فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 خِتَامُهُ مِسْكٌ ۚ وَفِي ذَٰلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ ﴿۲۶﴾
🔸 که به مشک مهر کردهاند و راغبان (عاقل) بر این نعمت و شادمانی ابدی باید به شوق و رغبت بکوشند.
🔅 وَمِزَاجُهُ مِنْ تَسْنِيمٍ ﴿۲۷﴾
🔸 و ترکیب طبع آن شراب ناب از (جشمهای از) عالم بالاست.
🔅 عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ ﴿۲۸﴾
🔸 سر چشمهای که مقربان خدا از آن مینوشند.
🔅 إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ ﴿۲۹﴾
🔸 همانا (در دنیا) بد کاران بر اهل ایمان میخندیدند.
🔅 وَإِذَا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغَامَزُونَ ﴿۳۰﴾
🔸 و چون به آنها میگذشتند به چشم طعن و استهزا مینگریستند.
💭 سوره: مطففین
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🕊چکاوک
🍃🍃🍃🌸🍃 این صدای زلیخا بود.من چه میدونم اینم از شانس گند ماست خودمو زدم به موش مردگی این همه به طب
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
اصلا بهش نمیخوره همچین دختری باشه..بعد تازه اگرم یه درصد احتمال بدیم که اون این کارو کرده باشه آخه انقدر تابلو که نمیاد تو روز روشن سم بریزه تو آب بده جواهر بخوره ها؟ گلچهره چرا حرف نمیزنی؟ لعنتی بگو چی دیدی.بگو چه خوابی برای این دختر سیاه بخت دیدن.نمیدونم درنگم برای چی بود همینطور سکوت کرده بودم و به گل های ریز ودرشت فرش دستباف زل زده بودم.
با تکوندادن دست کلثوم جلوی صورتم رشته افکارم پاره شد _دختر با توام؟؟کجایی؟
روسریمو کشیدم جلوتر و گفتم+راستش من...من یه چیزی میدونم.کلثوم با کنجکاوی نگاهم کرد بعد هم از جا بلند شد یه سر وگوشی آب داد .میخواست مطمئن باشه که کسی فال گوش واینستاده باشه.با تعجب دوباره اومد نشست کنارم و به آرومی لب زد .
_چی دیدی؟از کجا باید شروع میکردم؟
از جواهر و ارتباطش با رمال یا دعا برای بدبختی مهری و زلیخا؟ یا پیدا کردن چند تیکه کاغذ و عکس و گردنبند تو صندوقچه؟
یا پیدا کردن یه نقشه واسه بیرون کردن مهری از این خونه؟کدومو باید میگفتم راز این عمارت بزرگ مثل یه معمای عجیب بود که من تونسته بودم فقط چند تا رو بفهمم همین....حالا با فکر کردن به اینچند تا سرنخ میتونستم از همهچیز باخبر بشم روزه ی سکوت گرفتی یا زیر لفظی میخوای دختر؟
جونم به لبم رسید.با ناخونام بازی کردم و گفتم +راستش امروز ظهری که داشتم میومدم تو عمارت با صدای زلیخا حرفمو قطع کردم ._اینجا چه خبره؟مگه این خونه بی درو پیکره که هر ننه قمری از راه رسید یه بامبول سرمون در بیاره.باصدای عربده امیر بهادر حرف تو دهنم ماسید با وحشت از جا بلند شدم و به همراه کلثوم دوییدم تو ایوون..._آهای امیر خسرو بی غیرت کدوم گوری هستی بیا بیرون ببینم اون زنی که اوردی به چه جرئتی سم میریزه توغذای مادر من... دوباره همه جا شلوغ شد امیر خسرو هم از اتاق اومد بیرون و مثل برادرش فریاد کشید +هی چه خبرته خونه رو گذاشتی رو سرت مگه اینجا چاله میدونه. .اینجا زن و بچه هست خجالت بکش
_خجالتو تو باید بکشی زن ذلیل .حاشا به غیرتت مرد.اسمت همه جا در رفته که پسر شاه مراد امیر خسرو نشسته به پای یه ضعیفه و خارو خفیف شده,ای تف به روت بیاد
+اگه چیزی بهت نمیگم فقط به احترام مادره حرف دهنتو بفهم.آوازه غیرت تو بدجور به گوشم رسیده.شنیدم که با دختر طفل معصوم مردم چیکار کردی.بعد هم به من اشاره کرد
امیر خسرو لحظه به لحظه برافروخته تر از قبل میشد تو فضول زن منی؟
┅┄ ❥❥@Chakavak110🕊
♥️ℒℴνℯ♥️
مثلاً ازش بپرسی :
خوش به حالِ اونی که تو
دوستش داری.....؟
اونم بگه:
خوشبهحالِت پس..😉
💞🍃@lovely_lifee💞
♥️ℒℴνℯ♥️
شیرین تر از این چیست که با قندِ لبِ دوست
دور از غم و اندوه جهان چای بنوشی
#محمد_اسماعیلی
💞🍃@lovely_lifee💞
♥️ℒℴνℯ♥️
ندارم خوابِ آرامی مگر در کنجِ آغوشت
بیا درمان بکن این شب نخوابیهایِ دائم را
💞🍃@lovely_lifee💞
♥️ℒℴνℯ♥️
آدم از وسوسه افتاد زمین ، انسان شد..
آه اگر سیب نبود،عشق چه باید میکرد..!
#علیرضا_آذر
💞🍃@lovely_lifee💞