاب است...
📚 #معرفی_کتاب
🔴 بعد از هربار اوج گرفتن شاخص #بورس یکی از #دولتمردان حرف زد و اتفاقی که بعدش افتاد 😐
‼ کاملا هم اتفاقیه یه وقت فکر بد نکنید!