eitaa logo
🌼عفاف و حجاب🌸
551 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
98 فایل
آنچه درباره حجاب و عفاف باید بدانیم. محتوای تبیینی ویژه جهادگران تبیین. @ste_gonabad5 سیاست، سخنواره، پاسخ به شبهات، ضرورت و فلسفه، دلایل عقلی، روانشناسی، اهمیت و... در قالبهای پرده نگار، موشن، کلیپ https://eitaa.com/Chastity/3191
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰یاری طلبیدن برای دفاع از حریم خانواده(۱۵) 🔹حضرت تا آنجا که توان داشت خود از حریم خانواده خویش دفاع کرد و در حال ناتوانی از دیگران کمک کرد تا ندای او در بماند که برای حفظ پاسداری حریم خانواده خویش از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. 🔹«هَل مِن راحِمٍ یَرحَمُ آلَ الرَّسُولِ الْمُحَنّارِ هَل مِن نَاصِرٍ یَنصُرُ الذَّریة الاَطهارِ هَل مِن بَحیرٍ لِاَبناءِ البَتُول، هَل مِن ذابٍّ یَذُبُّ عَن حَرَمِ الرَّسُولِ؛(۱۶) 🔹 آیا رحم‌کننده‌‌ای هست که به خاندان پیامبر«ص» برگزیده ترحم کند؟ آیا یاری‌کننده‌ای هست که فرزندان پیامبر«ص» را یاری دهد؟ 🔹 آیا کسی هست که به فریاد فرزندان [زهرا] بتول برسد؟ آیا دفاع‌کننده‌ای هست که از خانواده رسول خدا«ص» دفاع کند.» 🔹این استغاثه امام در دل دشمن اثر نگذاشت، از این رو امام«ع» مقابل اجساد مطهر یارانش آمد و فرمود: «ای حبیب بن مظاهر و ای زهیر بن قین! 🔹و ای مسلم بن عوسجه! ای دلیران و ای سواران روز کارزار! چرا شما را ندا می‌کنم کلام مرا نمی‌شنوید؟ 🔹 چرا شما را فرا می‌خوانم و جواب نمی‌دهید! شما خفته‌اید و من امیدوار که سر از خواب بردارید: 🔹«فَهذهِ نِساءُ آل الرَّسُولِ فَقَد عَلاهُنَّ مِن بَعدِکُمُ النُّحُول فَقُومُوا عَن نَومَکم اَیُّها الکِرامُ وَ اَدفَعُوا عَن آل الرَّسول الصفاةَ اللّئامَ؛(۱۷) 🔹 پس اینان زنان آل رسولند که پس از شما یاوری ندارند. از خواب برخیزید ای کریمان و در برابر این عاصیان پست از آل رسول دفاع کنید.» 🔹و حتی هنگام آوردن قنداقۀ علی اصغر تلاش کرد از دشمن برای نجات او آب درخواست کند و در همان حال نیز برای یاری از حریم خانواده از آزاداندیشان و غیرتمندان کمک خواست«آیا حق‌طلبی هست که به ما کمک کند؟ 🔹آیا کسی هست که از قیامت بترسد و از ما دفاع کند؟ آیا کسی در بین شما هست که آبی برای این طفل ب بیاورد؟ او طاقت تشنگی را ندارد.» (۱۸)  🔰استفاده از روح غیرت برای دفاع از حرم آل الله 🔹در لحظه‌های خونرگ غروب عاشورا که پیکر خونین امام حسین«ع» در میان گودال قتلگاه بی‌رمق افتاده و خورشید امامت در خون نشسته بود، آل درنده‌خوی ابوسفیان به سوی امام یورش آوردند. ناگاه صدای گریه کودکان و ناله زنان به گوش امام«ع» رسید. 🔹 غیرت‌الله به جوش آمد و به‌زحمت روی زانوها برخاست و خطاب به آنان فرمود: 🔹«وَیلَکُم یَا شِیعَةَ آلِ أبِی سُفیَانَ إِن لَم یَکُن‏ لَکُم دِینٌ‏ وَ کُنتُم لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَکُونُوا أَحرَاراً فِی دُنیَاکُم هَذِهِ وَ ارجِعُوا إِلَى أَحسَابِکُم إِن کُنتُم عَرَباً کَمَا تَزعُمُونَ(۱۹) 🔹 : وای بر شما ای پیروان آل ابی‌سفیان! اگر دین ندارید و از قیامت نمی‌ترسید، لااقل آزادمرد باشید و چنان که گمان می‌کنید از قوم عرب هستید (اعراب دارای غیرت بودند)، به گذشته خود رجوع کنید. شمر جلو آمد و گفت: ای پسر فاطمه چه می‌گویی؟ 🔹حضرت فرمود: «أَنَا الَّذِی‏ أُقَاتِلُکُم‏ وَ تُقَاتِلُونِّی وَ النِّسَاءُ لَیسَ عَلَیهِنَّ جُنَاحٌ فَامنَعُوا عُتُاتَکُم عَنِ التَّعَرُّضِ لِحَرَمِی مَا دُمتُ حَیّاً(۲۰) 🔹: این منم که با شما می‌جنگم و شما هم با من مبارزه می‌کنید. زنان را گناهی نیست، پس متجاوزان و ستمگران و جاهلان خود را مادام که زنده‌ام از خیمه‌گاه من باز دارید.» 🔹استاد مطهری در این زمینه می‌گوید: «گفتند حسین مردی است غیور، غَیرَه الله است که محال است که جان در بدنش باشد و بتواند تحمّل کند که در حیات او به خیام حرمش ریخته‌اند. آزمایش زنده بودن یا نبودن حسین این بود که ناگاه لشکر به خیام حرم اباعبدالله«ع» هجوم آورد. حضرت احساس کرد که بنای هجوم دارند. 🔹. با زحمت روی کنده‌های زانو به پا ایستاد. ظاهراً با تکیه دادن به شمشیر خود، فریاد مردانه‌اش در آن وادی بلند شد. ای خودفروختگان به آل ابی‌سفیان! شما با من می‌جنگید و من با شما. زن و بچه چه تقصیری دارند؟(۲۱
 پی‌نوشت‌ها ۱ـ سید رضی، نهج البلاغه، مصحح: صبحی صالح، قم: نشر هجرت، چاپ اول، 1414ق، ص 491. ۲ـ  صدوق، محمد بن علی بن بابویه، قم: دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق، ج 3، ص 444، ح 4541. ۳ـ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، بیروت: دارالصوب و التعارف، چاپ چهارم، 1401ق، ج 5، ص 535، ح 1. ۴ـ آمدی، تمیمی، غررالحکم، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، 1366ش، ج 3، ص 328، ح 4620. ۵ـ حسینی دشتی، سید مصطفی، معارف و معاریف، دایره‌المعارف جامع اسلامی، تهران: مؤسسه فرهنگی آرایه، چاپ اول، 1385ش، ج 4، ص 474. ۶ـ همان، ص 474. ۷ـ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، پیشین، ج 44، ص 207، ح 4. ۸ـ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، قم: انتشارات ذوی القربی، چاپ اول، 1421ق، ج 4، ص 38 – 41. ۹ـ موسوعه کلمات امام حسین«ع»،... تحقیقات باقر العلوم، قم: مؤسسه الهادی، چاپ اول، ص 297-298. ۱۰ـ شهریار. ۱۱ـ علی بن محمد بن اثیر جزری، الکامل فی التاریخ، بیروت: دار صادر، 1385ق، ج 4، ص 40. ۱۲ـ سیدبن طاووس، اللهوف، تهران: نشر جهان، چاپ اول، 1348ش، ص 155. ۱۳ـ خوارزمی، مقتل الحسین«ع»، نجف: الزهرا، 1367ق، ج 1، ص 183. ۱۴ـ مقتل الحسین خوارزمی، قم: مکتبه المفید، چاپ اول، 1367ق، ج 1، ص 248.   ۱۵ـ فتوح ابن اعثم کوفی، بیروت: دارالندوه، چاپ اول، ج 5، ص 107. ۱۶ـ حیاه الامام حسین«ع»، باقر شریف القرشی، دارالکتب العلمیه، قم، اول، ج 3، ص 274. الدمعه الساکبه، محمدباقر بهبهانی، بیروت: مؤسسة الاعلمی، چاپ اول، 1409ق، ج 4، ص 334. ۱۷ـ المفید فی ذکری السبط الشهید، عبدالحسین آملی، مؤسسه الاعلمی ، بیروت، اول، 1410ق، ص 115. ۱۸ـ فرهنگ سخنان امام حسین«ع» ، محمد دشتی، مؤسسۀ انتشارات مشهور، قم، چاپ سوم، 1381ش، ص 613. ۱۹ـ  ۲۰ـ خوارزمی، مقتل الحسین، همان، ج 2 ، ص 32؛ لهوف ابن طاووس، همان، ص 119؛ بحارالانوار، همان، ج 45، ص 51؛ دمقعه الساکبه، همان، ج 4، ص 343؛ اعیان الشیعه، سید محسن امین، دار التعارف، بیروت، اول، 1409ق، ج 1، ص 609. ۲۱ـ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران: نشر صدرا، چاپ پنجم، 1384ش، ج 22، ص 408. با تلخیص و تغییر.    
اولین غیور عالم، خود خداوند است؛ و این صفت را در هر کسی، ولو مشرک و غیرمسلمان، دوست دارد. در روایتی از امام باقر آمده است که دستور اعدام تعدادی از مشرکان که با مسلمانان جنگیده و مستحق اعدام بودند، صادر شد. پیغمبر اکرم ص فرمودند یکی از آن‌ها را نکشند. او را جدا و بقیه را اعدام کردند. او خدمت پیغمبر9 رسید. پرسید: «چرا مرا نکشتید؟» پیغمبر9 فرمودند: «الان جبرئیل نازل شد و فرمود در تو پنج صفت هست که خداوند آن‌ها را دوست دارد: صداقت، شجاعت، سخاوت، اخلاق خوشی که با خانواده و اطرافیانت داری و «الْغَیْرَةُ الشَّدِیدَةُ عَلَى حَرَمِک»[2]، نسبت به حَرَمت غیرت داری. خداوند این پنج صفت تو را دوست دارد. این صفات هر جا که باشند، ارزشمندند.» طرف که خودش را می‌شناخت، گفت: «عجب خدا و عجب پیامبری که این‌گونه از اوصافم خبر می‌دهد»؛ و همان‌جا خدمت پیامبر اکرم9 مسلمان شد. او بعداً در یکی از غزوات، به شهادت رسید.
عذاب الهی برای نداشتن غیرت دینی  خداوند بی‌غیرت را ولو عابد باشد، مبغوض می‌دارد. در جلد ۹۷ بحارالانوار، از امام صادق7 نقل است که قومی مشمول عذاب بود و دو ملک برای عذاب آنان فرستاده شد. وقتی نازل شدند، دیدند در آن قوم، مرد زاهد و عابدی است که تضرع و مناجات می‌کند. از خداوند پرسیدند: «آیا این هم جزو کسانی است که باید عذاب شود؟» فرمود: «کار خودتان را بکنید؛ وَ اِنَّ ذلِکَ رَجُلٌ لَمْ یَتَمَعَّرْ وَجْهُهُ قَطُّ غَضَباً لِی[3]؛ این آدمی است که هیچ جا خشم نداشته و برای من هیچ جا غضب نکرده است؛ او را هم عذاب کنید که غیرت دینی نداشته است».
🔰تفاوت غیرت ملی با ملی‌گرایی ما وقتی کلمۀ غیرت را می‌شنویم، بیشتر غیرت ناموسی به ذهنمان می‌آید، 👈 ولی غیرت، اقسامی دارد. حداقل سه قسم غیرت داریم: 🔹اولین آن، غیرت ملی است که انسان نسبت به ملت، آب و خاک خود احساس مسئولیت کند. غیرت ملی غیر از ملی‌گرایی است. 🔹غیرت ملی، این است که انسان نسبت به ارزش‌ها، افتخارات، پشتوانه‌های فرهنگی و تمدنی ملت خود بی‌تفاوت نباشد. نقل شده است که «حُبُّ الوَطَنِ مِنَ الْایمانِ»؛[4] این بیان، می‌تواند به همین معنا دلالت کند. دوست داشتن و پاسداری از ارزش‌ها و افتخارات ملت خود، ویژگی ارزشمندی است. اما ملی‌گرایی بیشتر افراطی به ملت خود و نفی ارزش‌های ملل دیگر و تقابل با آن‌ها است. ما سردار و سالار ملی ـ ستارخان و باقرخان ـ را می‌ستاییم که برای سرزمینمان مبارزه ‌کردند. آن‌ها مشروطه‌خواه بودند و با استبداد داخلی می‌جنگیدند؛ اما وقتی دیدند انگلیسی‌ها در مشروطه نفوذ کرده‌اند و دارند دم از مشروطه می‌زنند، در عین مبارزه با استبداد، با انگلیسی‌ها هم مقابله می‌کردند. در آن گیر و دار که خطر حذف از طرف انگلیسی‌ها وجود داشت، از طرف کنسولگری روسیه برای ستارخان پیام آمد که اگر به کنسولگری پناه بیاوری، ما از تو دفاع می‌کنیم و او آن جمله معروف را گفت که «من زیر بیرق اباالفضل7 هستم». ما امروز او را به عنوان یک مرد غیرتمند، تحسین می‌کنیم. 🔹ما رئیس‌علی دلواری را تحسین می‌کنیم که با و دشتستانی‌های بوشهر در مقابل انگلیسی‌ها ایستاد و مردانه جنگید و به شهادت رسید. 🔹اما کسی مثل شاه سلطان‌حسین صفوی را بی‌غیرت می‌دانیم. او در فتنه‌ای که در ایران رخ داد و تجاوزاتی که به ایران صورت گرفت، دست روی دست گذاشت تا وقتی که افغان به دروازه‌های اصفهان رسید. 🔹او به ‌جای این‌که بایستد و دفاع کند، تاجش را برداشت و بر سر محمود گذاشت و دخترش را پیشکش او کرد. اگر او مقاومت می‌کرد، کشته‌ها بسیار کمتر از وقتی می‌شد که آن‌ها وارد اصفهان شدند و کشتار زیادی کردند و ننگ بی‌غیرتی هم روی او ماند.
مصادیق تاریخی غیرت ملی البته غیرت ملی فقط در نظامی‌گری نیست. نمونۀ دیگر غیرت ملی، آن جوان نخبه‌ای است که برای تحصیل به خارج از کشور می‌رود و پس از اتمام تحصیل با آن‌که می‌تواند بماند و بار خود را ببندد، برمی‌گردد تا به کشور خدمت کند. غیرت‌مند آن سرمایه‌داری است که می‌تواند ثروتش را در جای دیگری سرمایه‌گذاری کند و امکانات بهتری هم داشته باشد، ولی در کشور می‌ماند و با مشکلات می‌سازد و به هموطنان خود خدمت می‌کند.
🔰احترام به ناموس مسلمانان و مظلومان 🔻قسم دوم غیرت، «ناموسی» است؛ این‌که انسان نسبت به ناموس و حریم خود غیرت داشته باشد و به هیچ‌وجه به اجازه ندهد وارد حریم او شود. نه فقط نسبت به ناموس خود بلکه اگر به ناموس هم تعرض شود، نباید ساکت بنشیند، اگرچه غیرمسلمان باشد. 🔺در نهج البلاغه می‌خوانیم زمانی لشکریان به یکی از شهرهای مرزی حکومت آن حضرت تجاوز کردند. حضرت وقتی شنید از پای یک زن یهودی ربوده‌اند، فرمود اگر مسلمانی از شنیدن چنین که بر یک زن یهودی روا شده، دق کند، او را ملامت نمی‌کنم: «مَا کَانَ بِهِ مَلُوماً بَلْ کَانَ بِهِ عِنْدِی جَدِیراً»[5]. 🔺وقتی می‌شنویم یکی از منابع درآمد داعشی‌ها فروش زنان مسیحی و ایزدی به عنوان است و هر زن مظلوم مسیحی یا ایزدی را هفت تا هشت هزار دلار به می‌فروشند، احساس انزجار می‌کنیم. 🔻هنگامی که رضاخان قانون کشف حجاب را اجرا می‌کرد، آیت‌الله مرعشی نجفی در سن جوانی بودند. در همان ایام، روزی رئیس قم که آدم تنومند، لات و قلدری بود، وارد حرم حضرت معصومه شد و به قسمت خانم‌ها رفت و چادرهایشان را ‌کشید. 👈هیچ‌ کس جرئت نداشت کاری بکند و فقط صدای فریاد یا اباالفضل7 یا صاحب‌الزمان4 به گوش می‌رسید. 👈وقتی آیت‌الله وارد حرم شد و صدای فریاد شنید، پرسید: «چه خبر است؟» جواب دادند فلانی دارد چادر زن‌ها را می‌کشد. ایشان شتابان رفت و چنان به گوش او زد که برق از چشمش پرید. 🔺غیرت مرد و حجاب زن امروز در دنیایی زندگی می‌کنیم که بی‌حیایی، بی‌عفتی و بی‌غیرتی ترویج می‌شود، ولی گاهی انسان را می‌بیند که حاکی از کم شدن غیرت در بعضی از مردهاست. 🔻در قضیۀ بدحجابی باید اول یقۀ مرد را گرفت. در روایتی از امیرالمؤمنین7 آمده است که فرمود: «ای مردان کوفه! به من خبر رسیده است که در بعضی از کوچه‌های بازار، شما به تنه مردان می‌زنند. شما نمی‌کشید؟ 👈 «لَعَنَ اللَّهُ مَنْ لَا یَغَار؛[6] خدا لعنت کند کسی را که غیرت ندارد». امیرالمؤمنین7 یقۀ مردان کوفه را چسبید. 🔻اشتباهی که اکنون مرتکب می‌شویم، این است که با بلندگو فقط خانم‌ها را به حجاب فرا می‌خوانیم؛ درست این است که بلندگو به دست بگیریم و بگوییم: آقایان! غیرت! نمی‌خواهم بگویم تنها دلیل بدحجابی این است 👈. بدحجابی دلایل مختلفی دارد. گاهی جهالت، گاهی عقده‌های روانی زنان و گاهی تربیت‌ غلط خانوادگی آن‌هاست که با پوشش نامناسب بیرون می‌آیند. گاهی هم مسألۀ سیاسی و دهن کجی به دین و نظام است. اما یکی از مهم‌ترین دلایل بی‌حجابی، بی‌غیرتی یا کم‌غیرتی مرد است. در خانۀ‌ هر زنی، برادر، پدر یا شوهری هست و اگر آنان غیرت به خرج دهند، جلوی بسیاری از این وضعیت‌ها را می‌توانند بگیرد.
🌼عفاف و حجاب🌸
🔰احترام به ناموس مسلمانان و مظلومان 🔻قسم دوم غیرت، «ناموسی» است؛ این‌که انسان نسبت به ناموس و حریم
🔰خدا آیت‌اللّه آسید مصطفی را رحمت کند. 🔻 او از صلحای اصفهان و شوهرخواهر شهید دکتر بهشتی و پدر دو شهید بود. ایشان حدود ۴۰ـ۵۰ سال پیش با جمعی از مردم اصفهان، خواست از مرز راهی عتبات شود. در مرز، ایشان حس کرد مأموری که پاسپورت‌ها را چک می‌کند، به بهانۀ این‌که می‌خواهد خانم‌ها را با خودشان تطبیق بدهد، چشم‌چرانی می‌کند. کمی دقت کرد و مطمئن شد که این مأمور، نیست. 🔺 وقتی نوبت به ایشان رسید و قرار شد آن مأمور پاسپورت خانم ایشان را ببیند، گفت: «این همه زن می‌آیند که عبور کنند. یک زن بگذارید که خانم‌ها را ببیند»؛ جواب داد: «نخیر، خودم باید ببینم»؛ گفت: «من نمی‌گذارم»؛ مأمور گفت: «من هم نمی‌گذارم عبور کنی». بقیه گفتند: «حاج‌آقا! یک نگاه می‌کند و رد می‌شویم»؛ ایشان گفت: «خیر، زیارت سیدالشهدا7 است اما حفظ غیرت و ناموس، واجب. 🔻 ما غیرت را از خود ایشان یاد گرفته‌ایم». ایشان یکی دو روز در قصرشیرین می‌ماند، بلکه این مأمور عوض شود یا از خر شیطان پایین بیاید؛ ولی او همان‌جا ایستاده بود و می‌گفت‌ نمی‌گذارم بروی. ایشان هم می‌گفت ما هم نمی‌رویم. 🔻 از دور سلامی به اباعبداللّه7 کرد و با همسرشان برگشتند و به مشهد رفتند. کاروانی‌ها رفتند و برگشتند. بعضی از آن‌ها پیش ایشان آمدند و گفتند: «حاج‌آقا! ما حاضریم ثواب این زیارتِ رفتۀ‌مان را با زیارتِ نرفته شما عوض کنیم». 🔺آقازادۀ ایشان می‌گفت که مدتی گذشت و ایشان بیماری سختی گرفت و در سحر دوشنبه، ساعت دو و نیم نیمه‌شب، از دنیا رفت. 🔻 ما مراسم گرفتیم و دو سه روز گذشت. جوانی آمد و در زد؛ پرسید: «منزل آسید مصطفی بهشتی‌نژاد همین جاست؟» گفتیم: «بله»؛ گفت: «پدر شما دوشنبه شب از دنیا رفت؟» گفتیم: «بله»؛ گفت: «ساعت دو و بیست دقیقه یا دو و نیم نیمه شب؟» گفتیم: «بله، همین‌ طور است». دیدم همۀ جزئیات را دارد می‌گوید. پرسیدم: «چطور مگر؟» گفت: «من نه اصلاً شما را می‌شناسم و نه پدرتان را می‌شناختم، نه می‌دانستم خانۀ‌تان کجاست. دوشنبه سحر خواب دیدم دارم به حرم امام رضا مشرف می‌شوم و آقا دارند از حرم بیرون می‌آیند. خدمت آقا سلام عرض کردم و پرسیدم کجا تشریف می‌برید؟ 🔺حضرت فرمودند یکی از شیعیان ما در اصفهان، آقای سیدمصطفی بهشتی‌نژاد، موقع مرگش است. به می‌روم. از خواب بلند شدم و به ساعت نگاه کردم و دیدم دو و بیست دقیقه است. 🔻به اصفهان آمدم و پرسان پرسان پرسیدم سیدمصطفی بهشتی‌نژاد کیست. آدرس دادند و به خانۀ شما آمدم تا ببینم خوابی که دیده‌ام صادق است یا نه؛ دیدم درست است. 🔻امام رضا7 فرمودند یکی از شیعیان ما سیدمصطفی بهشتی‌نژاد است و موقع مرگش رسیده و ما باید بر بالینش باشیم». 🔺درود خدا بر انسان‌های باغیرت. مهم‌تر از غیرت ناموسی، غیرت دینی است؛ به این دلیل که اگر باید ناموسم برایم مهم باشد که هست، باید ناموس خدا برایم مهم‌تر باشد. 🔻ناموس خدا همان محترمات الهی است. احکام الهی، حدود الهی، قرآن، انبیا و اولیای الهی، حقوق مؤمنان و…، جزو نوامیس الهی و جزو حقوق الله است.
🔺در نظام آفرینش غیرت جایگاه ویژه ای دارد. در بسیاری از حیوانات این حس دفاع به چشم می خورد و در تمامی انسان ها این حس وجود دارد که در برابر هجوم به آنچه دوست می دارند، مانند مال، فرزند، ناموس، آبرو و دین، آرام نمی نشینند و با یورش گران درگیر می شوند و به دفاع از جان، مال و...خود برمی خیزند. 🔻 وجود این حالت، یک ارزش انسانی است که از اراده اخلاقی او سرچشمه می گیرد. به هر نسبت که آدمی در گرداب خواسته های شهوانی و حیوانی فرو رود و از عفاف و تقوی و طهارت دور شود، این حالت رنگ می بازد و به جایی می رسد که این احساس در او می میرد و بی تفاوت و بی غیرت می گردد.
امام علی(ع) فرمود: «ما زنی غیور قط؛(4) انسان غیرتمند هرگز آلوده دامن نمی شود.» در برخی از احادیث می خوانیم: «خداوند غیور است و حرام ها را دوست نمی دارد».(5) از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که فرمود: «ما احد اغیر من اللّه و من غیرته انه حرّم الفواحش وحد الحدود؛(6) هیچ کس از خدا با غیرت تر نیست. از این روی، خداوند تمام کارهای زشت را حرام کرده و برای آنها مرزهایی معین کرده است.» این سخن اشاره است به آیه شریفه: «قلّ انّما حرّم ربّی الفواحش ما ظهر منها و ما بطن؛(7) (ای پیامبر،) بگو خدای من هرگونه کار زشت را چه در آشکار و چه در نهان منع فرموده است.» در نگاه دین، غیرت ارزش است و پسندیده که بالاترین و شریف ترین مرحله آن از آنِ پروردگار عالم است و بندگان او نیز، هر یک به اندازه برخورداری از این ارزش اخلاقی و انسانی، به او نزدیک می شوند. از چشم انداز عالمان دین، حساسیت مثبت و احساس مسؤولیت در برابر آنچه که مورد علاقه و عشق آدمی است و یا ایده و مرامی است که آن را برگزیده و حق می شمارد و می داند، نه تنها ناپسند نیست، بلکه نوعی تکلیف و وظیفه به شمار می رود. مرحوم نراقی می نویسد: «دانستی که حمیّت و غیرت آن است که آدمی نگاهبانی کند دین خود و اولاد و اموال خود را و از برای محافظت و نگاهبانی هر یک، طریقه ای است که صاحب غیرت و حمیّت از آن تجاوز نمی کند... بی غیرتی و آن کوتاهی و اهمال کردن در محافظت آنچه نگاهبانی آن لازم است، از دین و عرض و اولاد و اموال.»(8) برای ریشه یابی غیرت در فرهنگ دینی و روشن شدن مفهوم آن، به واژه های هم افق آن نیز باید نگریست
فی قلوبهم الحمیّة حمیّة الجاهلیّة فأنزل اللّه سکینته علی رسوله و علی المؤمنین و ألزمهم کلمة التّقوی؛(10) آن گاه که کافران در دل های خود تعصّب، (آن هم) تعصّب جاهلیت ورزیدند، پس خدا آرامش خود را بر فرستاده خویش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آرمان تقوا را ملازم آنها ساخت.» در این آیه شریفه حمیّت جاهلی و آرامش ایمانی در برابر هم قرار گرفته است. فرهنگ جاهلی، همواره مردمان را به تعصّب و خشم کور و سوزان فرا می خواند. مرز شکنی و حرمت نگه نداشتن و بی اعتنایی به قانون ها و آیین های فردی و اجتماعی، از نشانه های بارز آن است،اما فرهنگ دینی که ریشه در سکینه و آرامش درونی برخاسته از ایمان دارد، نمونه های روشنی همچون رفتار همراه با بردباری و وقار و متانت و تحمّل و بزرگواری را در جامعه رواج می دهد و مردمان را به آن سمت و سو فرا می خواند. به هر حال، حمیّت مثبت و سازنده خاستگاه غیرت است. امام علی(ع) می فرماید: «علی قدر الحمیّة تکون الغیرة.»(11) و می فرماید: «قدر الرجل علی قدر همّته و عفّته علی قدر غیرته؛(12) ارزش مرد همسان همت اوست و عفت او هم تراز غیرت او.»
مجله پاسدار اسلام دی 1387 - شماره 325 غیرت حسینی نویسنده : حجة الاسلام ابوالقاسم یعقوبی 23 غیرت در فرهنگ انسانی و دینی کاربرد و قلمرو گسترده ای دارد. واژه شناسان در معنای این واژه نوشته اند: «واکنشی طبیعی است که آدمی نسبت به دخالت های نابجا و ناروای دیگران، در آنچه دوست می دارد از خود نشان می دهد».(1) غیرت از لوازم محبت است، چه هر که محب است، به ناچار غیور بود. «غیرتمند کسی است که نگاهدار عصمت و آبرو و شرف و عزت است و از قبول اهانت بر عرض خود ابا دارد».(2) در نظام آفرینش غیرت جایگاه ویژه ای دارد. در بسیاری از حیوانات این حس دفاع به چشم می خورد و در تمامی انسان ها این حس وجود دارد که در برابر هجوم به آنچه دوست می دارند، مانند مال، فرزند، ناموس، آبرو و دین، آرام نمی نشینند و با یورش گران درگیر می شوند و به دفاع از جان، مال و...خود برمی خیزند وجود این حالت، یک ارزش انسانی است که از اراده اخلاقی او سرچشمه می گیرد. به هر نسبت که آدمی در گرداب خواسته های شهوانی و حیوانی فرو رود و از عفاف و تقوی و طهارت دور شود، این حالت رنگ می بازد و به جایی می رسد که این احساس در او می میرد و بی تفاوت و بی غیرت می گردد. غیرت در فرهنگ دینی اسلام دینی است هماهنگ با فطرت و عقل بشری. آنچه در تکوین و آفرینش انسان به عنوان وسیله حراست و نگاهبانی گوهر انسانی او پیش بینی شده و در نهاد او به ودیعت گذاشته شده؟، در تشریع و قانون گذاری شرع نیز مورد تأیید و حمایت قرار گرفته است. امام صادق(ع) ده چیز را به عنوان بزرگواری اخلاق (مکارم اخلاق) نام برده که غیرت از آن شمار است. پیامبر اکرم(ص) می فرماید:«الغیرة من الایمان؛(3) غیرت جزئی از ایمان است.» امام علی(ع) فرمود: «ما زنی غیور قط؛(4) انسان غیرتمند هرگز آلوده دامن نمی شود.» در برخی از احادیث می خوانیم: «خداوند غیور است و حرام ها را دوست نمی دارد».(5) از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که فرمود: «ما احد اغیر من اللّه و من غیرته انه حرّم الفواحش وحد الحدود؛(6) هیچ کس از خدا با غیرت تر نیست. از این روی، خداوند تمام کارهای زشت را حرام کرده و برای آنها مرزهایی معین کرده است.» این سخن اشاره است به آیه شریفه: «قلّ انّما حرّم ربّی الفواحش ما ظهر منها و ما بطن؛(7) (ای پیامبر،) بگو خدای من هرگونه کار زشت را چه در آشکار و چه در نهان منع فرموده است.» در نگاه دین، غیرت ارزش است و پسندیده که بالاترین و شریف ترین مرحله آن از آنِ پروردگار عالم است و بندگان او نیز، هر یک به اندازه برخورداری از این ارزش اخلاقی و انسانی، به او نزدیک می شوند. از چشم انداز عالمان دین، حساسیت مثبت و احساس مسؤولیت در برابر آنچه که مورد علاقه و عشق آدمی است و یا ایده و مرامی است که آن را برگزیده و حق می شمارد و می داند، نه تنها ناپسند نیست، بلکه نوعی تکلیف و وظیفه به شمار می رود. مرحوم نراقی می نویسد: «دانستی که حمیّت و غیرت آن است که آدمی نگاهبانی کند دین خود و اولاد و اموال خود را و از برای محافظت و نگاهبانی هر یک، طریقه ای است که صاحب غیرت و حمیّت از آن تجاوز نمی کند... بی غیرتی و آن کوتاهی و اهمال کردن در محافظت آنچه نگاهبانی آن لازم است، از دین و عرض و اولاد و اموال.»(8) برای ریشه یابی غیرت در فرهنگ دینی و روشن شدن مفهوم آن، به واژه های هم افق آن نیز باید نگریست: غیرت و حمیّت واژه حمیّت در اصل از ماده حمی به معنای حرارتی است که از آتش یا خورشید یا بدن انسان و مانند آن پدید می آید. به همین جهت به حالت تب حمّی گفته می شود و به حالت خشم و تعصب و خشم آلود حمیّت گویند. پژوهشگران واژه شناس، مفهوم و گونه های حمیّت را این گونه کالبد شکافی کرده اند: «حمیّت یعنی خشمگین شدن، هیجانی شدن و ناخوش داشتن، اسمی است که جایگزین مصدر شده، مانند سکینه که به معنای سکون است.» حمیّت دو گونه است: الف. حمیّت پسندیده: و آن در جایی به کار می رود که نگاهداشت آن بر او لازم است و آن عبارت است از: دین، خانواده و وطن. این گونه پاسداشت و حمیّت را غیرت می نامند که مثبت و سازنده است و در ردیف مکارم اخلاقی به شمار می رود. ب. حمیّت ناپسند: و آن در حالت روگردانی از حق و زورگویی و غارتگری است که از آن به عصبیّت و حمیّت جاهلی یاد می شود. ریشه این خوی زشت، خشم و غضبی است که همراه با خودبینی، خودشیفتگی و خود بزرگ بینی باشد.(9) حمیّت ناپسند و تعصّب کور، حالتی است که بر اثر جهل و کوته بینی و سستی در اندیشه و فرهنگ به وجود می آید. این حالت بیشتر در میان مردمانی رواج دارد که از فرهنگ و تمدن بشری بی بهره اند و به جنگ و درگیری و قتل و غارت خو کرده اند. این خوی، با این ویژگی در هر فرد و جامعه ای پدید آید، تباهی می آفریند. بسیاری از سنّت های غلط، خرافی و انحرافی و پافشاری قوم ها و ملت های منحرف در برابر انبیاء و رهبران الهی، ریشه در همین حمیّت جاهلی دارد: «اذ جعل الّذین کفروا