•• انتقام مفاهیم به کودکان از طریق پیام‌های ساده بشنو و بگو 🔹آموزش پیام‌های ساده زندگی به کودکان می‌تواند از طریق تکرار جملات به آرامی و زیبایی انجام شود. وقتی اصول و قوانین به صورت ملایم و با تکرار در لحظات مختلف روزمره به کودک منتقل شوند، به تدریج در ذهن او حک می‌شوند. 🔹مثلاً می‌توان با گفتن جملات مختلف در موقعیت‌های گوناگون، پیام‌ها را به او یادآوری کرد. مهم است که این تکرارها نه تنها همراه با کلمات بلکه با احساسات و برخوردهای مثبت و محبت‌آمیز باشد تا کودک متوجه ارزش و اهمیت این رفتارها بشود. 🔹زیبایی و آرامش در بیان قوانین نیز تأثیر زیادی دارد. وقتی این آموزش‌ها با لحنی ملایم و با استفاده از تصاویر ذهنی جذاب یا داستان‌های ساده همراه شوند، کودک نه تنها آنها را به خاطر می‌سپارد بلکه در زندگی روزمره از آنها بهره می‌برد. 🔹تکرار این اصول در محیط‌های طبیعی و بی‌آنکه فشار زیادی به کودک وارد شود، کمک می‌کند تا این پیام‌ها به درون او نفوذ کرده و جزئی از رفتارهای روزمره‌اش شوند. • رستا سرور #خانواده 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c

هنوزم صبحانه نون و پنیر می خوری؟😐 اگه می خوای بدونی بهترین صبحانه واسه سلامتی و زیبایی پوستتون چیه 🤔🤗 برای ⚡️زیبایی صورت ⚡️رفع چین و چروک ⚡️درمان کم خونی ⚡️قطع ریزش مو و کلی مطالب سلامتی و زیبایی که تا بحال نمی دونستی🤫🤷‍♀ بزن رو لینک زیر بیا تو کانال تا بهت بگم👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2464023184C22c44645b6

یه ترکیب چربی سوز عالی براتون آوردم😍 برای کاهش وزن سریع👌👌👌 و آب کردن چربیهای شکم 🔥🔥🔥 اگه می خواهی ظرف مدت کوتاهی به تیپ و اندام عالی برسی که همیشه آرزوشو داشتی🤗 بزن رو لینک زیر تا این دستور لاغری بینظیر و فوق‌العاده رو دریافت کنی👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2464023184C22c44645b6

اگه آرزوی بزرگی تو دلته حتما خدا لیاقت رسیدنش رو بهت داده 🌕 @donyaye_ajayeb

🔴برگزاری‌ آزمون استخدامی معلمی ✅ برگزاری قبل از پایان سال ✅ ضریب ویژه برای حق‌التدریسی ها ✅ جذب بالای ۲۰ هزار نیروی جدید ✅ دبیری؛آموزگاری ابتدایی و پرورشی برای دیدن شرایط آزمون مثل سن و مدرک و رشته هایی که جذب میشه روی لینک زیر بزنید و بعد از پیوستن پست سنجاق‌شده رو کامل‌بخونید👇 https://eitaa.com/joinchat/585826589Cd0a274a826 برای قبولی باید از الان شروع کنید⚠️

🔴آقای کاظمی وزیر آموزش و پرورش: آزمون جــدید برای جذب معلم#بهمن و #دی_ماه امسـال ثبت نام میگردد ✅ جزئیــات تکــمیلی خـبر و شــرایط آزمــون رو در لینک زیر ببینید👇 https://eitaa.com/joinchat/585826589Cd0a274a826 برنامه جدید مطالعاتی + منابع قبولی به همراه کتاب ۱۰۰۱ تست 👆⚠️

🍁 ترجمه دلنشین آیات ١١ تا ١۴ سوره مبارکه اسراء. 🔎 جستجوی سوره: #اسراء #مصحف‌فارسی 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c

📖 تلاوت دلنشین آیات ١٨ تا ٢١ سوره مبارکه تکویر. 🔎 جستجوی قاری: #محمودالحصری #مصحف‌عربی 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c

⛔کاردرمنزل⛔ تا۶ماه پیش همش الکی نت مصرف میکردم وپیج وکانال هارومیگشتم 😶 خیلی دلم می‌خواست منم دستم توی جیب خودم باشه وپول در بیارم😞😭 تااینکه 5 ماه پیش اتفاقی باکانال کاردرمنزل باگوشی آشناشدم بهم یاددادچطوری ماهی 45 میلیون درآمد داشته باشم شماهم اگردنبال کاردرمنزل هستید لینکش براتون میزارم 👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3075932399Cd92a2f257c

‌ استخدام ادمین برای کار پاره وقت بدون سابقه کاری، کار در منزلم داریم فقط نیاز به ی گوشی هست. جهت اطلاعات کافی تو این چنل جوین شین : 👇👇👇 @.Admin_Kanal @.Admin_Kanal ‌ ⛔️ ظرفیت ۷۵ نفر 👆

🍂🍂🍂🍂🌼🌼🌼🍂🍂🌼 زندگی #ثریا...

🍃🍃🍃🌸🍃 غم شهاب انقد رو دلم بزرگ و بزرگتر میشد که همش به خودم میگفتم تو بعد شهاب حق شادی نداری تو اتاقم نشسته بودم و بی‌بی رو صدا کردم ولی نمیومد هر چی صداش میکردم اصلا پیداش نبود رفتم پایین تو آشپزخونه و به راضیه نگاه کردم که پشتش به من بود ،قندون دست گرفته و بود مشت مشت آبنبات و قند میخورد با تعجب به حرکاتش نگاه کردم غیر منطقی بود که یه آدم اینجوری قند بخوره گفتم راضیه دلت برای خودت نمیسوزه برای قندای اربابت بسوزه.یهو یه قند پرید تو گلوش و شروع کرد به سرفه کردن صداش در نمیومد ،سینش خس خس میکرد و سرخ شده بود با خونسردی نگاش کردم و گفتم هنوز خیلی جا داری راضیه یکم دیگه دست و پا بزن شاید یه لیوان آب دادم دستت،یکم که رد شد میخواستم بزنم به پشتش که نمیذاشت رفت سراغ پارچ آب و هرجور بود راه نفسشو باز کرد از آشپزخونه اومدم بیرون که آسیه رو دیدم گفت چیزی لازم داشتید خانم جان؟ گفتم آره ولی هرچی صدا زدم هیچکدوم پیداتون نشد ،این راضیه هم که از شکم خودش بیشتر حریف نیست رفتم میبینم مشت مشت قند میخوره . آسیه آهسته گفت والا اگر عبداله پسر با خدایی نبود و بی‌بی دخترخالم نبود و نمیشماختمشون میگفتم عبداله کار دستش داده.گفتم چی میگی آسیه ؟ گفت تهمت نمی‌زنم خانم جان ولی شما به نفسش نگاه کن ببین چجوری غذاها رو بو میکشه اضطراب بدی تو دلم افتاده بود انگار تو دلم رخت میشستن با خودم فکر کردم بابا تنها تکیه گاه منه اگر بفهمم اونم با راضیه رو هم ریخته چیزی از من نمی‌مونه خودمو میکشم. گفتم آسیه از کجا مطمئن بشیم این دختره حاملس؟ گفت نمی‌دونم والا باید یه جوری بکشونیمش پیش قابله ای چیزی وگرنه که نمیشه فهمید رفتم رو تختم نشستم دنیا دوباره برام تاریک و سیاه شده بود دلم میخواست هیچوقت زندگی نکنم اگر بفهمم این همه سال زندگی عاشقانه و احترام بابا از سر ترس و پول بوده دلم میخواست مطمین بشم که راضیه واقعا حاملست یا نه؟ به شکر گفتم خودش بره سراغ محمدحسین برای معاینه مهزاده و من نمیام . روز و شب فکرم درگیر راضیه بود رفت و امداش خیلی زیاد شده بود مدام از خونه میزد بیرون ، آسیه می‌گفت خیلی عصبیه و مدام باهاش دهن به دهن می‌کنه چند باری هم دیده که داشته گریه می‌کرده اخرش طاقت نیاوردم و قضیه رو به بی‌بی گفتم ولی قسمش دادم به خانم جان چیزی نگه فاطمه زد رو دستش و گفت خدا منو بکشه اگر بیام گناه ندیده و نشنیده مردم به زبون بیارم مگه هر کی نفسش سنگینه حاملس؟ شاید گلوش چرکی شده که نفسش تنگه  ┅┄ ❥❥@Chakavak110🕊