عهد روزانه
در مفاتیحالجنان نقل شدهاست: «هر کس چهل صبح این دعا را را بخواند از یاران امام دوازدهم شیعیان خواهد بود و اگر پیش از ظهور بمیرد، خداوند او را از قبرش بیرون آورد (رجعت میکند) تا به خدمت وی درآید.»
عهد روزانه منتظران ظهور با امام زمان علیه السلام فراموش نشود (دعای عهد را در کانال جستجو کنید)
زیارت روز
روز یکشنبه
زیارت أمیرِ المؤمنینَ (علیه السلام)
اَلسَّلامُ عَلَی الشَّجَرَةِ النَّبَوِیَّةِ وَالدَّوْحَةِ الْهاشِمِیَّةِ المُضیئَةِ المُثْمِرَةِ بِالنَّبُوَّةِ الْمُونِقَةِ بِالاِْمامَةِ وَعَلی ضَجیعَیْکَ آدَمَ وَنُوح عَلَیْهِمَا السَّلامُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلی اَهْلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبینَ
الطّاهِرینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلَی الْمَلائِکَةِ الُْمحْدِقینَ بِکَ وَالْحافّینَ بِقَبْرِکَ یا مَوْلایَ یا اَمیرَ الْمُوْمِنینَ هذا یَوْمُ الاَْحَدِ وَهُوَ یَوْمُکَ وَبِاسْمِکَ وَاَنَا ضَیْفُکَ فیهِ وَ جارُکَ فَاَضِفْنی یا مَوْلایَ وَاَجِرْنی فَاِنَّکَ کَریمٌ تُحِبُّ الضِّیافَةَ وَ مَأْمُورٌ بِالاِْجارَةِ فَافْعَلْ ما رَغِبْتُ اِلَیْکَ فیهِ وَرَجَوْتُهُ مِنْکَ بِمَنْزِلَتِکَ وَ آلِ بَیْتِکَ عِنْدَاللهِ وَمَنْزِلَتِهِ عِنْدَکُمْ وَبِحَقِّ ابْنِ عَمِّکَ رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ وَعَلَیْهِمْ اَجْمَعینَ.
زیارتُ حضرت زهرا سَلامُ اللهِ عَلیها
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَکِ الَّذی خَلَقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ صابِرَةً اَنَا لَکِ مُصَدِّقٌ صابِرٌ عَلی ما اَتی بِهِ اَبُوکِ وَوَصِیُّهُ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِما وَاَنَا أَسْأَلُکِ اِنْ کُنْتُ صَدَّقْتُکِ إلاّ اَلْحَقْتِنی بِتَصْدیقی لَهُما لِتُسَرَّ نَفْسی فَاشْهَدی اَنّی ظاهِرٌ بِوَلایَتِکِ وَوَلایَةِ آلِ بَیْتِکِ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِمْ اَجْمَعینَ.
دعای روز
روز یکشنبه
بِسْمِ اللهِ الَّذی لا اَرْجُو اِلاّ فَضْلَهُ وَلا اَخْشی اِلاّ عَدْلَهُ وَلا اَعْتَمِدُ اِلاّ قَوْلَهُ وَلا اُمْسِکُ اِلاّ بِحَبْلِهِ بِکَ اَسْتَجیرُ یا ذَا الْعَفْوِ وَ الرِّضْوانِ مِنَ الظُّلْمِ وَالْعُدْوانِ وَمِنْ غِیَرِ الزَّمانِ وَتَواتُرِ الاَْحْزانِ وَطَوارِقِ الْحَدَثانِ وَمِنِ انْقِضآءِ الْمُدَّةِ قَبْلَ التَّاَهُّبِ وَ الْعُدَّةِ وَاِیّاکَ اَسْتَرْشِدُ لِما فیهِ الصَّلاحُ وَالاِْصْلاحُ وَبِکَ اَسْتَعینُ فیما یَقْتَرِنُ بِهِ النَّجاحُ وَالاِْنْجاحُ وَاِیّاکَ اَرْغَبُ فی لِباسِ الْعافِیَةِ وَتَمامِها وَشُمُولِ السَّلامَةِ وَدَوامِها وَاَعُوذُ بِکَ یا رَبِّ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطینِ وَاَحْتَرِزُ بِسُلْطانِکَ مِنْ جَوْرِ السَّلاطینِ فَتَقَبَّلْ ما کانَ مِنْ صَلاتی وَصَوْمی وَاجْعَلْ غَدی وَما بَعْدَهُ اَفْضَلَ مِنْ ساعَتی وَیَوْمی وَاَعِزَّنی فی عَشیرَتی وَقَوْمی وَاحْفَظْنی فی یَقْظَتی وَنَوْمی فَانْتَ اللهُ خَیْرٌ حافِظاً وَاَنْتَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ اَللّهُمَّ اِنّی اَبْرَأ اِلَیْکَ فی یَوْمی هذا وَما بَعْدَهُ مِنَ الاْحادِ مِنَ الشِّرْکِ وَالاِْلْحادِ وَاُخْلِصُ لَکَ دُعائی تَعَرُّضاً لِلاِْجابَةِ وَاُقیمُ عَلی طاعَتِکَ رَجاءً لِلاِثابَةِ فَصَلِّ عَلی مُحَمَّد خَیْرِ خَلْقِکَ الدّاعی اِلی حَقِّکَ وَاَعِزَّنی بِعِزِّکَ الَّذی لا یُضامُ وَاحْفَظْنی بِعَیْنِکَ الَّتی لا تَنامُ وَاخْتِمْ بِالاِنْقِطاعِ اِلَیْکَ اَمْری وَ بِالْمَغْفِرَةِ عُمْری اِنَّکَ اَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ.
اهدنا الصراط المستقیم
در قرآن و روايات، نمونههاى زيادى آمده كه در آنها به جنبهى اعتدال كه همان راه مستقيم است، تأكيد و از افراط و تفريط نهى شده است.از جمله:
* «كلوا و اشربوا و لاتسرفوا» ٥ بخوريد و بياشاميد، و اسراف نكنيد.
* «لا تَجعل يدك مَغلولةً الى عُنقك و لاتبسُطها كلّ البَسط» ٦ در انفاق، نه دست بر گردن قفل كن - دستبسته باش - و نه چنان گشاده دستى كن. (كه خود محتاج شوى).
* «الّذين اذا أنفقوا لميسرفوا و لميقتروا و كان بين ذلك قواماً» ٧ مؤمنان، به هنگام انفاق نه اهل اسرافند و نه اهل بخل، بلكه ميانهرو هستند.
* «لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها وابتغ بين ذلك سبيلاً» ٨ نماز را نه بلند بخوان ونه آهسته، بلكه با صداى معتدل بخوان.
* به پدر و مادر خود احسان كن؛ «و بالوالدين احساناً» امّا اگر تو را از راه خدا بازداشتند، اطاعت از آنها لازم نيست. «ان جاهداك على انتشرك بى... فلاتطعهما»
* پيامبر هم رسالت عمومى دارد؛ «و كان رسولاً نبيّاً» و هم خانواده خويش را دعوت مىكند. «و كان يأمر اهله بالصلوة»
* اسلام هم نماز را سفارش مىكند كه ارتباط با خالق است؛ «اقيموا الصلوة» و هم زكات را توصيه مىكند كه ارتباط با مردم است. «اتوا الزكاة»
* نه محبتها شما را از گواهى حقّ منحرف سازد؛ «شهداء لِلّه و لو على انفسكم» و نه دشمنىها شما را از عدالت دور كند. «و لايَجرِمنّكم شَنئان قوم»
* مؤمنان هم دافعه دارند؛ «أشدّاء على الكفار» و هم جاذبه دارند. «رحماء بينهم»
* هم ايمان و باور لازم است؛ «آمنوا» و هم كارهاى شايسته. «عملوا الصالحات»
* هم اشك و دعا و درخواست پيروزى از خدا لازم است؛ «ربّنا افرغ علينا صبراً» و هم صبورى وپايدارى در سختىها. «عشرون صابرون يغلبوا مأتين» چنانكه در شب عاشورا امام حسين عليه السلام هم مناجات مىكرد و هم شمشير تيز مىكرد.
* روز عرفه و شب عيد قربان، حاجيان دعا مىخوانند و روز عيد بايد قربانى كنند.
* اسلام مالكيّت را مىپذيرد، «الناس مسلّطون على اموالهم» ولى اجازه ضرر زدن به ديگرى را نمىدهد و آن را محدود مىسازد. « لا ضَرر و لا ضِرار»
آرى، اسلام دين يك بعدى نيست كه تنها به جنبهاى توجّه كند و جوانب ديگر را ناديده بگيرد؛ بلكه در هر كارى اعتدال وميانهروى وراه مستقيم را سفارش مىكند.
پرتوی از نور، صفحه 33
عن مولانا امیرالمومنین علیه السلام : حَسْبُک مِنَ الْعِلْمِ أَنْ تَخْشَی اللَّهَ، وَ حَسْبُک مِنَ الْجَهْلِ أَنْ تُعْجَبَ بِعِلْمِک.[۱]
در نسخه ای دارد : ... وَ حَسْبُک مِنَ الْجَهْلِ أَنْ تُعْجَبَ بِعَقْلِک أَوْ قَالَ بِعِلْمِک.[۲] که در مضمون و محتوا تفاوتی ایجاد نمی کند.
حضرت می فرمایند: از دانش تو را همین بس که از خدا بترسی و از نادانی همین بس که به دانش خود ببالی.
علمی که سبب خشیت است چه علمی است؟ آیا علم کتابی است یا علم نور؟ قطعا علم کتابی نیست چون ممکن است انسان استاد الکل فی الکل باشد ولی از خدا نترسد بلکه این علم خشیت آور همان علم نور است که خدا در قلب کسی که بخواهد هدایتش نماید قرار می دهد. این علم همان قدری که سبب خشیت شود برای انسان کافی است. انسان خدا ترس اهل نجات است. انسان خدا ترس اوامر او را اطاعت و نواهی الهی را ترک می کند و این سبب نجات او می شود ؛ ولی اگر نترسید هر چه هم آموخته باشد نتیجه ای در نجات او ندارد بلکه سبب عذاب بیشتر او می شود ؛ انسان عالم اگر گناه کند گناهش مضاعف است. امام صادق می فرمایند: « یغْفَرُ لِلْجَاهِلِ سَبْعُونَ ذَنْباً قَبْلَ أَنْ یغْفَرَ لِلْعَالِمِ ذَنْبٌ وَاحِدٌ.»[۳]
در مقابل همین مقدار جهل هم برای نابود شدن انسان کافی است که انسان خوشش بیاید از اینکه می داند و می فهمد ؛ عجب و خود بینی و خودپسندی و خود بزرگ بینی انسان را هلاک می کند. کسانی که به عقل و علم خود می نازند این حالت سبب می شود که از دانش دیگران استفاده نکنند وگرفتار استبداد رأی شوند.
ا.......................
[۱]. الأمالی (للطوسی)، ص ۵۶.
[۲]. مجموعة ورام، ج۲، ص۷۸.
[۳].کافی (ط - دار الحدیث)، ج۱، ص۱۱۵.