⭕️کسی که نمازهایش #قضا می شود
❌کسی که نمازهایش قضا می شود ، به این معناست که شیرینی خواب را بر شیرینی صحبت کردن با خدا ترجیح داده است!
🔻کسی که نمازهایش قضا می شود شاید نمیداند که همخواب شیطان شده است و مورد لعن خدا!
🔺کسی که نمازهایش قضا می شود شاید نمیدونه که چقدر از نعمت های دنیا و آخرت رو از دست داده است!
💢کسی که نمازهایش قضا می شود شاید نمیدونه که صحت و سلامتی را خدا در سحر خیزی قرار داده که بیدار شدن از خواب خیلی از بیماری های روانی از قبیل افسردگی و امراض جسمی را بوسیله آن دفع میکند!
♨️کسی که نمازش قضا می شود شاید نمی داند که خدا استجابت دعا را در اوقات ابتدایی نماز صبح قرار داده است!
🔴کسی که نمازهایش قضا می شود شاید نمیداند که خدا بوسیله نماز های اول وقت بر ملائکه خود مباهات می کند!
♦️کسی که نمازهایش قضا می شود شاید نمیداند که با قضا شدن نمازها ملائکه رحمت رو از خودش دور کرده و شیاطین جن و انس رو به سمت خودش دعوت کرده است!
📌کسی که نمازهایش قضا می شود شاید به آیه قرآن غافل است که فرمود روز قیامت روز حسرتی است که به مقامات همدیگر حسرت میخورند!
⭕️کسی که نمازهایش قضا می شود شاید به خدا و آخرت آنگونه که باید ایمان بیاورد ایمان نیاورده است!
🔔و#تفکـــر_در_آیات_قــــرآن
🔹 این زرق و برق دنیا و تجملات بالاشهری ها، که دل از دل ما میبرد، نزد خدا، پشیزی ارزش ندارد!
🔹 یقین داشته باشید که مالکیت کل ثروت دنیا، حتی یک امتیاز هم اضافه نمی کند به نمرات پرونده اعمالمان!
🔹 ولی در طرف مقابل، هرچه از مال و عمرمان هزینه میکنیم در راه قرآن و اهل بیت، چندین برابرش، در حساب ذخیره آخرتمان ثبت میشود و تا ابد تضمین میکند خوشبختی را برایمان!
👌 پس تا میتوانیم نزد خدا سرمایه گذاری کنیم و دل نبندیم به این سرمایه گذاری های زودگذر دنیوی
👇👇👇👇
🌴 آیه 36 سوره شوری 🌴
🕋 فَمَا أُوتِيتُم مِّن شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ وَمَا عِندَ اللَّـهِ خَيْرٌ وَأَبْقَىٰ
⚡️ترجمه:
پس چیزی که نصیب شما گردیده متاع (فانی) زندگی دنیاست و آنچه نزد خداست بسیار بهتر و باقیتر است.
📜 #درمحضراهل_بیت 🌸
✅فواید نگاه کردن به قرآن
✍️ #قرآن کریم به قدری با برکت است که حتی نگاه به صفحات آن، موجب تعالی انسان می شود. برخی فواید آن عبارتتد از:
💠 تقویت بینایی
💠 درمان ورم ملتحمه چشم
💠 چندین برابر شدن ثواب قرائت
💠 مطرود کردن #شیطان
💠 ازدیاد عقل و ...
امام صادق علیه السلام می فرمایند: کسی که قرآن را از روی صفحات آن بخواند، از بینایی اش بهره برد و مبتلا به ضعف بینایی نمی شود و از عذاب پدر و مادرش کاسته می شود، هر چند کافر باشند.
📚 الکافی، ج ۲، ص ۶۱۳
🌺سلسله مباحث مهدوی با موضوع وظایف منتظران امام زمان علیه السلام🌸👇👇
هدایت شده از مهاجر
#وظایف_منتظران ۳
⭕️تلاش کردن برای محبوب نمودنِ امام
🔹به جهت دلالت عقل بر اینکه هر کس محبتش واجب است، سزاوار است او را محبوب نمود، شیعیان نیز باید امام عصر را بین مردم محبوب نمایند.
🔅امام صادق میفرماید: خداوند رحمت کند بنده ای که محبت مردم را به سوی ما می کِشاند و ما را نزد مردم محبوب میسازد. بخدا قسم اگر (مردم)، سخنان زیبای ما را برای دیگران روایت میکردند، به سبب آن سخنان، عزیزتر می شدند.
📘کتاب مکیال المکارم ج۲
بَراٰیِ یاٰریَشْ بَرْخیٰزْ اَزْ جاٰیْ.....
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
عبرت های ماندگار
جواهرات سلطان محمود
وقتی سلطان محمود دو سه روز آخر زندگی خود را میگذراند، گفت خزانه و اموال او را بیرون آورده و در ایوانی که در برابر مجلس او بود قرار دادند، و اسبها و شترها و فیلهای او را در میدانی روبروی قصر او جمع کردند و غلامان زرین کمر او در برابرش صف کشیدند.
ایوانی که زرها و جواهرات را در آن ریخته بودند مانند گلستانی که گلهای رنگارنگ در آن شکفته باشد به نظر میآمد و سلطان به نظر حسرت در آنها مینگریست و اشک میریخت.
در این سه روز، اموال، اسباب و دارایی او را در پیش رویش قرار دادند و با وجود آنکه میدانست که بیش از دو سه روز زنده نخواهد بود دیناری از آن اموال و گنجهای خود را به هیچ مستحقی نداد. [۱]
----------
[۱]: ۱۹. زینة المجالس، ص ۲۲۳.
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
💫🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙🌟💫
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
🍃
در روزگاران قدیم دو همسایه بودند که همیشه با هم نزاع و دعوا داشتند. یک روز با هم قرار گذاشتند که هر کدام دارویی بسازد و به دیگری بدهد تا یکی بمیرد و دیگری که میماند لااقل در آسایش زندگی کند! برای همین سکه ای به هوا انداختند و شیر و خط کردند که کدام یکی اول سم را بخورد. قرعه به نام همسایه دوم افتاد. پس همسایه اول به بازار رفت و از عطاری قوی ترین سمی که داشت را خرید و به همسایه اش داد تا بخورد.
همسایه دوم سم را سرکشید و به خانه اش رفت. قبلا به خدمتکارانش گفته بود حوض را برایش از آب گرم پر کنند و یک ظرف دوغ پر نمک هم آماده بگذارند کنار حوض. او همینکه به خانه رسید، ظرف بزرگ دوغ را سر کشید و وارد حوض شد. کمی دست و پا زد و شنا کرد و هر چه خورده بود را برگرداند و پس از آنکه معده اش تخلیه و تمیز شد، به اتاق رفت و تخت خوابید.
صبح روز بعد سالم بیدار شد و به سراغ همسایه اش رفت و گفت: من جان سالم به در بردم، حالا نوبت من است که سمی بسازم و طبق قرار تو آن را بخوری.
او به بازار رفت و نمد بزرگی خرید و به خانه برد. خدمتکارانش را هم صدا کرد و به آنها گفت که از حالا فقط کارتان این است که از صبح تا غروب این نمد را با چوب بکوبید!
همسایه اول هرروز میشنید که مرد همسایه که در تدارک تهیه سم است!!! از صبح تا شب مواد سم را میکوبد. با هر ضربه و هر صدا که میشنید نگرانی و ترسش بیشتر میشد و پیش خودش به سم مهلکی که داشتند برایش تهیه میکردند فکر میکرد. کم کم نگرانی و ترس همه ی وجودش را گرفت و آسایشی برایش نماند. شبها ترس، خواب از چشمانش ربوده بود و روزها با هر صدایی که از خانه ی همسایه میشنید دلهره اش بیشتر میشد و تشویش سراسر وجودش را میگرفت. هر چوبی که بر نمد کوبیده میشد برای او ضربه ای بود که در نظرش سم را مهلک تر میکرد.
روز سوم خبر رسید که مرده است. او قبل از اینکه سمی بخورد، از ترس مرده بود!!
هدایت شده از مهاجر
┄┅─✵💝✵─┅┄سلام و صبح بخیر
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
خدایا
به توکل به اسم اعظمت
می گشایيم
دفتر امـــروزمان را ...
باشد ڪه در پایان روز
مُهر تایید بندگی
زینت بخش دفترم باشد ...
الهی به امید تو💚