🍃🍃🍃🌸🍃 . یکم بعد محمدرضا و زن علیرضا اومدن خونه ، محمدرضا یه جوری بهم نگاه میکرد انگار واقعا من پسرشو کشتم ،یاد خودم افتادم که غم بچمو تنهایی به دوش کشیدم ، باورم نمیشد پسر سالم و سرحال مهتاب طوریش شده باشه.مامان گفت آقا محمدرضا گل گاو زبون دم کن بده دست زنت که اینجوری نیاد خونه مردم دیوونه بازی دربیاره ،این کارا چیه دیگه ؟ محمدرضا با زنش رفتن بیرون . مات و مبهوت مونده بودم مگه میشد بچه ای که دیروز تو بغل مادرش می‌خندید امروز بمیره؟ مامان نشست رو مبل و گفت والا زن عموت اینور اونور پیغام پسغام می‌فرستاد که به ثریا بگین زن محمدرضا بچه سالم زاییده و تو شکمت عیب و ایراد داره که نتونستی بچه سالم بیاری بعد یهو چجوری بچه سالمشون مرده ؟ من رو مبل نشسته بودم و زل زده بودم به روبروم آخه مگه میشد؟ مامان آروم و قرار نداشت مدام می‌گفت چرا این ناصر نمیاد اینجا چرا اقاجونت دیر کرده؟ شکر گفت دیروز من پیش مهناز بودم بچش امیر ناخوش احوال بود یکم سرما خورده بود لابد برای همین ناصر نیومده سر بزنه . مامان گفت درد و بلای امیرم بخوره تو سر زن و بچه این محمدرضا که مارو اینجوری خون به جیگر کرد،هرچی از شب رد میشد آقاجون نمیومد دیر وقت بود که سرو کلش پیدا شد تا اومد مامان رفت و سریع سلام داد و گفت خبر چرا دیر اومدی؟ خبر داری بچه محمدرضا مرده؟ بابا با ناراحتی گفت میدونم اونجا بودم ،بچه دیشب مرده ،‌ مامان گفت بچه هفت هشت ماهه جون دار شده مگه میشه بیفته و بمیره؟ آقاجون با ناراحتی گفت خونه مادر زن محمدرضا بودن رو ایوون طبقه دوم بودن حواسشون به بچه نبوده از پله ها افتاده پایین و چیزی از سرو صورت بچه باقی نمونده،بابا که اینو گفت حس کردم ته دلم خالی شد ، حتی مامانم طاقت نیاورد و محکم زد تو صورتش و گفت ای داد بی داد حواسشون کجا بوده؟ این محمدرضا چرا دوتا دوتا داغ بچه میبینه؟ تا اون لحظه حواسم به بابا بود ، به بچه ای فکر کردم که برادر شهاب من بود و الان زنده نبود ، زدم زیر گریه و رفتم تو اتاقم.اول صبح بود که در خونه رو زدن با هر در زدنی دل من می‌ریخت پایین، اسما سادات بود سلام علیک کرد و اومد نشست از همون اولش خودشو گرفته بود و مشخص بود واسه گله و شکایت اومده از مرگ بچه محمدرضا هنوز بی خبر بود ، گفت پرگل جان چی بگم که شکر کم بود که یتیم بود و دست تنها بزرگش کردم خدا این هادی رو هم گذاشت تو دامن من. هی میگم تورو چه به ثریا یه بار شوهر کرده داغ بچه دیده بعدشم که تا پای سفره عقد رفت و نشد دیگه صلاح نیست لابد ازدواج کنه.  ┅┄ ❥❥@Chakavak110🕊

⭕️ پشت صحنه آقای قاضی هم اومد 😂 خداییش آدم باورش نمیشه آقای قاضی هم همچین پشت صحنه هایی داشته باشه😜👇 https://eitaa.com/joinchat/1795883829C06ba67ac1c تازه یه کلیپ هم براتون آوردم از حرکات موزون آقای قاضی🤣☝️

⭕️ سکانس های طنز#آقای_قاضی🤣 اینجا سکانس های #آقــــای_قاضــــی رو ببینید و از خنده غــــــش کنید😂👇 https://eitaa.com/joinchat/1795883829C06ba67ac1c فقط تیکه های آقای قاضی...😆☝️

❤️ ⊱تو نقطه پایان اضطراب منی، تو زیباترین فرد دنیایِ منی. آخرین پناهِ قلب منی، تمامِ جانِ منی... تو فقط بمون.. تو فقط نرو.. تا من برات جونمم بدم.. خُب؟♥️⊰ ┏━❤️🌸━━••••••••••━━━┓  @lovely_lifee ┗━━━━••••••••••━━❤️🌸┛

❤️ فَصلِ پیدایش ِعِشق است و بہ آن دِل بَستیم صبح پاییــ🍁ـز و تَبِ عِشق چِشیدن دارد #حمید_رضا_یگانه ┏━❤️🌸━━••••••••••━━━┓  @lovely_lifee ┗━━━━••••••••••━━❤️🌸┛

✅ لطفا قلیون بکشید ✅ اگه فواید عجیب قلیون رو میدونستی هر روز می‌کشیدی 🔹حرف منم نیست ، حرف متخصص معروف طب سنتی هست که هم خودش میکشه هم به بیماراش تجویز می‌کنه😂 برای دیدن فواید قلیون بزن رو لینک👇 http://eitaa.com/joinchat/2048327879Cdada88b6a5 فیلمو سنجاق کردم آموزشم میده😄

‌ ☕️ بگو متولد چه ماهی هستی تا بگم بهترین گیاه دارویی برای سلامتیت تو هر فصلی چیه : 🫖 فروردین اردیبهشت خرداد 🫖 تیر مرداد شهریور 🫖 مهر آبان آذر 🫖 دی بهمن اسفند 👆 چه ترکیبای گیاهی خفنی پیشنهاد میده👌 ‌

🌷🍃 اجازه نده دیروز و فردا با هم دست به یکی کنند و لذت لحظات ناب امروز را از تو بگیرند، اجازه نده افکار پوچ، تازگی زندگی اکنون را از تو بگیرند، بدون قضاوت و برچسب زدن به افکارت از لحظات امروز لذت ببر✨ ┏━❤️🌸━━••••••••••━━━┓  @lovely_lifee ┗━━━━••••••••••━━❤️🌸┛

💢قویتربن کشف تاریخ پزشکی در درمان لک 🤩 😱 👈با فقط یک #فرمول ساده و اسون #پوستت جذاب کن ‼️😍 رفع #منافذ پرتقالی و #چاله #چوله 😍💯 #حذف_غبغب_و_رفع_افتادگی_پلک_👁#در_عرض_دو_هفته https://eitaa.com/joinchat/3812819107C27dadee671 #شادابی‌وجذابیت پوستت اینجاس👆با💯 هزاران پیام رضایت❤️‍🔥