eitaa logo
مسجد ۱۴ معصوم روستای صرم
202 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
4.9هزار ویدیو
97 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه امام هادی رفیعی .mp3
1.28M
السَّلاَمُ عَلَيْك ایها الهادی النقی🏴 🎤 📝 امام هادی علیه السلام ◾️ ویژه شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️مراسم شام شهادت امام هادی علیه السلام ▪️سخنران: حجت الاسلام رضایی ▪️مداحان: حاج رضا ایزدی و کربلایی رضا بابایی ▪️زمان: چهارشنبه ۵ بهمن ماه، بعد از نماز مغرب و عشا ▪️مکان: مسجد چهارده معصوم علیه السلام 💫میهمان سفره کریمانه امام هادی علیه السلام هستیم
⚫️عاقبت خدمت به اهل بیت علیه السلام! 🔆يونس نقاش، در سامرا همسايه امام هادي عليه السلام بود، 🍃پيوسته به حضور امام عليه السلام شرفياب مي شد و به آن حضرت خدمت مي كرد. 🔰يك روز در حالي كه لرزه اندامش را فرا گرفته بود محضر امام آمد و عرض كرد: سرورم! وصيت مي كنم با خانواده ام به نيكي رفتار نماييد! 🌹امام فرمود: چه شده است؟ عرض كرد: آماده مرگ شده ام. امام با لبخند فرمود: چرا؟ عرض كرد: 💥موسي بن بغا نگين پر قيمتي به من فرستاد تا روي آن نقشي بندازم. ♻️موقع نقاشي نگين شكست و دو قسمت شد. فردا روز وعده است كه نگين را به او بدهم، او اگر از اين قضيه آگاه شود، يا مرا مي كشد، يا هزار تازيانه به من مي زند. 🌸امام عليه السلام فرمود: برو به خانه ات،جز خير و نيكي چيز ديگر نخواهد بود. 🍃فرداي آن روز يونس در حال لرزان خدمت امام رسيد و عرض كرد: فرستاده موسي بن بغا آمده تا نگين انگشتر را بگيرد. 🌻امام فرمود: نزد او برو جز خوبي چيزي نخواهي ديد. 🌿يونس رفت و خندان برگشت و عرض كرد: سرورم! چون نزد موسي بن بغا رفتم، گفت: زنها بر سر نگين با هم دعوا دارند ممكن است آن را دو قسمت كني تا دو نگين شود؟ اگر چنين كني تو را بي نياز خواهم كرد. 🌺امام عليه السلام خدا را سپاسگزاري كرد و به يونس فرمود: به او چه گفتي؟ - گفتم: مرا مهلت بده تا درباره آن فكر كنم كه چگونه اين كار را انجام دهم. 🌸امام فرمود: خوب پاسخ دادي. ☘بدين گونه، يونس نقاش، به پاس خدمت به امام هادی از مشكلي كه زندگي او را تهديد مي كرد رهايي يافت. 🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤 🆔 @sarm_news
😍✋ ✨صدای آمدنت را به گوش ما برسان زمان غیبت خود را به انتها برسان... ✨نگاه نافذ خود را بر این گدا انداز برای درد نهفته کمی دوا برسان... ✨اگرچه بهر ظهورت نکرده ام کاری بیا و بر لب ما فرصت دعا برسان... 🌹 🌹 تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 "بحق فاطمه(س) " 🆔 @sarm_news
🥀 ما سامرا نرفتہ گداے تو مےشويم اے مهربان امام فداےتو مےشويم هادےِ خلق،ڪورے چشمان گمرهان پروانگان شمع عزاے تو مےشويم (ع)🥀 🥀 🆔 @sarm_news
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💡 اصطلاح "چنته اش خالی شد" کنایه از این است که شخصی تمام دانسته های خود را آشکار سازد و دیگر چیزی برای گفتن و عرضه کردن نداشته باشد. این ضرب المثل ریشه در یک حکایت دارد، اما قبل از بیان حکایت توضیح مختصری در مورد چنته می دهیم. "چنته" کیسه ی از جنس چرم یا قالیچه بود که در اندازه های مختلف ساخته شده و در گذشته برای نگهداری اشیاء در هنگام سفر مورد استفاده قرار می گرفت. "عبدالرحمن جامی"، در ایام جوانی برای کسب دانش و کمال مسافرت های زیادی انجام داد، در یکی از این سفرها جامی به شهر هرات رسید و در آنجا با" سعد الدین کاشغری" و همچنین "علی قوشچی" که از مشاهیر و محققان زمان بودند دیدار کرد. گویند قوشچی به رسم ترکان با چنته ای که به همراه داشت به محضر جامی آمد و برای امتحان میزان دانش جامی، چندین سوال مشکل از او پرسید که جواب هر کدام از آنها بسیار طولانی بود. در مقابل جامی بدون تفکر و اندیشه زیاد با صبر و شکیبایی بسیار به تمام پرسش ها به طور کامل پاسخ داد. دانش و آگاهی جامی موجب شگفتی قوشچی شد و اودر برابر این همه فضیلت چاره ی جز سکوت نداشت. جامی چون این سکوت را دید به چنته ی قوشچی اشاره می کند و به طنز می گوید" :از قرار معلوم مولانا دیگر چیزی در چنته ندارند؟!" این حکایت به تدریج در میان عوام رایج شد و با گذشت زمان بخش انتهای آن به شکل مثل در آمد.
با طناب کسی توی چاه رفتن شبی هنگام خواب، صاحب خانه متوجه دزدی شد که وارد خانه شده است. صاحب خانه با زیرکی و به دروغ، به همسرش گفت مقداری پول در چاه داخل حیاط پنهان کرده ام تا از دست دزدان در امان باشد، دزد که صدای صاحب خانه را شنید فریب حرف صاحب خانه را خورد و خوشحال به داخل چاه رفت. سپس صاحب خانه به زنش گفت خانم چون هوا خیلی گرم است امشب رختخواب را در حیاط روی در چاه پهن کن. دزد که در پی یافتن پول به داخل چاه رفته بود هنگامی که از یافتن پول نا امید شد خواست که از چاه بیرون بیاید، دید که صاحب خانه روی در چاه خوابیده و به همسرش وعده خرید طلا می دهد و می گوید برای تو چنین و چنان می کنم. دزد از داخل چاه بلند فریاد زد: آهای زن صاحب خانه، من با طناب شوهرت به چاه رفتم تو مواظب باش با طناب او در چاه نروی.
📚در سختی چه كسی زنده ميماند دو نفر از اهالى خراسان، با هم به سفر رفتند، يكى از آنها ضعيف بود و هر دو شب ، يكبار غذا مى خورد، ديگرى قوى بود و روزى سه بار غذا مى خورد، از قضاى روزگار در كنار شهرى به اتهام اينكه جاسوسى دشمن هستند، دستگير شدند، و هر دو را در خانه اى زندانى نمودند، و در آن زندان را با گل گرفتند و بستند، بعد از دو هفته معلوم شد كه جاسوس ‍ نيستند و بى گناهند. در را گشودند، ديدند قوى مرده ، ولى ضعيف زنده مانده است ، مردم در اين مورد تعجب نمودند كه چرا قوى مرده است ؟! طبيب فرزانه اى به آنها گفت : اگر ضعيف مى مرد باعث تعجب بود، زيرا مرگ قوى از اين رو بود كه پرخور بود، و در اين چهارده روز، طاقت بى غذايى نياورد و مرد، ولى آن ضعيف كم خور بود، مطابق عادت خود صبر كرد و سلامت بماند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا