فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَىٰ عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا ﴿۱﴾
🔸 بزرگوار است پاک خداوندی که فرقان را بر بنده خاص خود نازل فرمود تا (به اندرزهای وی) اهل عالم را متذکر و خدا ترس گرداند.
🔅 الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا ﴿۲﴾
🔸 آن خدایی که پادشاهی آسمانها و زمین از آن اوست و هرگز فرزندی نگرفته و شریکی در ملک هستی نداشته و همه موجودات را او خلق کرده و حد و قدر هر چیز را معین فرموده است.
💭 سوره: فرقان
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🕊چکاوک
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 با یادآوری اون خاطره قلبم تیر کشید اون روزها چه حالی داشتم؟ منه دختر بچه از مردن چه تصوری
🍃🍃🌸🍃
خسرو دیگه حتی یک بار هم بهم نگاه نکرد حق داشت دلشو شکسته بودم سرمو به صندلی تکیه دادم و چشامو که بخاطر گریه میسوخت بستم هنوز کاملا به خواب نرفته بودم که صدایی شنیدم که گفت کسی میخواد نماز بخونه یا دستشویی بره پیاده بشه چشامو باز کردم و پتویی که روم کشیده شده بود نگاه کردم و گفتم خسرو پیاده نمیشی؟
بدون اینکه نگاهم کنه سری به نشونه نه تکون داد که گفتم من میخوام برم دستشویی . خودم تنهایی برم؟؟ بی تفاوت نگاهم کرد و از جا بلند شد دلم هری ریخت تا حالا انقدر ناراحت و سرد ندیده بودمش من هم از جا بلند شدم قدمی به عقب برداشتم که با صدای ضعیفی گفت
_پشت سرم بیا خیلی سرد برخورد کرد گفتم خسرو تو رو خدا درکم کن آخه مگه یه آدم چقدر توان داره؟به خدا که دیگه ظرفیتم پر شده دیگه طاقت ندارم از اتوبوس که بیرون اومدیم رو به روی سرویس ایستاد و گفت اینجا منتظرم برو به چشماش نگاه کردم خواستم چیزی بگم که گفت مگه با تو نیستم؟ برو ...سرمو پایین انداختم و به سمت سرویس حرکت کردم ...
از سرویس خارج شدم و با قدم های بلند خودمو به خسرو رسوندم اتوبوس سریع حرکت کرد طبق گفته ی راننده تا فردا صبح میرسیدیم به مقصد در تمام طول مسیر سعی کردم که سر حرف رو باز کنم ولی خسرو ناراحت تر از این حرف ها بود.دیگه کم کم هوا داشت تاریک میشد و خسرو هنوز تو قیافه بود ... چشمامو رو همه چیز بستم و دهنم رو باز کردم بی فکر هر از چی از دهنم در اومد گفتم :
دیگه تحمل این رفتار خسرو رو نداشتم ...
آروم زمزمه کردم
+خسرو.....وقتی دیدم جواب نمیده گفتم ازم دلخوری؟ گفتمیدونی چیه؟؟ من سر تو با زندگیم قمار کردم
میفهمی؟؟تمام زندگیمو ، آبروی خانوادم رو همه و همه رو کنار گذاشتم تا به برسم به تو منتی نیست چون عشق حد و مرز نداره عاشق بزدل نیست و از هیچ چیزی باکی نداره من حتی اگر صد بار هم به عقب برگردم با علم بهاین بدبختی هایی که کشیدیم باز هم این مسیر رو انتخاب میکردم با چشمهای به خو.ن نشسته نگاهم کرد و.... مگه من تا به حال نازک تر از گل بهت گفتم؟ مگه تا حالا دلتو شکستم؟میدونم اشتباهاتی داشتم که باعث شدم درد بکشی عذاب بکشی اما به جون خودت قسم که میخوام دنیات نباشه ...
┅┄ ❥❥@Chakavak110🕊**
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️
نمیشَود از ( توُ..♡) جُدا شَوم ..
دَر تَك تَك سلولِـ هایِ بَدن مَن ..
لوُنِه کَرده ایِ ..🕊
┏━❤️🌸━━••••••••••━━━┓
@lovely_lifee
┗━━━━••••••••••━━❤️🌸┛
❤️
خانہ ات قلبِ من جانانم
وعشقِ تو جادوی من است:) 🤍🖇
┏━❤️🌸━━••••••••••━━━┓
@lovely_lifee
┗━━━━••••••••••━━❤️🌸┛
16.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️
♡....من دُورِ گردنِ تو
دستم عزیز شد۔۔۔۔🫂☘♡
┏━❤️🌸━━••••••••••━━━┓
@lovely_lifee
┗━━━━••••••••••━━❤️🌸┛
23.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️
↜تُـ♡ـو↝🫧
عَطـرِ کدام خوشـبوترین گلِ جهـانی 🫧
که هـر جا می نویسَـمت🫧
شُـکوفه میدهـی!🫧
عاشقتممم🍃✨
┏━❤️🌸━━••••••••••━━━┓
@lovely_lifee
┗━━━━••••••••••━━❤️🌸┛
8.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️
خدایا....
خودت از اون نگاه هایی که...
حواسمون نیست
به زندگیمون بنداز...!
┏━❤️🌸━━••••••••••━━━┓
@lovely_lifee
┗━━━━••••••••••━━❤️🌸┛
13.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️
بفرست برای دوست قدیمیت....🌸
┏━❤️🌸━━••••••••••━━━┓
@lovely_lifee
┗━━━━••••••••••━━❤️🌸┛
دخمه زرتشتیان یزد. تا حدود ۵۵ سال پیش، جنازههای زرتشتیان را درون این برج میگذاشتند تا خوراک پرندهها شود. این کار توسط نساسالار انجام میشد.
🌕 @donyaye_ajayeb
تصاوير فوق العاده از آتشگاه آذرگشنسب در تخت سلیمان در شهرستان تکاب استان ارومیه قرار دارد. كه مهمترین آتشگاه ساسانی متعلق به شاهان و لشکریان بوده است، و شاهان ساسانی برای زیارت این محل با پای پیاده از تیسفون به این مکان می آمدند
آذرگشنسب به معنی آتش اسب نر يا آتش جهنده است و بر پایه افسانههای ایرانی دلیل نام گذاری این است که کیخسرو به هنگام گشودن “بهمن دژ” با تاریکی شب در وسط روز که دیوان با جادوی خود پدید آورده بودند، روبرو شد،
آنگاه آتشی بر یال اسب وی فرود آمد و جهان را دیگر باره روشن کرد و کیخسرو پس از پیروزی و گشودن بهمن دژ، به پاس این یاوری اهورایی، آتش فرود آمده را آنجا بنشاند و آن آتش و جایگاه به نام آتش اسب نر نامیده شد.
🌕 @donyaye_ajayeb