🍃🍃🍃🌸🍃
خواهریا خواندن آیه الکرسی رو فراموش نکنید👌
🌸 آیه الکرسی 🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
🍃اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ من ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ
منْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ🍃
🍃لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ🍃
🍃اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا
أوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ🍃
⚜️ صلوات خاصه امام رضا (ع)⚜️
🌺 اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْمُرتَضَی،اَلْاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ ، وَ حُجَّتِکَ عَلیٰ مَنْ فَوْقَ الْاَرضِ وَ مَنْ تَحتَ الثَّریٰ ، اَلصِّدّیٖق الشَّهیدِ ، صَلوٰةً کَثیٖرَةً تٰآمَّةً ، زٰاکِیَةً مُتَوٰاصِلَةً ، مُتَوٰاتِرَةً مُتَرٰادِفَةً ، کَأَفْضَلِ مٰا صَلَّیْتَ عَلیٰ اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیٰائِکَ🌺
❤️الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم❤️
🍃🍃🌸🍃
🕊چکاوک
🍃🍃🍃🌸🍃 گیره های موهامو که باز کرد یه نفس عمیق کشید و گفت میگم مهزاده اینجوری اذیت میشی یه وقت مورچ
🍃🍃🍃🌸🍃
از ظهر ناهار نخورده بودیم و نزدیک غروب بود ، گفتم من گشنمه فرامرز گفت میرم از بیرون یه چیزی میگیرم حالت که خوبه ؟ گفتم آره خوبم ، همین که فرامرز از خونه بیرون رفت خودمو انداختم تو حموم و آب سرد خودمو شستم هی رو خودم آب میریختم و تمام تنم میلرزید ، از حموم در اومدم و لباس تمیز پوشیدم که فرامرز اومد داخل ، با تعجب بهم نگاه کرد و گفت تو کی وقت کردی آب گرم کنی؟ صبر میکردی میبردمت حموم دیگه ، لرز تو تنم افتاده بود . از طرفی انقدی از فرامرز خجالت میکشیدم که اصلا دلم نمیخواست نگاش کنم گفتم با آب سرد خودمو شستم ، فرامرز با تعجب بهم زل زده بود و گفت جدی جدی با اب سرد خودتو شستی ؟ اینجوری که کمر درد میگیری ، غذا رو از دستش گرفتم و گفتم نه من خوبم ناهار بخوریم کم کم باید آماده بشیم بریم خونه مامانم ، امشب همه رو دعوت کرده .مشغول غذا خوردن بودیم که فرامرز گفت واسه مامانت چی بخریم ؟
سریع جواب دادم ما رسم شیربها نداریم ،فرامرز گفت مگه من گفتم میخوام شیربها بدم؟ میگم یعنی دست خالی خوب نیست بریم خونشون ، تو دلم فکر کردم اگر الان کادو بخریم لابد فردا هر چی بشه میگه من واسه فک و فامیل و مادرت کادو خریدم و بردم . گفتم نمیخواد مامان همه چی داره
فرامرز حرفی نزد وقتی لباس پوشیدیم که بریم خونه مامان ، فرامرز نگام کرد و گفت خوشگل شدی ها . به کت و دامنم نگاه کردم و ذوق زده شدم ولی چیزی به فرامرز نگفتم .
بین راه فرامرز جلوی یه طلافروشی نگه داشت و گفت پیاده شو بریم یه چیزی برای مامانت بخریم ، النگو ها و دستبندا رو نگاه کردیم و آخرش یه النگو انتخاب کردیم و برای مامان خریدیم .
وقتی رسیدیم خونه تقریبا همه مهمونا اومده بودن ، عمه با کنجکاوی من و فرامرز زیر نظر داشت و منتظر یه فرصت بود تا باهام حرف بزنه ، همه مشغول صحبت بودن که بابا هم اومد و طبق معمول همیشه اخمای سهراب و مامان توهم رفت ، بابا احترام فرامرز خیلی داشت و خیلی تحویلش میگرفت .
فرامرز آهسته گفت کادوی مادرتو بهش دادی؟ کیسه مخمل سورمه ای رو از کیفم در آوردم و دادم دست مامان، میدونستم مامان انقدی طلا و جواهر داره که این پولا براش مهم نیست ولی جوری خوشحال شد و از فرامرز تشکر میکرد که جای تعجب داشت برام .
داشتیم سفره رو مینداختیم رفتم تو آشپزخونه کمک کنم که عمه اومد و گفت مهزاده چیشد خبری نشد ؟
با خجالت گفتم چرا عمه جان چون دیشب خسته بودیم فرامرز گفته لابد اینجوری بهتره ، عمه با خوشحالی گفت خب خدا رو شکر .
سرسفره داشتیم شام میخوردیم که خانم جان گفت جای رضا و قاسمم خالیه ، طفلیا چقدر کمک کردن تو عروسی یه لحظه هم ننشسته بودن
┅┄ ❥❥@Chakavak110🕊
💗🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سالهاست وقت خداحافظی می گوید
« می بینمت »، « خداحافظ » نمی گوید.
با گفتن « می بینمت » قول و قرار دیدار بعدی را می گذارد
انگار، یک طوری که ته دلت قرص می شود به دوباره دیدنش.
سفر که باشد زنگ می زند و می پرسد:
« مراقب خودت که هستی؟»
یک طوری که اگر مواظب خودت هم نباشی عذاب وجدان می گیری و سعی می کنی به مراقبت.
هیچوقت نمی گوید :« دوستت دارم...» تاکید می کند که:« می دانی که دوستت دارم...»
یک جوری که از هر دوستت دارمی قشنگ تر است.
بعضی آدم ها حرف نمی زنند، با کلمات بازی می کنند، راحت خرجشان نمی کنند.
شعرشان می کنند، دلنشین تر، مهربان تر حتی، مادری می کنند برای کلمات.
مثل مادر همین امروز صبح، با موهای سفید نقره ایش، وقتی مهربان نگاهم کرد و گفت:
« تو که اینجا باشی پیر نمی شوم...»خصلت مادرها همین است گویا، بلدند شعر کنند جملات را.
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
هیچ درختی به خاطر پناه دادن به کبوترها بی بار و برگ نشده است؛🍃🌸
تکیه گاه باشیم،🍃🌸
مهربانی سخت نیست ...
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌻❤️🌻
سبک شمردن نماز
امام باقر علیه السلام:
لَا تَتَهَاوَنْ بِصَلَاتِكَ فَإِنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه وآله قَالَ عِنْدَ مَوْتِهِ لَيْسَ مِنِّي مَنِ اسْتَخَفَّ بِصَلَاتِه... .(2)
نماز خود را سبک نشمار، همانا پیامبر اکرم صلى الله عليه وآله هنگام رحلتش فرمود: کسی که نماز را سبک بشمارد از من نیست.
اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🌸🍃
دردی که انسان را
به سکوت وامیدارد..
بسیار سنگین تر از
دردیست که انسان را
به فریاد وامیدارد..
و انسانها فقط به
فریاد هم میرسند
نه به سکوت هم...
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
اگر چه روز منو روزگار میگذرد
دلم خوش است که با یاد یار میگذرد
چقدر خاطره انگیزو شاد و رویایی است
قطار عمر که در انتظار تو میگذرد
🌕 @donyaye_ajayeb
🍃🌸
طلایهدار عشق بیمثال من
برای قلب خستهام دعای تو دوای من
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شکار لحظهها.....
قشنگ و حیرتانگیزه.......👌👌