🌼🍃
🌼🍃حضرت فاطمه زهرا
🌼🍃«هذه اسماء الأوصياء اولهم ابن عمي واحد عشر من ولدي، آخرهم القائم».
🌼🍃«اينها اسامي اوصياء است که اول آنها پسر عموي من است، و يازده تن از فرزندان من مي باشند که آخر آنها قائم است».
📗الزام الناصب/ ج1/ ص205
🌼🍃
✅https://eitaa.com/bshmk33
﷽🍃🌼
🍃🌼یاصاحبالزمان
❣ای ڪه درظلمت دنیاے دلم مهتابی
🍃🌼تـــوتسلیِ دلِ غمـزده وبیتابی
❣سالهافکرمن
اینست وهمه شب سخنم
🍃🌼مهدی فاطمه
❣پس کی به جهان میتابی⁉️
✨اللهم عجل لولیک الفرج✨
🍃
✅https://eitaa.com/bshmk33
🌸اَللّهُمَ اَهْلَ الْکِبْرِیَاءِ وَ الْعَظَمَهْ وَ اَهْلَ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتْ...
🌼خداحافظ ای ماهِ خدا، ای ماهی که با خود رحمت و برکت و مغفرت آوردی و با رفتنت مومنان و خداجویان را دلتنگ خود کردی.
🌸حلول ماه شوال و عید بزرگ فطر بر تمامی خداجویان امت اسلام، و پیروان مکتب اهلبیت"علیهمالسلام" مبارک باد.
🌺
✅https://eitaa.com/bshmk33
در فرهنگ اسلامی از عید فطر به عنوان جشن بازگشت به فطرت یاد شده است
که
متعلق به اولین روز ماه شوال است
چراکه مسلمانان پس از یک ماه بندگی و روزه داری و ارتباط گرفتن پیاپی با پروردگار متعال
و با استغفار تمام آلودگی های باطنی و ظاهری را از وجود خود پاک کرده
و
به فکرت واقعی و اصلی خود باز می گردند
و به نوعی می توان گفت روح و جان خود را تصفیه می کنند.
حضرت علی نیز از این منظر نگاه کرده و با اشاره به روز عید فطر فرموده اند:
«انما هو عید لمن قبل الله صیامه وشکر قیامه وکل یوم لا یعصی الله فهو عید ؛ این عید کسی است که خدا روزه اش را پذیرفته
و نماز او را ستوده است
و هر روز که خدا نافرمانی نشود، آن روز عید است .»
#عید_سعید_فطر_مبارکباد
🌹عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت
🌹صد شکر که این آمد و صدحیف که آن رفت
✅https://eitaa.com/bshmk33
چه باشکوه تمام میشود!
هم نشینی سجاده ها
هم صدایی قنوتها
و همدلی فطرتها
در تمنایِ بزرگ ترین آغوش
✨شکر تنها مخصوص اوست!
و لِلّه الْحَمدُ، اَللّه اَکبرُ عَلی ما هدانا
#عید_فطر_مبارک
✅https://eitaa.com/bshmk33
🔴 #حلال_زادگی_شیعیان!
روزي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به علي بن ابيطالب (عليهالسلام) فرمود: آيا به تو بشارت ندهم، آيا تو را مژده ندهم؟
🥀 #حضرت_علي (عليهالسلام) عرض كرد: چرا يا رسولالله.
حضرت فرمود: اي علي! من و تو از يك سرشت آفريده شديم و مقداري از آن سرشت زياد آمد و شيعيان ما از آن آفريده شدند.
پس چون روز قيامت شود همه مردم به نام مادرانشان خوانده شوند (تا اگر بین آنها کسی حلال زاده نبود جلوی دیگران خجالت زده نشود)
بجز شيعيان تو كه به نام پدرانشان خوانده ميشوند آن هم به جهت آن است كه ولادتشان پاك است (يعني نسبت آنان به پدران خود حتمي و صحيح است
📚امالی شيخ مفيد، ج 1
✅https://eitaa.com/bshmk33
✍#شرط_جانشینی_پیامبر
از پیامبر اکرم (ص) پرسیدند: ذوالکفل - که نام او در قرآن آمده چه کسی بوده؟ فرمودند: مردی به نام عوید در حضرموت زندگی میکرد، هنگام وفاتش که رسید گفت: کسی جانشین من میشود که پیوسته بردباری نماید و خشمگین نشود؟ جوانی آمد و این شرط را قبول کرد، به او توجهی نکرد. برای مرتبه ی دوم تکرار کرد، بازهمان جوان حرکت کرد. این مرتبه او را پذیرفت. پس از چندی رحلت کرد. جوان جانشین او شد و خداوند او را به پیامبری منصوب کرد. چون به مقام پیامبری رسید، بر این عادت داشت که اول صبح برای رفع خصومت بین مردم مینشست و قضاوت میکرد و نزدیک ظهر به خواب میرفت. روزی شیطان به یاران خود گفت: چه کسی میتواند این جوان را از شرطی که راجع به خشمگین نشدن بسته، خارج کند؟ یکی از آنها به نام ابیض گفت: من این کار را انجام میدهم. نزدیک ظهر که ذوالکفل خوابیده بود، ابیض به خانه ی او رفت و فریاد برداشت که من مظلومم به دادم برس. ذوالکفل بیدار شد و به او گفت: برو طرف نزاع خود را بیاور، باز همان جا ایستاد. بالاخره انگشترش را به او داد تا به این وسیله خصم را بیاورد. ابیض رفت و فردا همان موقع که ذوالکفل به خواب رفته بود آمد و مانند روز گذشته فریاد برداشت که به دادم برس. کسی که به من ظلم کرده به انگشتر تو اهمیتی نداد. خادم گفت: بگذار بخوابد، دیروز و دیشب نخوابیده است. ابیض آرام نگرفت و فریاد کرد تا خادم جریان را به عرض او رسانید. نامه ای نوشت که به خصم خود دهد و او را بیاورد. روز سوم نیز همان ساعتی که ذوالکفل به خواب رفته بود امد، این مرتبه با فریاد شدیدتری از مظلومیت خود شکایت کرد، آنقدر داد و فریاد کرد تا ذوالکفل از خانه خارج شد، هوا بسیار گرم و سوزان بود به طوری که اگر گوشت در آفتاب میگذاشتند پخته میشد. دست ابیض را گرفت تا با هم پیش خصم بروند. مقداری که حرکت کردند ابیض از خشمگین شدن ذوالکفل مأیوس شد و او را رها کرد.
📙پند تاریخ 75/3 - 78.
✅https://eitaa.com/bshmk33
✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
روایت است:
وقتی که حضرت نوح سوار کشتی شد، همه دنیا را سیر کرد، تا به سرزمین کربلا رسید، همینکه به سرزمین کربلا رسید، زمین کشتی او را گرفت، بطوری که حضرت نوح ترسید غرق شود، دستها را به دعا و نیایش برداشت، وپروردگارش را خواند و عرضکرد:
خدایا، من همه دنیا را گشتم، مشکلی برایم پیدا نشد، ولی تا به این سرزمین رسیدم ترس و وحشت عجیبی برایم ظاهر گشت، و بدنم لرزید و خوف شدیدی تمام وجودم را گرفت، که تا بحال اینجوری نشده بودم، خدایا علتش چیست؟
✔️حضرت جبرئیل نازل شد و فرمود:
ای نوح! در این سرزمین سبط خاتم پیغمبران و فرزند خاتم اوصیاء کشته می شود. و روضه کربلا را خواند.
حضرت نوح منقلب گشته و اشکهایش سرازیر شد و فرمود: ای جبرئیل قاتل او کیست که اینگونه ناجوانمردانه حسین را بشهادت میرساند؟!
حضرت جبرئیل فرمود:
او را کسی که نفرین شده اهل هفت آسمان و هفت زمین است می کشد.
حضرت نوح (درحالیکه ناراحت وگریان بود) قاتلین او را لعنت کرد، و کشتی براه افتاد تا به کوه جودی حرم شریف حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) است، رسید و در آنجا ایستاد.
📚بحارالانوار: ج44، ص242.
✅https://eitaa.com/bshmk33