eitaa logo
🌼عفاف و حجاب🌸
548 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
98 فایل
آنچه درباره حجاب و عفاف باید بدانیم. محتوای تبیینی ویژه جهادگران تبیین. @ste_gonabad5 سیاست، سخنواره، پاسخ به شبهات، ضرورت و فلسفه، دلایل عقلی، روانشناسی، اهمیت و... در قالبهای پرده نگار، موشن، کلیپ https://eitaa.com/Chastity/3191
مشاهده در ایتا
دانلود
عوامل کاهش غیرت‌ورزی مردان در جامعه وی در پاسخ به این سؤال که چرا آقایان نسبت به بی‌حجابی همسران خود بی‌توجه شده‌اند؟ گفت: ریشه‌یابی این مسئله را می‌توان در پنج عامل بیان کرد: عامل اول ارتباط خارج از چارچوب با نامحرم است که باعث کم‌رنگ شدن غیرت و عادی شدن ارتباط با نامحرم می‌شود. عابدینی ادامه داد: عامل دوم محتواهای رسانه‌ها است که بسیاری از مسائل از جمله ارتباط‌های بین زن و مرد را عادی جلوه می‌دهد که متأسفانه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران هم (البته نه به شدت رسانه‌های خارجی) اما به عادی سازی روابط دختر و پسر قبل از ازدواج دامن می‌زند. ارتباط‌هایی که اصلاً در حیطه کاری و تحصیلی نیست و ارتباط خارج از چارچوبی است که اسلام توصیه کرده است. وی سومین عامل در ریشه‌یابی کم‌فروغ شدن غیرت مردان در جامعه و پذیرش غیرت مردان از سوی خانم‌ها را ضعف بنیه اعتقادی دانست و گفت: وقتی اعتقادات افراد ضعیف شود مسلماٌ امور دینی که یکی هم غیرت است کم‌رنگ می‌‌‌‌شود و در این هنگام است که شبهات تأثیرگذاری بیشتری می‌یابند و ریشه درخت ایمان که عمل صالح است را ضعیف می‌کنند. عابدینی عامل چهارم را کم‌توجهی به امور عبادی مخصوصاً نماز که انسان را از فحشا و منکر باز می‌دارد و عامل پنجم را عامل محیطی دانست که فرد در محیط‌هایی رشد می‌کند که توجه به حیا وجود ندارد یا کم است
حمید به این چیزها خیلی حساس بود. به من می‌گفت« فاطمه ! این چیه که زن‌ها می‌پوشند ؟ » می‌گفتم « مقنعه را می‌گویی ؟ » می‌گفت : « نمی‌دانم اسمش چیه . فقط می‌دانم هر چی که هست برای تو که بچه بغل می‌گیری و روسری و چادر سرت می‌کنی بهتر از روسری‌ست . دوست دارم یکی از همین‌ها بخری سرت کنی راحت‌تر باشی . » گفتم « من راحت باشم یا تو خیالت راحت باشد ؟ خندید گفت « هر دوش » از همان روز من مقنعه پوشیدم و دیگر هرگز از خودم جداش نکردم ، تا یادش باشم ، تا یادم نرود او کی بوده ، کجا رفته ، چطور رفته ، به کجا رسیده
شهید باکری👆
احتمالاً زمستان سال 68 بود كه در تالار انديشه فيلمي را نمايش دادند كه اجازه اكران از وزارت ارشاد نگرفته بود. سالن پر بود از هنرمندان، فيلمسازان، نويسندگان و ... در جايي از فيلم آگاهانه يا ناآگاهانه، داشت به حضرت زهرا سلام الله عليها بي ادبي مي‌شد. من اين را فهميدم. لابد ديگران هم همين طور، ولي همه لال شديم و دم بر نياورديم. با جهان بيني روشنفكري خودمان قضيه را حل كرديم. طرف هنرمند بزرگي است و حتما منظوري دارد و انتقادي است بر فرهنگ مردم. اما يك نفر نتوانست ساكت بنشيند و داد زد: خدا لعنتت كند! چرا داري توهين مي‌كني؟! همه سرها به سويش برگشت. در رديف‌هاي وسط آقايي بود چهل و چند ساله با سيمايي بسيار جذاب و نوراني. كلاهي مشكي بر سرش بود و اوركتي سبز بر تنش. از بغل دستي‌ام (سعيد رنجبر) پرسيدم: «آقا را مي‌شناسي؟» گفت: «سيد مرتضي آويني است.»
وقتی ضارب علی را با چاقو زد ما پیکر غرق خونش را به کناری کشیدیم پیرمردی آمد وگفت : خوب شد؟همین و می خواستی؟ به توچه ربطی داشت؟چرا دخالت کردی؟ علی باصدای ضعیفی گفت: حاج آقا فکر کردم دختر شماست،من از ناموس شما دفاع کردم...
 بغض کرده بود. از بس گفته بودند:بچه است، زخمی بشود آه و ناله میکندو عملیات را لو میدهد شاید هم حق داشتند. نه اروند با کسی شوخی داشت، نه عراقی ها. اگر عملیات لو میرفت.... غواص ها( که فقط یک چاقو داشتند ) قتل عام میشدند فرمانده که بغضش را دید و اشتیاقش  را، موافقت کرد **** بغض کرده بود . توی گل و لای کنار اروند ، در ساحل فاو دراز کشیده بود. جفت پاهایش زودتر از خودش رفته بودند. یا کوسه برده بود یا خمپاره.... دهانش را هم پر گل کرده بود تا عملیات را  لو ندهد... بچه بود...بچه ای بزرگ....
عراقیها برا تضعیف روحیه ی ما فیلمای زننده پخش می کردند یه روز یکی از بچه ها به نشانه اعتراض تلویزیون رو خاموش کرد عراقی ها گرفتن و بردنش بیرون هیچ کس ازش خبر نداشت ...   ... برا استراحت ما رو فرستادن به حیاط اردوگاه وارد حیاط که شدیم اون بسیجی رو دیدیم یه چاله کنده بودند و تا گردن گذاشته بودنش زیر زمین شب که شد صدای الله اکبر و ناله های اون بسیجی بلند شد همه نگرانش بودیم صبح که شد گفتند شهید شده خیلی دوست داشتیم علت ناله و فریاد دیشبش رو بدونیم وقتی یکی از نگهبانا علتش رو گفت مو به تنمون راست شد می گفت: زیر خاک این منطقه موشهای صحرایی گوشت خوار وجود داره موشها حس بویائی قوی دارن وقتی متوجه دوستتون شدن بهش حمله کردن و گوش بدنش رو خوردن علت شهادت و ناله هاش هم همین بوده صبح که بدنش رو آوردیم بیرون تکه تکه شده بود...
صبح یکی از روزها با هم به کاباره پل کارون رفتیم. به محض ورود، نگاه شاهرخ به گارسون جدیدی افتاد که سر به زیر، پشت قسمت فروش قرار گرفته بود. با تعجب گفت: این کیه، تا حالا اینجا ندیده بودمش؟! در ظاهر زن بسیار با حیائی بود. اما مجبور شده بود بدون حجاب به این کار مشغول شود. شاهرخ جلوی میز رفت و گفت: همشیره، تا حالاندیدمت، تازه اومدی اینجا؟! زن، خیلی آهسته گفت: بله، من از امروز اومدم. شاهرخ دوباره با تعجب پرسید: تو اصلاً قیافه ات به اینجور کارها و اینجور جاها نمی خوره، اسمت چیه؟ قبلاً چیکاره بودی؟ زن در حالی که سرش را بالا نمی گرفت گفت: مهین هستم، شوهرم چند وقته که مُرده، مجبور شدم که برای اجاره خانه و خرجی خودم و پسرم بیام اینجا! شاهرخ، حسابی به رگ غیرتش برخورده بود، دندان هایش را به هم فشار می داد، رگ گردنش زده بود بیرون، بعد دستش را مشت کرد و محکم کوبید روی میز و با عصبانیت گفت: ای لعنت بر این مملکت کوفتی!! بعد بلند گفت: همشیره راه بیفت بریم، شاهرخ همینطور که از در بیرون می رفت رو کرد به ناصرجهود و گفت: زود بر میگردم! مهین هم رفت اتاق پشتی و چادرش را سرش کرد و با حجاب کامل رفت بیرون. بعد هم سوار ماشین شاهرخ شد و حرکت کردند. مدتی از این ماجرا گذشت. من هم شاهرخ را ندیدم، تا اینکه یک روز در باشگاه پولاد همدیگر را دیدیم. بعد از سلام و علیک، بی مقدمه پرسیدم: راستی قضیه اون مهین خانم تو چی شد؟! اول درست جواب نمی داد، اما وقتی اصرار کردم گفت: دلم خیلی براشون سوخت، اون خانم یه پسر ده ساله به اسم رضا داشت. صاحب خونه به خاطر اجاره، اثاث ها رو بیرون ریخته بود. من هم یه خونه کوچیک تو خیابون نیرو هوائی براشون اجاره کردم. به مهین خانم هم گفتم: تو خونه بمون و بچه ات رو تربیت کن، من اجاره و خرجی شما رو می دم!!
شاهرخ ضرغام
آقا مهدی نسبت به اطرا فش بی تفاوت نبود، مثلا اگر همسایه مشکلی داشت، مشکلش را رفع می کرد حتی در خیابان اگر برای کسی مشکلی پیش می آمد بی تفاوت رد نمی شد. در روز خرید عروسی صحنه ای که خودم بودم و دیدم؛ برای خرید رفته بودیم و قصد برگشتن داشتیم که یک موتور که دو نفر خانم و آقا سوارش بودند و معلوم بود که رابطه شرعی با یکدیگر ندارند، تصادف کرد و آقای موتور سوار از ترس اینکه بلایی سر خانم آمده باشد فرار کرد. آقا مهدی با دیدن این صحنه به من گفت که در خودرو بنشین و درها را قفل کن وخودش را به سرعت به موتورسوار رساند و با منحرف کردن موتور سوییچ را در آورد و مانع فرار او شد تا پلیس بیاید و رسیدگی کند. مهدی نوروزی شهید
🔰غیرت دینی ستون محکمی است که جوامع مذهبی را بر محور دین مداری استوار نگاه می دارد. 🔹آنگاه که استعمار از وجود چنین در مجموعه قوانین اسلامی آگاهی یافت، درصدد نابودی و یا کم رنگ کردن آن برآمد. 🔹این توطئه هر چند منحصر به کشورهای مسلمان نبود و غارتگران در هر جامعه ای با محو ، تعصب و مذهبی و ملی، بی هویتی نسبی را حاکم ساخته، به غارت و فرهنگی و مادی پرداختند، ولی در بین جوامع اسلامی به دلیل وابستگی های شدید دینی با مسایل اجتماعی فرهنگی و سیاسی نمود بارزی یافت. 🔹 بر طبق فرهنگ استعماری باید آثار و جلوه های غیرت دینی از بین می رفت. زمامداران کشورهای اسلامی این ماموریت خیانت بار را بر عهده گرفتند. آنان که خود از دین و دینداری فرسنگها فاصله داشتند، تنها راه سلطنت ننگین خود را دین محوری که در نهایت به حکومت صالحان منجر می شد، می دیدند. 🔹تمام در خدمت خائنان به دین قرار گرفت. 👈روشنفکر نمایان به «ضد توسعه »، «عدم هماهنگی با جامعه جهانی » و «مخالف آزدیهای فردی » بودن دین، در طی سالهای متمادی به روشهای گوناگون، تاکید کردند و جلوه های دینداری همچون «حجاب »، مخصوصا که برترین الگوی حجاب به شمار می آید، در عرصه های اجتماعی را نشانگر آثار ماندگی فرهنگی و اجتماعی دانسته، رهایی جامعه از این مظاهر را در تبدیل سنتهای دینی به فرهنگهای و گسترش و ترویج «فرهنگ تسامح » و مدارا با جوامع متمدن دانستند.
🔰مهره های تاریخ نگار، مبانی تاریخی فرهنگ دینی و تعصب مذهبی را زیر سؤال بردند و برخی عالم نمایان و از مکتب، پایه های علمی و دینی را سست کردند. 🔹 آنگاه که زمینه برای قدرتهای تبلیغی آماده شد، هنر بدستان، ابزارهای را برای محو غیرت دینی به کار گرفتند. 🔹آنان با تمام تلاش خود سعی می کردند آداب و رسوم غربی را در جامعه اسلامی رواج دهند و مردم را تمدن کنند. در این بین سیاستمداران نیز با تقویت فرهنگ گریزی دست دین را از سیاست قطع کردند. 🔹در سالهای 46 و 1345 ه .ق مطابق 6 و 1305ش رضاخان از ایران و آتاتورک از ترکیه و امان الله خان از افغانستان به اروپا فرا خوانده شدند. 🔹آنان طی سفری سیاحتی تفریحی مرعوب صفت و پیشرفت غرب شدند و بعد از بازگشت به کشورهای خود به اصلاحات سخت اجتماعی و مذهبی دست زدند به این که عامل اصلی در پیشرفت اروپائیان و شادابی جوامع آنان، گریز از آداب و رسوم دشوار مذهبی و دینی بوده است. البته به حقیقت عامل اساس این گونه نگرش را باید در تحلیلهای روشنفکران و غرب زدگان مریض جستجو کرد که ارکانهای قدرت را با تحلیلهای خود همسو ساختند. 👈 امان الله خان پادشاه افغانستان مجری طرح تحول و ترقی در این کشور شد. 🔹 در این کشور نهضت تحول از نابودی حوزه های علمیه شروع شد او بعد از سفرش به اروپا در (1306ش) نهضت خود را قوت بخشید. 🔹در تابستان 1928 «انجمن حمایت نسوان » تشکیل و دوازده نفر وکلای زنان کابل اداره آن را در دست گرفتند در همان سال (1307ش) حجاب زدایی با عنوان (برداشتن حجاب از ؟ است) آغاز شد و در همان فرصت طرح (شهادت نامه داشتن برای ملایی) را نیز به اجرا گذاشت تا علاوه بر محدود کردن روحانیون از گرایش عمومی مردم نیز کاسته شود. 🔹به هر روی دختران و پسران در کنار یکدیگر رسمی شد و چندی نگذشت که عده ای دختر جوان افغانی بدون حجاب برای نخستین بار به ترکیه عازم شدند.