🕊چکاوک
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 کل بدنم از زخم پر بود.خ.ونریزیم شدید بود، نمیتونستم دردش رو تحمل کنم.به نزدیکی عمارت که
🍃🍃🍃🌸🌸
هیس هیچی نگو چرا به این روز افتادی تو دختر .هاااا. .داشتم خواب میدیدم مگه نه؟
این مرد امیر خسرو بود.. .گفتم شما ؟اینجا؟ گفت ساکت هیچی نگو .سردته؟سری به نشونه تایید تکوندادم، صدای ضربان قلبم گوشمو کر کرد.بعد از چند دقیقه گفت _خدا منو بکشه که به خاطر یه کاغذ باعث شدم به این روز بیفتی.نمیدونستم باید چی بگم .
حتما خواب بود مگه نه؟اینجا چه خبر بود؟؟ مات و مبهوت به امیر خسرو نگاه میکردم.از جا بلند شد و گفت .نگهبان ها رو مرخص کردم پاشو بریم عمارت سرده.به سختی تکون خوردم هنوز کامل نیم خیز نشده بودم که زیر دلم تیر کشید ناخودآگاه جیغ کشیدم..امیر خسرو برگشت سمتم .کتش رو در اورد انداخت روم و گفت _الان میریم خونه یکم تحمل کن پاشو بریم . ازجا بلند شدم دستمو به دیوار گرفتم و آروم راه افتادم
نمیفهمیدم داره چه اتفاقی می افته. نگاهم کرد و لب زد خوبی؟سری تکون دادم که گفت:دیگه رسیدیم
وارد عمارت شدیم به آهستگی از حیاط پشتی سمت اتاق های مهمان رفت....اتاق هایی که هیچکس به جز جواهر کلیدش رو نداشت.درش رو باز کرد و چند لحظه خوابیدم رو به تخت و تشک گرم و نرم....انقدر رو زمین سفت با تشت های نازک خوابیده بودم که عادت کرده بودم .با بالا پایین شدن تخت دست از افکارم برداشتم.امیر خسرو چراغ نفتی رو آورد نزدیک چند تا پتوی بزرگ هم انداخت روم و لب زد _بهتر شدی؟سری تکون دادم و بالاخره دهن باز کردم و گفتم+بله آقا، خدا از بزرگی کمتون نکنه.منو ببخشید که در حضور شما دراز کشیدم خیلی شرمنده ام.خیلی آروم پلکی زد و گفت _الان گرمت میشه چیزی نگفتم....دستمو رو دلم گذاشتم درد داشتم ولی خجالت میکشیدم.لبمو به دندون گرفتم امیر خسرو متوجه حال بدم شد و گفت؛ چیزی شده؟بدون اینکه نگاهش کنم لبمو محکم گاز گرفتم و سری به نشونه نه تکون دادم .گفت. به من دروغ نگو که یهو نگاهش خشک شد. روی تشک نیم خیز شدم با دیدن خ.ونی که تشک رو کثیف کرده بود از فرط خجالت زدم زیر گریه.امیر خسرو بی توجه به من از جا بلند شد رفت بیرون.دلم میخواست آب شم برم تو زمین.نمیدونمچقدر گذشته بود که تقه ای به در اتاق خورد و باز شد با دیدن کلثوم گریه ام بدتر شد ...خانوم جان شما حالتون خوبه؟؟؟الهی که من شمارو اینجوری نبینم چی شده دورت بگردم. دستمو گذاشتم رو دلم که امیر خسرو گفت :کلثوم خانوم، حالش بده اما نمیدونم چشه؟
کلثوم فانوس رو گرفت جلوی صورتش و خم شد سمت شکمم با دیدن خ.ونریزیم هینی کشید و گفت .خدا مرگم بده.آقا ببخشید میشه چند لحظه برید بیرون.
┅┄ ❥❥@Chakavak110🕊
❈ 📢 یک خبر خوب برای فردا 💌 ❈
🌸 سهشنبه ۶ شهریور ۱۴۰۳ 🌸
🌷 #فروردین :فردا زمینهای برای رسیدن تو به مقصودت مساعد میشود.
🌻 #اردیبهشت :فردا ابرهای تيره از آسمان زندگیات بيرون میروند و همه چيز روبراه میشود. روزی شاد و پر از موفقيت در انتظار تو خواهد بود.
💐 #خرداد :رویاهای زیادی در سر دارید که برایتان از اهمیت خاصی برخوردار است و هرکاری میکنید تا به تکتک آنها دست پیدا کنید.منتظر شنیدن خبرهای خوشی در این مورد باشید.
🌹 #تیر : فردا همه چیز مطابق برنامهریزیهایتان پیش خواهد رفت.
🥀 #مرداد :خودت را برای شنيدن يك خبر مسرتبخش آماده كن.
🌼 #شهریور :يک برنامه يا کارت روی غلطک میافتد. اگر به کارهای هنری و ورزشی مشغولی، در يک رقابت به موفقیت خواهی رسید.
🌷 #مهر:خبری خوشحالكننده به تو میرسد كه كاملاً غيرمنتظره است. این موقعیت، موقعیتی خاص و تکرارنشدنی است.
🌻 #آبان: فردا فرصت خوب و خاصی برای آشنایی با آدمهای مختلف و اندوختن تجربههای سودمند است.
💐 #آذر:فردا یکی از دوستانت در نقش مشاور خوب و باتجربه ایفای نقش میکند و بسیار مفید و موثر است و به تو كمك میكند.
🌹 #دی: نگرانیها از تو دور شده. با دوستان دیداری تازه خواهی کرد و روحیهات عوض میشود.
🥀 #بهمن: شما تواناییهای زیادی در خود میبینید، اگر بتوانید از آنها استفاده کنید، مطمئناً به نتیجههای خوبی دست پیدا خواهید کرد و همچنین یک خبر بسیار خوب و عالی از کسی که اصلا انتظارش را نداشتید دریافت خواهید کرد.
🌼 #اسفند: به زودی موقعیتی فراهم میشود که بتوانید بیش از پیش از داشتههایتان بهره ببرید که این موجب میشود انرژیتان چند برابر شود و انگیزهتان برای ادامهی راهتان افزایش یابد.
🍃🍃🍃🌸🍃
♥️ℒℴνℯ♥️
صبح را به پیشواز چشمانت فرستادم
از تُ طلوع می بارید
و از من بوسه ای برای حیات...♥️
#مریم_پورقلی
💞🍃@lovely_lifee💞
♥️ℒℴνℯ♥️
یک شب هوای گریه
یک شب هوای فریاد
امشب دلم
هوای تو کرده است
#حسین_منزوی
💞🍃@lovely_lifee💞
♥️ℒℴνℯ♥️
تو که خندیدی دلم آتش گرفت
ناقلا! کبریت و بنزینی؟! نفس!
#کبری_رحمتی
💞🍃@lovely_lifee💞
♥️ℒℴνℯ♥️
تو که خندیدی دلم آتش گرفت
ناقلا! کبریت و بنزینی؟! نفس!
#کبری_رحمتی
💞🍃@lovely_lifee💞
♥️ℒℴνℯ♥️
میان ما و شما عهد در ازل رفته است؛
هزار سال برآید همان نخستینی... ❤️
#سعدی
💞🍃@lovely_lifee💞
♥️ℒℴνℯ♥️
•{ یار ما گر گوشهی چشمی نظر بر ما کنَد
با سر و جان میرویم دل را به نامش میزنیم...}•
#هلامان_اشکوری
💞🍃@lovely_lifee💞
♥️ℒℴνℯ♥️
در نمازم بین سجده لحظهای عطرت رسید
آنقَدَر در سجده ماندم تا قضا شد آن نماز...
#مسعود_محمد_پور
💞🍃@lovely_lifee💞
♥️ℒℴνℯ♥️
از گُلِ سرخ رسته اى،نرگسِ دسته بسته اى
نرخِ شكر شكسته اى، پسته دهانِ كيستى؟
#خاقانی
💞🍃@lovely_lifee💞
♥️ℒℴνℯ♥️
خبر داری که شهری روی لبخند تو شاعر شد!؟
چرا اینگونه، کافر گونه، بی رحمانه، میخندی؟؟
#صاحب_عزیزی
💞🍃@lovely_lifee💞