11.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید : تلاوت سوره اسرا
توسط قاری نوجوان علی کاظمی
🌼@bshmk33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید : فرازی زیبا از سوره مبارکه ق
توسط #استاد_مصطفی_اسماعیل
🌼@bshmk33
13.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید : تلاوت سوره بقره
توسط استاد محمود علی البنا
🌼@bshmk33
15.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید : تلاوت سوره بقره
توسط استاد مرحوم عبدالباسط محمد عبدالصمد
🌼@bshmk33
11.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید : تلاوت سوره های بقره و قدر
توسط استاد عبدالفتاح علی طاروطی
🌼@bshmk33
12.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید : تلاوت سوره نور وعنکبوت
توسط استاد احمد عامر
🌼@bshmk33
10.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید : تلاوتی کمتر دیده شده از سوره های ضحی و انشراح
توسط #استاد_عبدالباسط
🌼@bshmk33
🌸🍃🌸🍃
داستان امام حسین(ع) و شیخ رجبعلی خیاط
شیخ رجبعلی خیاط به همراه شیخ حسن تزودی در امامزاده صالح تهران نشسته بودند که جناب شیخ می گوید:
« یالَیتَنی کُنتُ مَعَکَ فَاَفوُزُ مَعَکَ فَوزاً عَظیما» ؛ حسین جان!ای کاش روز عاشورا در کربلا بودم و در رکاب شما به شهادت میرسیدم.
وقتی اینگونه آرزو می کند،می بینند هوا ابری شد و یک تکه ابر بالای سر آنها قرارگرفت و شروع کرد به باریدن تگرگ.
شیخ رجبعلی خیاط فرار می کند و به امامزاده پناه می برد.
وقتی بارش تگرگ تمام می شود، شیخ از امامزاده بیرون می آید و برایش مکاشفه زیبایی رخ میدهد....
او امام حسین علیه السلام را زیارت می کند و حضرت به او می فرمایند:
شیخ رجبعلی!
روز عاشورا مثل این تگرگ تیر به جانب من و یارانم می بارید؛ولی هیچ کدام جا خالی نکردند
و در برابر تیرها مقاوم و راست قامت ایستادند،دیدی که چگونه از دست این تگرگ ها فرار کردی.
مگر می شود هر کس ادعای عشق والا را داشته باشد؟
کتاب طوبای کربلا …صفحه۱۴۱
🌼@bshmk33
هارونالرشید و بهلول
هارون الرشید به همراه مهمانانش عیسی بن جعفر برمکی و مادر جعفر برمکی در قصر نشسته بود و حوصله اش سر رفته بود از سربازان خواست بهلول را بیاورند تا آنها را بخنداند سربازان رفتند و بهلول را از میان کودکان شهر گرفته و نزد خلیفه آوردند هارون الرشید به بهلول امر کرد چند دیوانه برای ما بشمار بهلول گفت:
اولین دیوانه خودم هستم و با اشاره دست به سمت مادر جعفر برمکی گفت: این دومین دیوانه هست.
عیسی با حالتی عصبی فریاد زد:
وای بر تو برای مادر جعفر چنین حرفی می زنی؟
بهلول خندید و گفت:
صاحب اربده سومین دیوانه هست.
هارون از کوره در رفت و فریاد زد:
این دیوانه را از قصر بیرون کنید آبرویمان را برد.
بهلول در حالی که روی زمین کشیده می شد گفت: تو هم چهارمی هست هارون
🌼@bshmk33