💞ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞
راز شروع صمیمیت، خودافشایی است. تا زمانی که شما از خودتان، از احساسات، عقاید و زندگیتان صحبت نکنید؛ تلاش طرف مقابلتان برای صمیمی شدن بی حاصل خواهد بود. فراموش نکنید که تعارضات و چالشها بخش جداییناپذیر از هر رابطهای است و با یادگیری مهارتهای لازم برای ازدواج می توانید مانع بروز بسیاری از تعارضات شوید.
💞🍃@lovely_lifee💞
♥️ℒℴνℯ♥️
سعی کنید استفاده از باارزشترین هدیه، یعنی همدلی، را تمرین کرده و در این کار مهارت پیدا کنید. خود را جای همسرتان بگذارید، و اعتقاد نداشته باشید که تنها دیدگاه شما نسبت به جهان هستی، صحیح است. برای ایجاد یک رابطهی همراه با درک متقابل، باید بتوانید جهان هستی را از دیدِ همسرتان نیز ببینید.
💞🍃@lovely_lifee💞
♥️ℒℴνℯ♥️
برای او بهترین باشید
بیایید واقعیت را قبول کنیم_ در انتهای روز شما خسته هستید. تمام انرژی خود را صرف بچهها، شغلتان، کارهای روزمره و تهیه شام کردهاید. پس همسرتان چه؟ تلاش کنید برای او “بهترین” باشید، هر روز و همیشه. از میان تمام آدمهای زندگیتان، او بیشتر از همه سزاوار این کار است.
💞🍃@lovely_lifee💞
♥️ℒℴνℯ♥️
روزتان را با عشق شروع کنید
زنگ هشدار ساعتتان را روی ده دقیقه زودتر از وقتی که باید بیدار شوید تنظیم کنید تا بتوانید مدت زمان بیشتری را با همسرتان بگذرانید. با هم یک فنجان چای بنوشید، در مورد اخبار صبحگاهی صحبت کنید این ده دقیقهی گرانبها در هنگام صبح، وضعیت روحی شما را برای تمام روز تنظیم میکند.
💞🍃@lovely_lifee💞
♥️ℒℴνℯ♥️
ارتباط پاک و موثر تقویت کننده عزت نفس است و فضایی امن برای گشودن گره مشکلات و رهایی از تنش به وجود می آورد. ارتباط پاک یعنی پذیرش مسئولیت حرف خود؛ یعنی صادق بودن و پرهیز از دروغ یا گفتن نیمی از حقیقت؛ یعنی کامل گفتن و پرهیز از ناگفته گذاشتن تکه های مهمی از حرف؛ و مهم تر از همه، ارتباط پاک یعنی حامی بودن؛ تقویت صمیمیت و تفاهم به جای دفاع و فاصله گرفتن از یکدیگر.
💞🍃@lovely_lifee💞
♥️ℒℴνℯ♥️
🌸 رها که باشی؛ همه را دوست داری، حتی آنان که زندگی و مسائل را از پنجرههای مخالفِ تو میبینند،
حتی آنان که باورهای تو را دوست ندارند،
حتی آنان که زخمی اند و با گوشه های تیزِ باورشان، زخم می زنند...
خیلی حرف ها را فراموش کن و خیلی دیدن ها را نادیده بگیر،
و فراموش نکن که هرکس، دلیلِ خودش را دارد!
تو ناخدای هدفمندِ کشتیِ زندگیات باش،
ناخدا فقط برای مهارِ کشتی اش، لنگر میاندازد،
اما برای پیش رفتن و برای در جا نزدن؛ باید رها شد...
💞🍃@lovely_lifee💞
♥️ℒℴνℯ♥️
👈 کسانی که شخصیت قاطعی دارند و هدفها و ارزشهای معینی دارند، بیاستثنأ میتوانند افراد جذابی باشند.
👈 زیرا شخصیتهایی جذاب و تأثیرگذارند که بسیار مصمم هستند و اعتماد به نفس دارند. به دنبال اهداف مشخصی بودن و به آنها رسیدن اعتماد به نفس زیادی به ارمغان میآورد و جذابیت از وجود چنین شخصی موج میزند.
💞🍃@lovely_lifee💞
♥️ℒℴνℯ♥️
احساس گناه و عذابوجدان بیش از اندازه فلجتان میکند. بنابراین به خصوصیاتی که برایتان ارزش دارد فکر کنید و به خودتان بگویید که این ویژگیها را دارید و برای آنها هم به دنبال مثال باشید: «من دوستداشتنی و مهربانام. دیروز آخرین تکه شیرینی را به همسرم دادم.» «من صادقم – به او میگویم که دقیقاً به چه چیزی فکر میکنم.»
💞🍃@lovely_lifee💞
♥️ℒℴνℯ♥️
خودتان را تغییر دهید. وقتی با نقصهای خودتان مواجه شده و بهترین ویژگیهای همسرتان را ببینید، معجزه اتفاق میافتد. خوشبینی در شما بالا رفته و همسرتان احساس بسیار بهتری پیدا میکند زیرا احساس میکند کسی او را تحسین میکند نه تحقیر. و هر دو شما انگیزه بیشتری برای تغییر خصوصیات منفی در خودتان احساس خواهید کرد.
💞🍃@lovely_lifee💞
♥️ℒℴνℯ♥️
همه افراد بزرگ و موفق یک نقطه اشتراک دارند. اینکه وقتی موفق میشوند جشن میگیرند. حتی موفقیتهای کوچک نیاز به تشخیص دارد. یک شب رستوران رزرو کنید و همسرتان را آنجا ببرید یا یک سفر کوتاه به یک شهر زیبا بروید.
💞🍃@lovely_lifee💞
سلام بر او که میگفت: دشمنان نمیدانند و نمیفهمند که ما برای شهادت مسابقه میدهیم و وابستگی نداریم و اعتقاد ما این است که از سوی خدا آمدهایم و به سوی او میرویم.
"شهید حسین همدانی"
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🕊چکاوک
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 شروع داستان زیبا و هیجان انگیزه #رویای_زندگی 🥀وقتی یازده سالم بود منو به مردی هفتاد ساله
🍃🍃🍃🌸🍃
#برشی_از_یک_زندگی ❤️
#رویای_زندگی🌱
🍃🍃🌸🍃
منو که دید سلام کرد ولی قبل از اینکه من بتونم جواب بدم شوهر اون زائو اومد دنبالم که پولتونو نگرفتین.من که گفتم بهت.اصلا از دست کسی پول نمی گرفتم همه روز بعد میفرستادن در خونه این بود که بازم ناراحت شدم و بهش گفتم من پولی کار نمی کنم برو باهاش چند تا دیگه بچه درست کن . با غیض و عصبانیت به اون آقا گفتم اگر زن شما مریض من نیست برو دنبال کس دیگه من شما رو نمی شناسم، بیچاره دید که من خیلی عصبانیم با تردید.گفت خانم گلکار اومدم ببرمتون بیمارستان یه زائوی بد حال داریم داره از دست میره عجله کنین.زود سوار شدم و با هم رفتیم به بیمارستان سینا نزدیک چهار راه حسن آباد،اون زمان مثل حالا سزارین نبود و اگر بچه با زائو دچار مشکل می شد و قابله ماهر نبود هر دو از دست می رفتن.من که رسیدم دکتر ولی زاده جلوی راهرو منتظر من بود.دکتر ولی زاده گفت: من دو دفعه دیدم ولی واقعا نفهمیدم که شما چه کار می کنین که بچه میاد ؟گفتم اول یک کم بهم آب بدین که گلوم خیلی خشک شده..آب رو تا ته سر کشیدم و بعد یک ساعتی هم با اونا حرف زدم و از تجربیاتم براشون گفتم دکتر ولی زاده منو تا دم در بدرقه کرد و خواهش کرد که ماشین بیمارستان منو برسونه.دلم می خواست تنها باشم یک حس غریبی وجودم رو گرفته بود و نمی خواستم برم خونه اون موقع نمی فهمیدم چرا به اون حال افتادم…. گیج و منگ شده بودم حال بدی بود که حتی درست با دکتر خدا حافظی نکردم و پیاده از بیمارستان راه افتادم بی هدف می رفتم و با خودم فکر می کردم یاد اون روزی افتادم که برای اولین بار با دکتر ولی زاده کار کردم …به جز قدرتی که خدا به من داده بود چی می تونست باشه که پای من تو بیمارستان کشیده بشه و این آخرین باری نشد که میومدم بیمارستان شاید بگم هر هفته یکی از بیمارستان ها میومدن دنبالم و منم بدون ترس می رفتم چون دیگه می دونستم از عهده ی این کار بر میام.وقتی رسیدم خونه طبق معمول هم خسته و هم گرسنه بودم.ساعت نزدیک ده شب بود من کلید انداختم و رفتم تو صدای کوکب اومد که گفت عزیز جان اومد.موندم کوکب اون موقع شب اونجا چیکار می کنه یک لحظه قلبم فرو ریخت و خودمو آماده کردم که امشب هم باید شاهد دعوای اونو حبیب باشم.خودش اومد جلو و گفت عزیز آقاجون اومده ناراحت نمیشی
┅┄ ❥❥@Chakavak110🕊