7.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک کار متفاوت❤️
سهم هر نگاه یک صلوات برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان ✋
✍اثر آقای امین کافی موسوی، دانشجوی دانشگاه اصفهان
🔻کانونهای فرهنگی دانشگاه اصفهان🔻
🆔 @kanoonha_ui
#اطلاعرسانی
🗓📉 ۳۰ فروردینماه بازدید از بناها و اماکن تاریخی #رایگان خواهد بود.
📣ثبت نام طرح «جهت» بنیاد ملی نخبگان
🌐سامانه ثبت نام
https://jazb.bmn.ir/
#معاونت_فرهنگی_دانشگاه_اصفهان
╔═ 🌱🌐🌱 ═╗
@CULuiacir
http://cul.ui.ac.ir
══════════
🔷 آخرین سفر
🔹وضع حاجی و یزدان پرست از همه بدتر بود. مین بین آنها منفجر و از زیر زانوها تا قفسه سینه شان به شدت مجروح شده بود. پای چپ حاجی هم از بین پاشنه و زانو قطع شده بود و به پوستی بند بود. رمضانی هنوز متوجه اوضاع نشده بود. به همین دلیل مدام داد و فریاد می کرد تا این که معارف وند متوجه اش کرد که پشت سرش را نگاه کند و اوضاع بچه ها را ببیند.
🔹رمضانی که دید، ساکت شد. شعبانی از دوربین ناامید شده بود. ترکش، نوار فیلم را دوخته بود به دستگاه تیپ. چهار پنج تایی عکس گرفته بود که دیدم دیگر نمی توانم. دوربین را دادم دست شعبانی، که او هم چند تایی عکس از آن صحنه ها گرفت. بچه ها از هر چه دم دستشان بود، از چفیه گرفته تا کمربند، استفاده کردند تا جلوی خون ریزی یزدان پرست و حاجی را بگیرند. حتی زیرپیراهن هامان را هم از تن درآوردیم.
🔹یزدان پرست تا از هوش نرفته بود زیر لب ذکر می گفت. موقعی که حاج سعید می خواست ترکش را که گوشه چشمش در بیاورد گفت طوری نیست، بگذارید سرجایش باشد اما سعید اعتنا نکرد و با دست ترکش را بیرون کشید.
🔹بچه های ستون دوم هم که صدای داد و فریاد ما را شنیده بودند به ما ملحق شدند. مانده بودیم چه کنیم هر کسی چیزی می گفت. حاج قاسم گفت که چهار تا نبشی بیاریم. سریع چهار تا نبشی از توی رمل در آوردیم و بعد با اورکت ها و چند تا چفیه، مثلاً دو تا برانکارد درست کردیم. همه این کارها ظرف چند دقیقه انجام شد.
🔹یزدان پرست و حاجی را روی برانکارد گذاشتیم. یزدان پرست دیگر از هوش رفته بود اما تا آمدیم حاجی را از جایش بلند کنیم، اعتراض کرد که من را همین جا بگذارید بمونم. می خواهم همین جا شهید بشم. هنوز به مخیله هیچ کداممان نمی گذشت که شهادتی در کار باشد. معارف وند که تو حال خودش نبود، با ناراحتی به حاجی رو کرد که آقاسید بگذارید کارمان را بکنیم. هر جا مُقَدَّر است شهید بشی، شهید می شی.
🔹چهار نفر برانکارد حاجی و چهارنفر دیگر برانکارد یزدان پرست را بلند کردیم و راه افتادیم. می خواستم رمضانی را روی دوشم بگیرم که نگذاشت. دستش را حمایل گردنم کرد و از دنبالشان آمدیم. آقای حسینی هم که معروف بود به حشمت تک پا، مسیر را پاک می کرد تا راحت تر و سریع تر برسیم. هر چند وقت یک بار، فرصت می شد و کنار برانکارد حاجی قرار می گرفتم. به واسطه حرکت بچه ها و ضعفی که داشت کم کم غلبه می کرد، سرش آرام آرام به عقب متمایل می شد.
🔹لحظه های آخر، قبل از اینکه حاجی کلاً بی هوش شود متوجه ذکر هایی بودم که مدام زیر لب تکرار می کرد؛ یا زهرا می گرفت، سه بار دعای «اللهم اجعل مماتی شهاده فی سبیلک» را خواند و بار آخر بود که از روی برانکارد به حالت نیم خیز بلند شد و گفت: «خدایا گناهانم را ببخش و شهیدم کن» این آخرین حرفش بود بعد روی برانکارد افتاد و بی هوش شد.
🔹از میدان مین که بیرون آمدیم، بچه ها، حاجی و یزدان پرست را روی زمین گذاشتند. پریدم داخل ماشین تا پیچ های صندلی عقب را باز کنم. مشغول وَر رفتن با پیچ و مهره ها بودم که رمضانی سرم داد کشید که اصغر! صندلی را بشکن چی کار می کنی؟! با دو سه تا لگد صندلی را شکستم و شد عین تخت. حاجی و یزدان پرست را روش خواباندیم.
🔹حشمت تک پا هم سریع نشست پشت فرمان و تا بیمارستان یک ساعتی راه بود. به هر پاسگاهی که می رسیدیم، چراغ می زدیم و رد می شدیم. بچه های ارتش قبلاً اطلاع داده بودند. توی راه شهید حاج قاسم دهقان سرش را مدام می گذاشت روی سینه حاجی و می گفت که هنوز قلبش می زند. تو را به خدا دعا کنید، حمد بخوانید، عجله کنید و...
🔹شهید دهقان سرش را روی سینه سید می گذاشت و از روی امید روایتی را به خاطرشان می آورد: اگر سوره حمد را از روی یقین هفت مرتبه خواندید و مرده ای زنده شد متعجب نباشید. حاج قاسم دهقان امید داشت سید مرتضی را یک بار دیگر در شهر ببیند.
🔹اما سید داشت آرام آرام از جمعشان فاصله می گرفت. در فکه کاری ناتمام داشت که می باید انجامش می داد. صدای بچه های گردان کمیل را می شنید که همت را صدا می زدند حاجی، سلام ما را به امام برسان بگو عاشورایی جنگیدیم. و گریه همت را که ملتمسانه سوگندشان می داد تو را به خدا تماستان را قطع نکنید. با من حرف بزنید. عطالله بحیرایی را می دید که با آن پای نیمه فلج مدام زمین می خورد اما دوباره بر می خاست و پیش می دوید. کریم نجوا را که از کنار بچه ها می دوید و می خندید بچه ها دیر و زود داره، اما سوخت و سوز نداره یکی می افتادف یکی بلند می شد، یکی آب می خواست، زمین تشنه بود، آسمان تشنه بود...
🔸 «خاطرات جمعی از همراهان شهید آوینی در لحظه شهادت
#معاونت_فرهنگی_دانشگاه_اصفهان
╔═ 🌱🌐🌱 ═╗
@CULuiacir
http://cul.ui.ac.ir
══════════
♦️تاملاتی در باب سبک زندگی
🖌دقت کردهاید خیلی از کارها را می خواهید انجام بدهید، اما نمیشود؟
تصمیم میگیرید ورزش کنید، نمیشود! تصمیم جدی می گیرید ورزش کنید، اما نمی شود؟ ایا مشکل از اراده شماست؟
📌 خیلی از پاسخ هایی که به عنوان راه حل داده می شود بر می گردد به درون شما! میگویند اراده ات را قوی کنی، درست میشود.اما در اینجا چیز دیگری هم وجود دارد. مهمترین مساله در رسیدن به اهدافمان شناخت دقیق هدف و ایمان به آن هدف است.
🔸ما خیلی از وقت ها بدلیل #جبر_محیط داریم حرکت میکنیم و یا آن امر برای ما #عادت شده است.یک نگاهی به #تاریخ_زندگی خود کرده اید؟ تا سن 19 سالگی در جبر محیط خانواده، رفقا و آموزش و پرورش هستیم.هنگامی هم که وارد فضای دانشگاه می شویم جبر خودش را دارد.بعد از فراغت از دانشگاه از جبر های محیط که فارغ میشویم ممکن افسردگی بگیریم چرا که هیچ ریلی برایمان نگذاشته اند، اگر ریل گذاری زندگی مان را بتوانیم انجام دهیم ممکن است زندگیمان را خودمان مهندسی کنیم البته اگر خانواده بگذارند، و اگر نتوانیم یک ریل در پسا دانشگاه برای خودمان بسازیم برای بیرون امدن از حیرانی، می رویم سربازی...!
🔆ما اگر بخواهیم اراده ای برای یک امر داشته باشیم و هدف زندگیمان را دنبال کنیم در گام اول باید انسانی آزاده و مبارزگر باشیم و این مساله اگر بخواهد تحقق یابد در ایمان و شناخت ذقیقِ اهداف است.ایمان و شناخت به هدف همان روح تمامی کارها و حتی امور زندگی مان است. با این تفاسیر روح حاکم بر تمامی کارهایتان چیست؟
🔸راه حل های شناخت روح بر اهداف زندگی
1.تفسیر صحیح زندگی
2.مشورت در امر جهت گیری
3.توسل و ذکر روضه با ائمه معصومین
🖌شناخت و ایمان به هدف، با تفسیر دقیق زندگی از حاصل می شود. این دو مساله پیش نیاز و مراتب تنظیم سبک زندگی است
📌 گاهی برای تنظیم سبک زندگی باید فارغ از مقوله سبک زندگی به مطالعه بپردازیم تا سبک زندکیمان اصلاح شود...
🔅تمد🔅
#معاونت_فرهنگی_دانشگاه_اصفهان
╔═ 🌱🌐🌱 ═╗
@CULuiacir
http://cul.ui.ac.ir
══════════
📖 دعای روز بیست و هشتم ماه مبارک رمضان ✨🌙
اللَّهُمَّ وَفِّرْ حَظِّی فِیهِ مِنَ النَّوَافِلِ
خدایا، بهرهام را در این ماه از مستحبات فراوان کن
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
《 انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهان
🔸@anjomaneslami_isf_ui
🖇 telegram
🖇 instagram