آزمون شخصیت شناسی
❓در نگاه اول به عکس بالا چه میبینید؟
1⃣ جوانی که بر تیرکی تکیه کرده
2⃣ نگاه ناامید جوانی که بر تیرکی تکیه کرده
3⃣ تکهای از چمن که کنده شده
❗️تفسیر:
🔅اگر گزینه اول را انتخاب کردید، شخصیت رک گو و صریحی دارید. به شما توصیه میکنیم نظراتتان را غلاف کنید و هی باخت و ضایع شدن را به روی حریفتان نیاورید؛ به هرحال آنها هم آدمند. شاید هم نباشند اما شما که آدمید، مراعات کنید، سوزش دارد به خدا.
🔅 اگر گزینه دوم را انتخاب کردید دیگر خیلی صریح هستید، کار به طرف مقابل هم ندارید. همیشه میخواهید ضعف های اطرافیان را به رخشان بکشید. باشد، اشکالی ندارد. فقط یادتان نرود از داور خریده شده و کنفدراسیون ذلیل هم بگویید. از دلار های خرج شده خیلی بگویید، آی طرف میسوزد!
🔅خدایی چی میزنید که اول چمن کنده شده را میبینید؟ چه شخصیت خوددرگیری دارید. رها کنید بابا. عمق فاجعه را در نگاه این بنده خدا ببینید؛ از اینکه بدبخت تر نیستید.
🔺فرزانه زینلی🔺
🌼@bshmk33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ اینجا یه معلم بازنشسته به قاليباف میگه مسئولی که بین مردم نیاد عُرضه نداره،
در ادامه از رئیس مجلس میپرسه رئيس جمهور کجاست؟
راستی رئیس جمهور کجاست؟!
👤 سيده زهرا عبداللهی
🌼@bshmk33
|🎞🕯|
#تلنگر💥
{•بعضیا.🚶🏽♂!
بندِ #روسریشونو بازکردن.🤦🏽♀!
رفتن جلو دوربین.🎥!
واسه لایک.👍🏽!•}
...اما...
[•بعضیاهم.☝️🏽!
بند پوتینشونو بستن.🕯!
#رفتن رو مین.💣!
واسه خاک...!•]
😔
🌼@bshmk33
🌸🍃🌸🍃
#خداهست...
سلطان عبدالحمید ناصرالدوله هنگام تصدی ایالت کرمان چندین سفر به بلوچستان میرود و در یکی از این مسافرتها چند تن از سرداران بلوچ از جمله سردار حسین خان را دستگیر و با غل و زنجیر روانه کرمان میکند. پسر خردسال سردار حسین خان نیز با پدر زندانی و در زیر یک غل بودند.
چند روز بعد فرزند سردار حسین خان در زندان به دیفتری مبتلا میشود. حسین خان هر چه التماس میکند که فرزند بیمار او را از زندان آزاد کنند ناصرالدوله قبول نمیکند.
سردار حسین خان به افضل الملک، پیشکار فرمانفرما متوسل میشود. افضل الملک نزد فرمانفرما میرود و وساطت میکند، اما باز هم نتیجهای نمیبخشد. سردار حسین خان حاضر میشود پانصد تومان از تجار کرمان قرض کرده و به فرمانفرما بدهد تا کودک بیمار او را آزاد کند، اما باز هم فرمانفرما نمیپذیرد.
افضل الملک به فرمانفرما میگوید: قربان آخر خدایی هست، پیغمبری هست، ستم است که پسری در کنار پدر در زندان بمیرد؟ اگر پدر گناهکار است، پسر که گناهی ندارد؟
فرمانفرما پاسخ میدهد:
چیزی نگو که من، نظم مملکت خود را به پانصد تومان رشوه سردار حسین خان نمیفروشم. پسر خردسال حسین خان در زندان در برابر چشمان اشکبار پدر جان میسپارد.
چند روز پس از این ماجرا یکی از پسرهای فرمانفرما به دیفتری دچار میشود. هرچه پزشکان برای مداوای او تلاش میکنند اثری نمیبخشد. به دستور فرمانفرما پانصد گوسفند در آن روزها پی در پی قربانی میکنند و به فقرا میبخشند اما نتیجه نمیدهد و فرزند فرمانفرما جان میدهد.
فرمانفرما در عزای پسر خود در نهایت اندوه بسر میبرد. در همین ایام روزی افضل الملک وارد اتاق فرمانفرما میشود. فرمانفرما به حالی پریشان به گریه افتاده و به صدایی بلند میگوید:
افضل الملک! باور کن که نه خدایی هست و نه پیغمبری! والا اگر من قابل ترحم نبودم و دعای من موثر نبوده لااقل به دعای فقرا و نذر و اطعام پانصد گوسفند میبایست فرزند من نجات مییافت.
افضل الملک در حالی که فرمانفرما را دلداری میدهد میگوید:
قربان این فرمایش را نفرمایید، چرا که هم خدایی هست و هم پیغمبری، اما میدانید که فرمانفرمای جهان نیز نظم مملکت خود را به پانصد گوسفند رشوهی شما نمیفروشد...
🌼@bshmk33
www.RASEKHOON.net - www.RASEKHOON.net.mp3
2.81M
سوره مبارکه انسان از ابتدا تا آیه 22
استاد شحات انور 👇
🌼@bshmk33
www.RASEKHOON.net - www.RASEKHOON.net.mp3
3.86M
آیات پایانی سوره مبارکه حجر
استاد شحات انور 👇
🌼@bshmk33