🔸مسیر تهران ـ نطنز رو اگه انسان هفتهای یک بار تردد کند، خیلی خستهکننده خواهد بود. آقا مصطفی هفتهای دو یا سه بار این مسیر رو میرفت و برمیگشت.
🔹روزهگرفتن در سایت نطنز هم خیلی سخت بود؛ هوا آنقدر گرم میشد که لبها ترک برمیداشت و خون میآمد. همه اینها نشاندهنده سختیهای ایشون بود ولی هیچ وقت از سختیها نمیگفتن.
🔸یک بار پیش آیتالله خوشوقت رفته بودن و از ایشون پرسیده بودن که "ظهور چقدر نزدیکه؟"
آقای خوشوقت فرموده بودن "این بستگی داره که شما در نطنز چه کار میکنید."
🔹یک بار که خیلی گلایه کردم، مصطفی فرمایشهای آقای خوشوقت رو گفت، من دیگه گلایه هم نکردم. چون احساس میکردم اگه بخوام جلویش رو بگیرم، جلوی امام زمان(ع) ایستادم.
راوی: همسر شهید
پ.ن:
حقوقدانانی که به دنبال رضایت غرب بودند، ظهور امام زمان(عج) رو به تاخیر انداختند...
🗓 ۲۱ دی ماه، سالروز شهادت مصطفی احمدی روشن
کار ما وزوز کردن است ...
🔸بيان خاطره اي از آيت الله حاج شيخ علي مهدوي دامغاني در كتاب شمع هميشه فروزان ...
.
در سفری به نجف اشرف، یکبار خدمت مرحوم حضرت آیت الله خوئی در منزل کوفه ایشان رسیدیم. منزل آیت الله در کوفه، خانه ای ساده و محقر با حیاطی کوچک بود که فقط یک خادم در آنجا حضور داشت تا آن بزرگوار تنها نباشند.
.
باری هرگز فراموش نمی کنم که مرحوم پدرم(آیت الله مهدوی دامغانی) به تجلیل و تبجيل و تعظیم از دروس ایشان و مرتبت عالِم پروری و عنایتی که به تربیت شاگردان داشتند پرداختند.
.
و پس از بیان مقام شامخ علمی آیت الله العظمی خوئی از آن معظم له پرسیدند (نقل به معنا) که چگونه این توفیقات کثیره با این کیفیت عالیه برای حضرت عالی فراهم آمده است؟
.
آن مرد ملکوتی و صاحب نفس قدوسی فرمود:
بگذار تا روایتی برایت بگویم: روزی حضرت ابراهیم علیه السلام به محضر ذات ربوبی عرضه داشت که یا رب! زنبور عسل چگونه عسل میدهد؟
.
حضرت حق فرمود: ای ابراهیم! دستت را جلو بیاور تا زنبوری بیاید و روی دستت بنشیند و بر روی دست تو عسل بدهد و تو به چشم ببینی و لیطمئن قلبی برایت حاصل گردد.
.
حضرت ابراهیم (علیه السلام) دستش را جلو آورد و در این هنگام نحلی بیامد و پشت دست آن پیامبر اولوالعزم چرخید و قدری وزوز نمود و رفت. حضرتش نگاه کرد و دید عسلی در کار نیست و سئوال همچنان در ذهنش باقی ماند و کنجکاوانه پرسید: یا رب! عسلی در کار نیامد! خطاب شد: ای ابراهیم! بر کف دست خویش بنگر.
.
حضرت بر کف دست خود نگریست و ناگاه در شگفت ماند! تکه ای عسل بر کف دستش چسبیده بود. حیرت وجودش را فرا گرفت که زنبور بر پشت دستش چرخید اما عسل بر کف دست او افتاده است!! خطاب شد که: ای ابراهیم! کار زنبور وزوز کردن است، ولی عسل را ما می دهیم.
.
آنگاه مرحوم خوئی قدس الله نفسه الزکیة فرمود:
آقا کار ما وزوز کردن است؛ توفیق و برکت و عنایت از آن حضرت قدوس است.
.
این بیان متواضعانه از آن جبل العلم و بحر الحلم تأثیری بس عمیق بر این حقیر داشت که در آن زمان مشق ارادت و معرفت می کردم.
.
آیت اللّه العظمی خویی، این مرد فرزانه،در ۹۴ سالگی، هشتم صفر ۱۴۱۳ ق، به دیدار معبود شتافت. او که هم چون جدّش موسی بن جعفر علیهما السلام به طاغوت زمان گرفتار شده بود، پس از وفاتْ همانند مادر مظلومه اش فاطمه زهرا علیهاالسلام ، غریبانه به خاک سپرده شد. رژیم بعث عراق، حتی در نجف اشرف هم اجازه تشییع جنازه نداد.
.
و آن مرجع بزرگ، در نیمه های شب و با حضور مأموران امنیتی رژیم بعث و تعداد بسیار اندکی از شاگردان و خانواده اش، پس از اقامه نماز توسط آیت اللّه سید علی سیستانی، غریبانه و مظلومانه، در صحن شریف مولی الموحدین علی بن ابی طالب علیه السلام در مسجد خضراء که جایگاه درسش بود، به خاک سپرده شد
مثل الاكلنگ!
الاكلنگ دو طرف دارد. يك طرف يكي نشسته است كه خود
را پايين ميكشد تا طرف مقابل بالا برود؛ آن گاه طرف مقابل هم متقابلاً چنين رفتاري خواهد كرد. يعني هر كدام تلاش ميكنند تا ديگري را بالا ببرند، و اينجاست كه بازي معنا پيدا ميكند و لذت بخش ميشود.
مي خواهم بگويم زندگي همچنين وضعيتي دارد. چه يك زن و شوهر، چه دو تا رفيق چه دو تا همكار، اگر هر كدام تلاش كند ديگري رشد و ارتقاء پيدا كند، آن ديگري هم همين كوشش را خواهد كرد؛ يعني احترام احترام ميآورد، همان طور كه بي حرمتي هم بي حرمتي به دنبال خواهد داشت.
[مثل شاخه های گیلاس - صفحه۱۰]
در محضر قرائتی 50
از نظر قرآن، رابطه رهبر با مردم چگونه است؟
پاسخ : دو نوع بله قربان و اطاعت داریم: انسان گاهی بر اساس ترس و یا طمع و خود باختگی، از دیگری اطاعت میکند، همان گونه که مردم از فرعون اطاعت میکردند:
استخف قومه فاطاعوه ( سوره زحرف، آیه 54.) و گاهی بر اساس ایمان و عشق و محبت، چنانکه قرآن خطاب به پیامبر اسلام میفرماید: اگر خشن و سنگدل بودی، مردم از دور تو پراکنده میشدند. لو کنت فظا غلیظ القلب لا نفضوا من حولک ( سوره آلعمران، آیه 159.)
در اسلام از رابطه میان مردم و رهبر به ولایت تعبیر شده است. کلمه ولایت به معنای پیروی همراه با محبت است. رهبر الهی نه تکلف دارد: و ما انا من المتکلفین ( سوره ص، آیه 86.) نه خود را بر سایرین ترجیح میدهد: انا بشر مثلکم ( سوره کهف، آیه 110.) و نه حق خود را بر بیش از دیگران میداند.
در خطرها، مردم را رها نمیکند. حضرت علی (علیه السلام) میفرماید: در جنگها پیامبر (ص) از ما به دشمن نزدیکتر بود. او از طرف خداوند مامور است که به مردم درود بفرستند: وصل علیهم ( سوره توبه، آیه 103. ) همان گونه که مردم مامورند به او درود بفرستند: یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما ( سوره توبه، آیه 56.) پس رابطه رهبر و مردم، رابطه عشق و درود است، نه ترس و وحشت.
✳ اگر در جوابم گفته شود «لا لبیك» چه كنم؟
🔻 حدیث معروفی است كه زیاد شنیدهاید. #مالکبنانس میگوید: من یك بار در خدمت #امام_صادق علیه السلام بهسوی مكه میرفتم. رسیدیم به مسجد شجره و از آنجا محرم شدیم. وقتی كه امام خواست لبیک بگوید و محرم بشود، من به چهرهی او نگاه كردم، دیدم رنگ از صورت مباركش پریده، میخواهد [لبیک] بگوید ولی مثل اینكه صدا در گلویش میشكند. آنقدر خوف بر او مستولی شده كه نزدیك است از مركب به زمین بیفتد. من رفتم جلو. فهمیدم از خوف خداست، عرض كردم: آقا! بالاخره تكلیف است، باید بگویی. گفت: چه میگویی؟! معنای لبیک این است كه خدایا من همان بندهای هستم كه دعوت تو را اجابت كردهام. اگر در جوابم گفته شود «لا لبیك» من چه بكنم؟
👤 #شهید_مطهری
📚 #اسلام_و_نیازهای_زمان ج۱
📖 ص ۶۵