eitaa logo
🕊چکاوک
7.9هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
3 فایل
استفاده از پست ها برای تولید محتوا کانالها جایز نیست ولی استفاده خصوصی نوش جانتان🥰 💥من اینجام 👇(تنها آیدی جهت رزرو تبلیغات) https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•°•° اگر خدا برای تو خیری بخواهد هیچکس نمی تواند مانع لطفش شود…✨🌿  ┅┄ ❥❥@Chakavak110🕊
『♥️』 ✨ جـان در قـدمـش کـنـم کـه آرامـِ دل اسـت 🙂♥️  ┅┄ ❥❥@Chakavak110🕊
. اما چشم‌هایت. قشنگ‌اند. دیوانه‌اند، وحشی‌اند. مثل حیوانی که. از جنگلی آتش‌گرفته. زده باشد بیرون. 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خداوندا بدون نوازشهای تو بدون مهر و محبت تو بدون عشق تو میان دست های زندگی مچاله میشویم خدایا نوازش و مهربانیت را از ما نگیر 🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁 ترجمه دلنشین آیات ٢٩ تا ٣٠ سوره مبارکه اعراف. 🔎 جستجوی سوره: 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
5.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📖 تلاوت دلنشین آیه ۶٢ سوره مبارکه نمل. 🔎 جستجوی قاری: 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍂🍂🍂🍂🌼🌼🌼🍂🍂🌼 زندگی ...
🕊چکاوک
🍃🍃🍃🌸🍃 بی حال رو صندلی نشسته بودم که زنگ در خونه رو زدن و سهراب اومد پیشم ، نگاه به رنگ زردم ان
🍃🍃🍃🌸🍃 کم کم داشتم به زندگیم عادت میکردم ، سهراب می‌رفت تهران و یکی دو ماهی یک بار میومد و به مامان سر میزد و فرامرزم مثل همیشه ماهی یه بار چند روزی می‌رفت تهران ، هر چی بیشتر از زندگیم رد میشد من و فرامرز بیشتر از هم دور می‌شدیم . تو این چند ماهه سعی کرده بودم فکر اسماعیلو از سرم بیرون کنم و خیلی کم بهش فکر میکردم .یه روز که نشسته بودیم و فرامرز تازه از تهران اومده بود گفتم کاش میشد دیگه نری تهران فرامرز ، فرامرز نگام کرد و گفت مجبورم خانوم . شاید چند سال دیگه هم مجبور باشیم کل زندگیمونو ببریم تهران ، گفتم من نمیام . فرامرز خندید و گفت پس از کجا پول دربیارم زندگی کنیم ؟ پامو رو پام انداختم و گفتم کاش میشد بیای همینجا یه حجره بزنی ،بابامم هواتو داره . فرامرز با تعجب بهم نگاه کرد و گفت این همه سال درس خوندم که بیام حجره بزنم ؟ خب بی سواد میموندم و حجره میزدم ، از حرفش ناراحت شدم و فرامرز متوجه شد صداشو آروم تر کرد و گفت ببین مهزاده مثلا سهراب این همه داره زحمت می‌کشه میره تهران و میاد که پزشک بشه بعد این درسته که چند سال بعد زنش بهش بگه که تو باید بیای اینجا حجره بزنی ؟ هیچی نگفتم و اخم کردم و بهش محل نذاشتم ، فرامرزم که دید جوابشو ندادم سکوت کرد . رابطه بین ما روز به روز سرد تر میشد ، تا جایی که گاهی فرامرز وقتی می‌رفت تهران یکی دو روزم بیشتر میموند دیگه از سوغاتیای جور وا جور خبری نبود و وقتی میومد خستگیاش تو خونه بود . تصمیم گرفته بودم بچه دار بشم یه روز که با فرامرز نشسته بودیم گفتم فرامرز من دلم بچه میخواد خندید و گفت آدم هر چیو که دلش بخواد نباید داشته باشه که ، گفتم منظورت چیه؟ صبح تا شب من تو این خونه بیکارم تنها سرگرمیم اینه برم با مامانم حرف بزنم حداقل یه بچه بیارم که سرگرم اون بشم دیگه . فرامرز نگام کرد و گفت خب برو درس بخون یه هنری یاد بگیر ، خیاطی کن ، گلدوزی کن مگه این همه زن که زندگی میکنن شوهرشون صبح تا شب براشون میرق...صه؟ عملا داشت منو مسخره میکرد با ناراحتی گفتم نه دلشون به زندگیشونه . نمیدونم چرا این حرفو زدم و فرامرز ابروهاش افتاد بالا با تعجب نگام کرد و گفت دل تو اگر به زندگیت نیست پس به چیه ؟ دلت میخواد چیکار کنم برات به دور و برت نگاه کن ، به خانواده خودت نگاه کن ، به شوهر اون دختر عموت نگاه کن . اینهمه مرد تو این شهر که محل سگ به زنشون نمیدن من دلم نخواست مثل بابام باشم که صبح تا شب ازش کتک خوردیم و چشم گفتیم ولی مثل این که باید اینجوری دل زنو به زندگی گرم کرد ، فرامرز اینا رو با عصبانیت می‌گفت . چشمام سرخ شده بود و انگار رگای بدنش متورم بود  ┅┄ ❥❥@Chakavak110🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🍃🍃🌸🍃 📥 کیه این امام سجاد علیه‌السلام!؟ و ما چقدر محرومیم از قرب به امام سجاد (علیه‌السلام)... 👤 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
10.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
« زیبایی ببنیم »  ┅┄ ❥❥@Chakavak110🕊
شهر اقلید در استان فارس زمانی گوشه‌ای از شاهنشاهی هخامنشیان به نام آزارگاتا و مرکز تربیت اسب جنگی کوروش به‌شمار می‌آمده‌است. وجه تسمیه اقلید: در زبان_یونانی به معنای کلید است هر آن که آن را فتح نمود گویا فارس را فتح نموده‌است. مردم (دال) کلمه کلید را به (لام) تبدیل کرده و در محاورات خود کلیل می‌گفته‌اند. دهخدا، در واژه‌نامه خود می‌نویسد: اقلید شهرکی است واقع در استخر فارس، دارای ولایات و مزارع بیشمار، دارای یک بخش مرکزی و مهم به نام سرحد چهاردانگه که سابقاً دشت_روم گفته می‌شده‌است. تصویر مربوط به خانه تاریخی هوشیار میباشد. 🌕 @donyaye_ajayeb