ﺭﻓﺘﻢ ﺑﺎﻧﮏ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﻣﻨﺪِ ﻣﻴﮕﻢ
ﺑﺒﺨﺸﻴﺪ ﺷﻤﺎ ﺻﻨﺪﻭﻗﺪﺍﺭ ﻫﺴﺘﻴﻦ؟
ﮔﻔت نه ؛ﻫﺎﭺ ﺑﮑﻢ!!!
ﺍصلا ﺍﺷﮏ ﺗﻮ ﭼﺸﺎﻡ ﺟﻤﻊ ﺷﺪ... مردم اعصابشون زیرِ درختِ آلبالو گم شده..😊
⭕️ شکارچی گلوبال هاوک در راه مرزهای شمال غربی
#اقتدار_ایران✌️🏻✌️🏻✌️🏻✌️🏻
👤 علی مختارزاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اتوبان زنجان تبریز روز گذشته✌️🏻
به #الهام بگویید:
«فَاعْمَل إننا عاملون»
فصلت آیه ۵
#نماز_پنچ شنبه _برای_آمرزش_و_رحمت_پدر_و_مادر
❣️✨بهترین فرصت احسان به والدین✨❣️
.
💠هر کس این نماز را بخواند چنانچه پدر و مادر او زنده باشند مورد رحمت خداوند رحمان و رحیم قرار می گیرند
✅ این نماز رو همه وقت و هر روز میشه خوند
🕯اما چنانچه پدر و مادر فوت کرده باشند
این نماز💐 در شب های جمعه 💐یعنی امشب خوانده شود آنان مورد آمرزش خداوند قرار می گیرند
📿این نماز آن چنان موجب شادی پدر و مادر میشود که آرزو می کنند زنده شوند و زانوی فرزند خویش را ببوسند
.
💎این نماز انسان را از افسردگیهای بسیار شدیدی که بر اثر مصیبت های سنگین بوجود می آید آرامش می بخشد.
💐کیفیت نماز برای والدین💐
.
♻️مانند نماز صبح دو رکعت است
♻️نيت :نماز هدیه به پدر مادر
♻️"و همین نماز رو در نظر بگیرید "
👈رکعت اول:
✨بعد از حمد، به جای خواندن سوره، 10 مرتبه آیه 41 سوره ابراهیم خوانده می شود:
"ربَّنَا اغفِرلی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِلمُؤمِنینَ یَومَ یَقُومُ الحِسابُ
👈رکعت دوم:
✨بعد از خواندن سوره حمد، 10 مرتبه آیه 28 سوره نوح خوانده می شود:
" رَبَّ اغفِرلِی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِمَن دَخَلَ بَیتی مُؤمِناً وَ لِلمُؤمِنینَ وَ المُؤمِناتِ "
💎بارالها! مرا، پدر و مادرم را و هر که با ایمان به خانه ی من داخل شود و همه مردان و زنان با ایمان عالم را ببخش و بیامرز
👈پس از سلام نماز:
✨بدون تغییر حالت نماز، 10 مرتبه آیه 24 سوره اسرا خوانده می شود:
" رَبَّ ارحَمهُما کَما رَبَّیانِی صَغیراً "
¤پروردگارا! هم چنان که پدرم و مادرم مرا به مهربانی از کودکی پرورش دادند، تو نیز در حق آن ها مهربانی نموده و رحمت خود را شامل حالشان بفرما.
📔 منبع: مفاتیح الجنان
🍃 دعای بسیار برای پدر و مادرم و همه مومنان
فاتحة مع الصلوات:
🍃اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم
لطفا نشردهید🌹بفرست برای اونهایی که پدر و مادر شون از دست دادن 😢
⭕️ نکته اینجاست اردوغان حتی مطمئن نیست امشب یا فردا سر قدرت باشه چون ممکنه ناگهان کودتا بشه و مجدد توی سوراخ موش لایو بره که دیگران به دادش برسن!
بعد الهام علیف به این علاف تکیه کرده!
👤 علی سیستانی
⭕️ نگاهش فراموش نمیشود
لبخندش کهنه نمیشود
و جملهاش دائما میجوشد که: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید..... #عند_ربهم_یرزقون
👤 جواد نیکی ملکی
5.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایت تلخ و دردآور از خیانت رضاخان در واگذاری منطقه راهبردی قرهسو به ترکیه
🔹چگونه بخشی از خاک ایران که دارای ارزش استراتژیک بالایی بوده و اهمیت تاریخی زیادی هم داشت، شامل قله آرارات کوچک به ارتفاع ۴۰۰۰ متر و دامنههای آن با خیانت رضاخان از دست رفت
هدایت شده از این روزها نابودی اسرائیل
شهیدی که زنده زنده سوخت!!!!!!!
شهید سید مرتضی آوینی روایت میکند که:
حسین خرازی نشست ترک موتورم که به منطقه عملیاتی برویم. بین راه، به یک نفربر "پی ام پی" و تانک برخوردیم که در آتش میسوخت.
فهمیدیم یک بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده میسوزد!
من و حسین آقا هم برای نجات آن بندهی خدا با بقیه همراه شدیم.
گونی سنگرها را برمیداشتیم و از همان دو سه متری، می پاشیدیم روی آتش!
جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت میسوخت، اصلا ضجه و ناله نمیزد!
و همین پدر همهی ما را درآورده بود!
بلند بلند فریاد زد:
خدایا!
الان پاهام داره میسوزه!
میخوام اون ور ثابت قدمم کنی!
خدایا!
الان سینه ام داره میسوزه!
این سوزش به سوزش سینهی حضرت زهرا (س) نمیرسه!
خدایا!
الان دستهام سوخت!
میخوام تو اون دنیا دست هام رو طرف تو دراز کنم!
نمیخوام دستهام گناه کار باشه!
خدایا!
صورتم داره میسوزه!
این سوزش برای امام زمانه!
برای ولایته!
اولین بار حضرت زهرا (س) این طوری برای ولایت سوخت!
آتش که به سرش رسید، گفت:
خدایا! دیگه طاقت ندارم،
دیگه نمیتونم،
دارم تموم میکنم.
لااله الا الله،
خدایا!
خودت شاهد باش!
خودت شهادت بده آخ نگفتم!
آن لحظه که جمجمه اش ترکید، من دوست داشتم خاک گونیها را روی سرم بریزم!
بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت.
حال حسین آقا خرازی از همه بدتر بود. دو زانویش را بغل کرده بود و هایهای گریه میکرد و میگفت:
خدایا!
ما جواب اینا را چه جوری بدیم؟
ما فرمانده ایناییم؟
اینا کجا و ما کجا؟
اون دنیا خدا ما رو نگه نمیداره بگه، جواب اینا رو چی میدی؟
زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم.
تمام مسیر، پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانهی من و آن قدر گریه کرد که پیراهن من خیسِ اشک شد.
*شهید سردار «حاج حسین خرازی»*