🕊چکاوک
🍃🍃🍃🌸🍃 ، اسماسادات گفت با مادرتون صحبت کرده و گفتن که این دفعه جواب خانواده مثبته ولی من با خودم
🍃🍃🍃🌸🍃
نمیدونم چرا نمیتونستم مقاومت کنم دلم میخواست بگم نه ولی یه چیزی جلومو میگرفت آخرش آهسته گفتم به خاطر شما و آقاجون باشه .اینو که گفتم چشای مامان از خوشحالی برق زد ، اومد بغلم کرد و گفت ثریا خدا خیرت بده ، توهم سرو سامون بگیری من دل مشغولیی تو دنیا ندارم.مامان شب همه رو شام دعوت کرده بود ، بعد خواستگاری من و محمدحسین پای سیمزار به خونمون باز شده بود ولی فقط وقتی که با نادر بود میومد.اونشبم با نادر اومدن ، پسرش بزرگ شده بود ولی من حتی دلم نمیومد بهش نگاه کنم چه برسه به این که بغلش کنم .
سهراب و مهزاده کنار شکر نشسته بودن و پسر سیمزار مدام دست به وسیله های خونه میزد و شلوغ کاری میکرد ، آخرش مهناز کلافه شد و گفت ای بابا آسیه رو صدا کن بیاد این بچه رو ببره بیرون کلافه شدم از دستش .سیمزار چیزی نگفت و پسرش کاراشو ادامه میداد ، نادر با عصبانیت گفت رضا بیا یه گوشه آروم بگیر دیگه چرا هیچیت مثل بقیه بچه ها نیست؟پسرش اومد جلوی نادر و زبونشو درآورد و سیمزار شروع کرد به خندیدن ،نادر با عصبانیت دست رضا رو گرفت و گفت دو دقیقه بتمرگ سرجات تا ببینم چی دارن میگن. مامان با ناراحتی گفت وا نادر چرا با بچه همچین میکنی ؟
بابا امیر بغل کرده بود و زیر چشمی با اخم به نادر نگاه کرد که نادر گفت این که بچه نیست ت...خم جنه نمیدونم از دستش باید چیکار کنم ، سیمزار با ناراحتی گفت یعنی چی که ت.
.خم جنه خب به باباش رفته دیگه ، نادر کلافه و عصبی گفت اون دوتا هم بچه های منن چرا مثل آدم نشستن سرجاشون ، مهناز با پوزخند زیر لب گفت چون آدم درست حسابی تربیتشون کرده
مامان با ناراحتی گفت حالا این حرفا رو بذارید کنار ، واسه ثریا قراره خواستگار بیاد ، نادر خندید و گفت والا من از روزی که یادمه واسه ثریا خواستگار قرار بود بیاد و هنوز خونه باباشه حالا کی هست این بخت برگشته؟مامان با ناراحتی گفت طرف آدم حسابیه سرش به تنش میارزه ، دایی شکر اقا هادیه.مامان اینو که گفت چایی پرید تو گلوی نادر و به سرفه افتاد ، سرفه هاش که تموم شد گفت دایی شکر ؟ مادر من میدونی اون چقدر مال و اموال داره؟تو و خواهر و برادرتو بزارن روهم نصف اون نمیشید . اون محمدرضا که کاسه لیس ما بود اینو پس آورد حتما هادی روز دوم میخواد بگه این اصلا زن من نبوده.دستام میلرزید از شدت عصبانیت که مهناز گفت وا چه ربطی داره؟ اتفاقا چند باری با اسماسادات دیدمش خونه مامانم اینا خیلی پسر قابل و محترمیه ،نادر گفت محترمه منتها زیادی محترمه ، شکر گلوشو صاف کرد.
┅┄ ❥❥@Chakavak110🕊
هدایت شده از مشتریان گسترده ترابایت
😳☝️باورتون میشه؟
آقای اصغری (مخترع اَبَردَوا) ، داره به کسایی که عضو کانالش هستن طلا هدیه میده😐
هر بیماری ای داری اینجا بگو ،
مشاوره رایگان بگیر با قرعهکشی طلا😐👇
جشنواره اش داره تموم میشه زود برو☹️👇
https://eitaa.com/joinchat/3582460605C6f7643a330
همین الان میتونی هرسوالی داری مستقیم از خودش بپرسی☝️
هدایت شده از تبلیغات دلدار
کپسول تقویت حافظه ویژه دانشجویان و دانشآموزان😍
این محصول با از بین بردن رطوبت مغز باعث تقویت شدید حافظه میشه!!✨❗️100% گیاهی❗️
🌻درمان الزایمر
🌻فهم دقیق دروس🌱
🌻مناسب دانش آموزا و دانشجوها🌱👇
https://eitaa.com/joinchat/2237465213C11d65ecb7b
شهر گلپایگان؛
مرکز شهرستان گلپایگان و از توابع استان اصفهان است.
گلپایگان شهری باستانی با قدمتی ۸ هزار ساله است. این شهر را همای، دختر بهمن کیانی ساخت و نام خود را بر آن گذاشت. البته در کتب تاریخی نامهای زیادی بر روی این شهر گذاشتهاند، گروهی از مردم بر این باورند نام نخست شهر، گردپاذگان بوده و گروهی دیگر نام آغازین آن را گَرپادگان به معنی کوهپایه میدانند. در نهایت هم این شهر تاریخی گلپایگان نامیده شد که از ترکیب سه واژه (گل، پای و گان) تشکیل شده است.
طبق شواهد به دست آمده، قدمت این شهر به تاریخ کیانیان برمیگردد. باستانشناسان معتقدند که سابقه این شهر به دوران پارینه سنگی میرسد و اشیای یافته شده در این شهر هم گواه بر همین موضوع است. در دوره ساسانیان هم گلپایگان، به دلیل قرار گرفتن در مسیر جاده ابریشم، از اهمیت زیادی برخوردار بود، زیرا این شهر در میان تجار و کاروانیان، بهعنوان نقطهای خوش آبوهوا در دل بیابان و کویر، شناخته شده بود. البته با حمله مغولها، این شهر دچار آسیب شد و در دوره صفویه دوباره رونق گرفت.
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
هدایت شده از مشتریان گسترده ترابایت
⚫️خبر فوری و تلخ⚫️
🔳إنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ🔳
🖤دوباره عزادار شدیم🖤
متاسفانه خبردار شدیم بازیگر معروف و محبوب ...😭😭
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
اتفاق تلخ برای بازیگر معروف و محبوب کشور شاهرخ استخری بزن رو قلبها این خبر تلخ رو بخون😢😢👆👆
هدایت شده از تبلیغات دلدار
شوهرم راننده اسنپ بود مدتی بود هر شب من را به خانه پدرم میبرد و خودش سر کار میرفت هر شب من با رفتن به خانه پدرم مخالفت میکردم عصبی میشد تا یک شب بعد از اینکه مرا به خانه پدرم رساند ده دقیقه بعد تاکسی گرفتم و به خانه برگشتم اما همین که وارد شدم با دیدن شوهرم در آن وضعیت حالت تهوع گرفتم و بالا اوردم چون اون داشت...برای ادامه بزن رو ایموجی ها و عضو شو😭
😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰
افرادی کا ناراحتی قلبی دارند وارد نشوند😱
💞🍃ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞
میدَوَم ؛💞
سمتِ جهانی که #تویی💕❤️🔥❣✨🍃
💞🍃@lovely_lifee💞
هدایت شده از تبلیغات گسترده حنانه
⭕️❌خانوما بعلت مشکلات مالی و جمع کردن مغازه #لباسای کانال و حراج زدیم زیرقیمت فاکتور😢😢
بافتای 300 تومانی بازارو اینجا 199 تومان بخر
✅ کیفیت تضمینی
✅ 4سال سابقه
✅فروش حضوری
✅ارسال فوری
https://eitaa.com/joinchat/431292755Cd7d2f1816b
عجله کن❌🏃♀
20
هدایت شده از تبلیغات دلدار
**❌💯جشنواره #حررراج لباس خونگی
آغاز شده😍
بدددددوووو جانمونی که محدوده👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/431292755Cd7d2f1816b
فروش به قیمت فاکتور😱 😱**
🍃🍃🍃🌸🍃
#استوری
✨ مهمترین اعمال ماه رجب ✨
فرصت رو از دست ندیم! این ماه ویژه، درهای رحمت خدا رو به روی ما باز کرده.
با انجام این اعمال ساده، قلبمون رو به نور الهی روشن کنیم.
برای یادآوری به مخاطبانتون این استوری رو منتشر کنید ❤️
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
هدایت شده از تبلیغات دلدار
از همون بچگی که خودم شناختم پدر مادر نداشتم و زیر دست زنعمو عفریتم بزرگ شدم🥺 خیلی وقتا زیر کتکهاش له شدم تحقیر شدم فوش و ناسزا شنیدم ولی دم نزدم و کنیزیش و کردم😔
بزور لباس سفیدی تنم کرد و منو سر سفره عقد نشوند به خودم که اومدم دیدم زن پسر معلولی شدم که حتی نمیزاشت بهش نزدیک بشم...🔥
یشب شوهر معلولم اسرار کرد تو برو چاییتو بخور من با پدرم میرم حموم، برام عجیب بود چرا با هر بهانه ای سعی داشت ازم دوری کنه، حوله برداشتم تا ببرم پشت در حموم بزارم براش که با چیزی که شنیدم موهای تنم سیخ شد این امکان نداشت🔥😱👇
https://eitaa.com/joinchat/748027928Ced5698062b
🔥برملا شدن راز بزرگ شوهر معلولم 😱🔥
💞🍃ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞
انقضاے دوست داشتنت ❣
پایان جانِ من است..!😍😘💕❣💕
💞🍃@lovely_lifee💞